چند لحظه توقف کنید! همه هیاهوهای روزتان را پشت سر بگذارید و فقط در خلوت خود به این عکس خیره شوید. تلاش کنید کلمات آن را برای خود معنا کنید. بلند بخوانید، بلند بلند.
«دعوت دادستانی انقلاب! از اولیا دستگیر شدگان
صبح امروز از سوی روابط عمومی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز در رابطه با مجرمینی که در جریانهای ضدانقلابی اخیر دستگیر شده و حکم دادگاه دربارهٔ آنها صادر و اجرا شده، اطلاعیهیی به شرح زیر صادر شد: به اطلاع خانوادههای محترمی که فرزندانشان در جریانهای ضدانقلابی اخیر تهران دستگیر شدهاند و حکم دادگاه دربارهٔ آنها صادر و اجرا گردیده میرساند لطفاً با در دست داشتن شناسنامهٔ عکسدار خود و فرزندانشان که عکس آنها در این جا چاپ شده به دفتر مرکزی زندان اوین مراجعه کرده و فرزندانشان را تحویل بگیرند.
روابط عمومی دادستان انقلاب اسلامی مرکز
لازم به یادآوری است که اسامی صاحبان عکس مشخص نشده است»
وقاحت نشسته در تکتک کلمات این بیداد جای نعرهیی بیش از حد توان انسانی دارد نه؟ اما صحبت امروز کاری با تمامیت سو و پلیدی ندارد بلکه با روی دیگر این عکس و این نوشته راز و سخن داریم.
باز هم به عکسها، تکتک عکسها خیره میشویم. اگر چه گذر زمان بر روی عکس اثرگذار است و چهرهها بهوضوح دیده نمیشوند اما چشمها، چشمها درخشانند و حرف میزنند. حرفهایی که بسا بزرگتر از سنشان است، زیرا از تاریخ ایران و مردمی میگویند که آن روز-۳۰ خرداد- در آغاز یک مسیر تازه در برابر مهیبترین نیروی ارتجاعی فریب و دروغ و ریا قرار داشتند. این غنچهها که بینام خود را به تاریخ سپردند، لبهایشان در برابر دژخیم وحشی گراز صفت حتی حرکت نکرد تا از اسمشان فقط برای اینکه هویت اسطورهییشان شناخته شده باشد بگوید؛ لبهایشان هیچ نگفت اما فریاد پرخروش بینامشان همچنان بر درفش خونبار تاریخ ۴۳ساله ایستادگی مردم ایران در برابر نظام پلیدی که خمینی ملعون بنیانگزارش شد و با نام خبیث ولایت فقیه خوانده میشود نقش بست. دختران نوباوه ایرانزمین در این ایستادگی اسطورهنشان خود پیامی را تا همیشه برای تاریخ در همه جهان به پژواک درآوردند.
پیام این بود که مردم ایران با دار و ندار، با نفیسترین و عزیزترینهایش، با هر آنچه در قلب و روح و روان دارد برای ایستادن در برابر هیولایی که میخواست برای خود برهوت بیپایانی از سلطنت و خلیفهگری به ثبت برساند ایستادهاند و خواهند ایستاد. پیام این نوجوانانی که در ندادن اسمشان، آگاهی و شناخت دقیق از نظام قدارهبند ولایت فقیه را نشان دادند این است که تا هر کجا که میخواهی بگیر، ببند و بکش اما گور خود کنی به دست خود.
به عکس برمیگردیم. زیرا نگاه خیره آنها که مستقیم به نگاه ما زنجیر شده باز هم سخن دارد. همان حرفهایی که آن روز لبهایشان دژخیمان بیسرو پای ولایت را لایق شنیدن کلامشان ندانستند الآن با ما بیانتها در خروشند. زیرا نمیتوان به این عکس نگاه کرد اما بیهیچ تعهدی برای مسیر آزادی از آن گذشت. آنها در صداقت زلالشان این اجازه را از همه ما سلب کردند. پس برخیزیم و در روز ۳۰خرداد، روز پرواز کبوتران بینام اما پرآوازه آزادی ایران، دستهایمان را مشت کنیم و قسم بخوریم به نام هرگز خوانده نشده آنها، به نگاه پر فریادشان، به شناخت و آگاهیشان برای پرداخت بها- تمامی بهای آزادی، به فخر و غروری که ایستادگیشان در رگهای هر ایرانی به جریان میاندازد، به خلقی که برای نگهبانی از قیام برای آزادیاش اینچنین فدا کرد و پرداخت نمود؛ که تا دمیدن سپیده صبح آزادی و تا آن روزی که نام آنها و همه شهدای راه آزادی عطر همه کوچهها و خیابانهای سراسر ایران شود بیوقفه و هر لحظه با قیام و برای قیام و برای آزادی و سرنگونی بدون اینکه هیچ برای خود بخواهیم گام برداریم.
ذ- فرخندی
مسئولیت محتوای مطالب وارده برعهده نویسنده است