این روزها در هشدارهایی که از طرف مقامات و مهرههای حکومتی به مخاطبانشان در درون نظام داده میشود، علاوه بر اینکه تقصیرات بحرانها و بیراهحلی و به گل نشستگی نظام را به گردن همدیگر میاندازند، سایهیی از وحشت جدیتر نظام از آنچه که همیشه از آن میگریزد و نامش را نمیبرد دیده میشود.
روز ۳۱اردیبهشت در مجلس ارتجاع شاهد بروز علائمی در اظهارات اعضای مجلس از پایان عمر نظام و تاریخ مصرف آن بودیم..
همایون یوسفی عضو مجلس ارتجاع گفت: «در ملغمهای از حواشی سیاسی و رسانهای و اجتماعی اغلب ماهیت پدیدهها و مشکلات کشور ناشناخته میماند و به همین دلیل اغلب راهکار مناسب هم پیدا نمیشود».
این اعتراف که بازتابی از در هم تنیده شنیدن بحرانها و بیراهحلی نظام است گاه بهصورت ابراز وحشت از خیزش و قیام مردم در اثر بروز ناکارآمدی در تمام ارکان نظام فرتوت ولایت فقیه هم دیده میشود:
محمد کیانوشراد از مهرههای باند مغلوب نظام روز ۳۱اردیبهشت با بیان اینکه « اشکالات ساختاری نه تنها در قانون اساسی، بلکه در سطوح پایینتر در حوزههای اجرایی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی دولت را با وضعیت متزلزلی مواجه میسازد» بهطور سربسته به جنایتهای رژیم در دهه ۶۰به ناکارآمدی و بنبست سرکوب اذعان کرد و گفت:« اگر در دهه ۶۰میتوانستیم با مسامحه بپذیریم برخی تصمیمگیریها خارج از چهارچوبهای قانونی صورت میگرفت؛ امروز به هیچ عنوان چنین تصوری و خواستی، هوشمندانه نیست».
این کارگزار حکومتی در ادامه از تعیین کنندگی مؤلفه عنصر اجتماعی در رقم زدن سرنوشت نظام ابراز نگرانی کرد و گفت: «در شرایط فعلی هم بهنظر میآید نوعی ناامیدی شکل گرفته که نمونههای آن را میتوان در حوادث دیماه ۹۶مشاهده کرد. پس اگر شرایط امیدوار کنندهای صورت نگیرد، ناامیدی مردم نتیجهیی جز ایجاد بحران نخواهد داشت».
اصغر مسعودی عضو دیگر مجلس ارتجاع هم در روز ۳۱اردیبهشت از انفجار خشم مردم در اثر فساد فراگیر و ناکارآمدی نظام ابراز نگرانی کرد و گفت: « فساد اژدهای هفت سر و زلزله ویرانگر اعتماد عمومی را متزلزل میسازد، تسامح در مبارزه با فساد همدستی با فاسدان و مفسدان است...مردم زمانی که حس کنند حکومت به آنها ظلم میکند به فکر جبران بر میآیند......باید مواظب بود ربا و ریا و رابطه و رانت و رشوه رشته انقلاب را پنبه نکند و ریشه نظام را متزلزل نسازد».
نماینده دیگری به نام امیر خجسته به از هم پاشیدگی شیرازهٔٔ اقتصادی کشور اعتراف کرد و در خصوص سیاستهای ارزی دولت با بیان اینکه« دولت برنامه مدونی در بخش ارزی کشور ندارد»،گفت: «چاپ اسکناس، آشفتگی بازار را رفع نمیکند، همچنین حذف چهار صفر از پول ملی بهمعنای بیارزش شدن پول ملی است» وی در ادامه افزود: «دولت در هر اقدام خود برای مهار تورم با شکست مواجه شده است». وی همچنین به بنبست نظام برای حل بحران اقتصادی اذعان کرد و افزود: « استیضاحها جوابگو نیستند زیرا در یک سال گذشته چند وزیر را استیضاح کردیم ولی شرایط بهتر نشد بلکه بدتر هم شد». این عضو مجلس ارتجاع هم از خشم انفجاری جامعه با بیان رقیق شده « ناراحتی و عصبانیت مردم» یاد کرد و عطف به ناکارآمدی نظام گفت:« تیم اقتصادی دولت از کنار مشکلات مردم بهصورت عادی و بیتفاوت رد میشوند که این موضوع باعث ناراحتی و عصبانیت مردم شده است».
این اعترافها تنها محدود به مجلس ارتجاع نمیشود بلکه رسانههای رژیم نیز جابهجا نسبت به تهدید پایان نظام علامت میدهند از جمله روزنامه حکومتی ابتکار روز ۳۰اردیبهشت نوشت: «جامعه را دریابیم. چنانچه بدنه اجتماعی ایران ـ که همواره به شکل تودهیی عمل میکند ـ به نقطه بیاعتمادی کامل نسبت به گفتمانهای درون حاکمیت برسد، بهسرعت از مرزهای مشروعیت هم عبور کرده و شرایط بهمراتب وخیم خواهد شد».
در همین مقاله از روزنامه ابتکار، به موقعیت و مختصات کنونی و واقعیت تعیینتکلیف شده بین مردم و نظام آخوندی برمیخوریم: «وضعیت به گونهیی است که تحولات با روندی شتابنده در بدنه اجتماعی به نوعی «رادیکالیزم» نزدیک میشوند».
همین مقاله سپس از بنبست و بیراهحلی نظام با عبارت ناکارآمدی یاد میکند و مینویسد: «در ساختار و بافتار سیاسی کشور، ناکارآمدی گفتمانی است که به یقین در آیندهای نهچندان دور مشکلاتی عدیده و غیرقابل حل را برای کشور ایجاد میکند».
مقاله نویس ابتکار سپس آب پاکی را روی دست رژیم میریزد که سبوی شیوههای سرکوبگرانه نظام برای مقابله با بحرانها شکسته است و نتیجه معکوس خواهد داشت: «شرایط و موقعیت خاص کشور در این ایام حکایت از آن دارد که نمیتوان و شاید نباید به شیوهها و روشهای معمول و تجربهشده طی سالهای اخیر امید چندانی داشت. تجربه نشان داده است که ایجاد «حس امنیت» و «حس اعتماد» را نمیتوان تنها در برخوردهای قضایی یا بگیر و ببندهای پلیسی جستوجو کرد. چه اینکه این نوع برخوردها به تنهایی نهتنها عامل بازدارنده نخواهند بود، بلکه بهدلیل ماهیت و جنس این قبیل کنشها، گاه تأثیراتی معکوس و خارج از هدفگذاریهای اولیه در پی خواهد داشت».
ملاحظه میشود که نگرانی اصلی مهرههای و رسانهها رژیم آینده نظام ولایت است که همگی علایم و آدرسهای سقوط را میدهند و بر بیراهحلی و بنبست نظام نیز تأکید دارند.