728 x 90

غسل لاکچری یک جنازه و از هم گسیختگی درونی

حوزه لاکچری ...
حوزه لاکچری ...

رسوایی به‌بار آمده در پی داستان مفتضح غسل لاکچری مصباح یزدی، دامن عبای مندرس خامنه‌ای را نه تنها رها نکرده، بلکه به جاهای باریک‌تری هم کشیده شده است!

مسخره‌بازار تلویزیون حکومتی با حکایت «نگاه مهربانانه»! که آخوند صدیقی از فسیل مدفون خبرگان نقل‌قول کرد، به عقب‌نشینی آخوند مفلوک ختم شد. اما این پایان رسوایی‌ها نبود و این بار به‌جای درگیریهای میان دو باند حکومتی، صدایی از درون باند هار خامنه‌ای بلند شد که اکنون بعد تازه‌یی به تشتت‌های درون نظام داده است.

 

ابر سرمایه‌دار مرده شور ولایی!

احمد توکلی، کاندیدای سابق ریاست‌جمهوری نظام و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی در یادداشت مشترکی با مهره‌ٔ حکومتی دیگری به‌نام حسین رجایی، پرده از اندرونی لاکچری نظام برداشتند.

در یادداشت منتشر شده در رسانه‌های حکومتی، از یک «ابربدهکار» بانکی نام بردند که همزمان با چپاول و رانت‌خواری، در «بیت» خویش به «مرده شویی» آخوندهای غارتگر هم شاغل می‌باشد! در این میان هم با تولید داستانهای آخوند‌پسند برای جنازه‌ٔ در حال غسل، نواله‌ای به جیب می‌زند و به اعتراف آخوند صدیقی، پیش‌تر نیز از «کرامت» های نعش آخوندهای جنایت‌کار حکایتهایی سرهم کرده است!

تا این جای موضوع بجز دروغ‌پردازیهای رسوا و بی‌آبرویی روزافزون غارتگران سیری ناپذیر حاکم بر جان و سرمایه‌های مردم ایران، گویا پدیده‌ٔ تازه‌یی به چشم نمی‌آید! خر همان است و پالان همان! اما با کمی تأمل به نکات دیگری هم می‌رسیم.

 

«نوک کوه یخ» در سر ریز تضادها حتی به درون یک باند

یکی از شاخصهای یک حکومت یا رژیم سیاسی قدرتمند، توانایی بستن و مهار تضادها و تنشهای درونی خودش است.

از این نظر، قطعاً به‌سادگی می‌توان تشخیص داد که با توجه به درگیریهای رسوای درونی حاکمیت آخوندی، سال‌هاست که این نظام در ورطه‌ٔ سرنگونی دست و پا می‌زند؛ اگر نبود سیاست مماشات و سرکوب و کشتار و جنایت بی‌حد و حصری که بر مردم ایران روا داشته شد، اکنون استخوانهای این نظام هم پوسیده بود!

تا امروز انبوهی از افشاگریهای دزدی‌ها و اختلاس‌های نجومی میان دو باند حکومتی انجام گرفته که بسیاری از آنها یا مانند فساد گسترده در قوه‌ٔ قضاییه آخوند لاریجانی پرده‌پوشی شده و یا به گردن پایین‌ترین مهره یا دورترین مهره از حلقه‌ٔ قدرت بسته شده است. اما وقتی احمد توکلی مشخصاً دست روی غسل لاکچری «روحانیان سرشناس» حکومتی و «علما و امرا» نظام گذاشته و سپس این‌گونه پدیده‌ها را «نوک کوه یخ» می‌نامد، روشن است که تا چه اندازه همین تعبیر در پوسیدگی درون نظام قابل تعمیم است!

روشن است که احمد توکلی نگران «مصلحت نظام» آخوندی است و این افشاگری هم طبعاً از سر «دلسوزی» و در راستای «حفظ نظام» صورت گرفته! نگرانی او به‌خاطر غارت اموال و سرمایه‌های مردم ستم‌دیده و آخوندزده‌ٔ ایران که در عین ثروتمندی، زیر خط‌های فقر و فلاکت زندگی می‌کنند نیست؛ اما وضعیت چنان است که همین میزان از تنش هم برای حکومت قابل‌تحمل نیست و این‌جا جایی‌است که یک پاسدار «همیشه در صحنه» عربده کشان وارد می‌شود!

 

تیغ بازجوی چاقوکش نظام بر گلوی هم‌آخوری بیت ولایت!

پاسدار جنایت‌پیشه، حسین شریعتمداری در کیهان خامنه‌ای، چهارنعل بر احمد توکلی تاخت و تیغ بر گلویش نهاد! سربازجوی شکنجه‌گر به شیوه‌ٔ بازجویی زندانیان دست بسته در زندانهای نظام، با تاکتیک «تواب سازی» و «اظهار ندامت»، از هم‌آخوری ولایی خویش هم «عذرخواهی» می‌خواهد! (کیهان. ۹بهمن ۹۹)

دژخیم شریعتمداری، در ضمن تقلای مسخره برای دست و پا کردن آبرویی برای آخوند به درک واصل شده، مصباح یزدی، انبوهی از دروغهای مهوع و نچسب را تحت عنوان «سجایای اخلاقی!» و «ساده زیستی فقیه زاهد!» سرهم کرد. امری که در ردیف همان حکایت چشم باز کردن جنازه و «نگاه مهربانانه»! به مرده شور لاکچری به‌شمار می‌آید.

 

آویختن به گور پیرکفتار جماران یا لگد بر استخوان پوسیده‌اش؟!

در میان پوشال‌بافی‌های این کلاش بیت ولایت، نقل قولی از پیر کفتار جماران آمده است که به نوعی «کد» آوردن از آن ملعون برای اقناع احمد توکلی به «توبه» است. به‌خصوص که شریعتمداری این مهره‌ٔ حکومت را «از دلدادگان حضرتش» می‌داند!

سربازجوی شکنجه‌گر از قول خمینی ملعون می‌نویسد: «چه کسی گفته که حرف مرد یکی است!»

این «کد» یادآور اوج دنائت و پراگماتیسم خمینی است که پای هیچ‌کدام از حرف‌ها و وعده‌هایش نماند! همان‌گونه که خودش گفته بود: «ممکن است من دیروز حرفی را زده باشم و امروز حرف دیگری را و فردا حرف دیگری را، این معنا ندارد که من بگویم چون دیروز حرفی زده‌ام باید روی همان حرف باقی بمانم!» (خمینی دجال ۲۰آذر ۶۲. صحیفه جلد ۱۸ صفحه ۲۴۱)

به این ترتیب شریعتمداری هم‌چنان منتظر «ابراز ندامت» و بازگشت عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام به آغوش ولایت ماند، اما نه آب رفته به جوی باز می‌گردد و نه آبروی رفته‌ٔ نظام! از این گذشته، واقعیت هراسناک برای مهره‌های وقیح حکومتی، هرگز رسوا شدن این دروغ یا بی‌آبرویی آن پرونده‌ٔ دزدی و جنایت نیست! آنچه که باعث بروز این تنشها و پاچه‌گیریهای تازه و بدیع می‌شود، فشار روز‌افزون و نگرانی از انفجار خشم مردمی است که هر لحظه ممکن است فتیله‌ٔ آن به بهانه‌یی روشن شود. آن لحظه و آن روز مردم ایران با این جماعت بدتر از مغول، چنان کنند که به مصداق نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان، نه از بنیان نظام نشان ماند و نه از بنیان‌گذارش!

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/195f4ce1-16c9-41ac-9cdc-f6efa5c9e1bd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات