یکی از شاخصههای اصلی حکومتهای استبدادی، تلاش برای عادیسازی جنایت و سرکوب است. در این مسیر، فاشیسم دینی بار دیگر نشان داد که چگونه از ابزارهای قانونی و قضایی برای توجیه جنایات غیرانسانی خود استفاده میکند.
اداره کل حقوقی قوه قضاییه در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه «آیا در حد قطع عضو سارق و محارب، بیحسی قبل از اجرای حد امکانپذیر است؟» اعلام کرده است:
«با توجه به فقد ممنوعیت شرعی و قانونی برای بیحس کردن عضو در اجرای حد قطع عضو سارق یا محارب، مراجعه به اصل کلی ”اصالهالاباحه“ جواز را اثبات میکند؛ زیرا آنچه مهم است ”اجرای حد“ است؛ نه تعذیب محکوم به حد قطع عضو و ارتباطی با حس درد وی ندارد»(ایسنا ۵دی ۱۴۰۳).
قضاییهٔ جلادان با استناد به قانونی آخوندساخته به نام «مادهٔ ۸۲» افزوده است:
«ماده ۸۲ آییننامه اجرای احکام حدود، سلب حیات، قطع عضو، قصاص نفس و عضو و جرح، دیات، شلاق، تبعید، نفی بلد، اقامت اجباری و منع از اقامت در محل یا محلهای معین مصوب ۱۳۹۸ که در مبحث دوم (نحوه اجرای مجازاتهای قطع و قصاص عضو) در مقام بیان نحوه قطع عضو (مربوط به حدود) و قصاص عضو با وجود تصریح به ممنوعیت بیحس کردن عضو در قصاص، نسبت به ممنوعیت بیحس کردن عضو در حدود سکوت کرده است، مؤید این دیدگاه است»(همان منبع).
بیحس کردن؛ بیشرمانهترین توجیه برای قطع عضو
طرح موضوع بیحس کردن قربانی، آشکارا زمینهسازی برای مشروع کردن و عادیسازی احکام قرونوسطایی است؛ زیرا از دید این حکومت «آنچه مهم است اجرای حد است»!
اینکه قوه قضاییه رژیم خامنهای به خود اجازه میدهد با چنین تصمیماتی بر جنایتهای وحشیانه مهر تأیید بزند، بهخوبی نشاندهنده رویکرد ضدانسانی این نظام است. اعلام جواز بیحس کردن برای اجرای قطع عضو، نهتنها تغییری در ماهیت جنایتآمیز این عمل ایجاد نمیکند، بلکه تلاش شرمآوری است برای کاهش حساسیت و اعتراضات داخلی و بینالمللی نسبت به چنین مجازات قرونوسطایی است.
در واقع، هدف اصلی -همانطور که پیشتر اشاره شد- مشروعیتبخشی به وحوشتی است که بهوضوح ناقض کرامت انسانی و حقوقبشر است.
دزدان واقعی چه کسانی هستند؟
رژیمی که ادعای اجرای عدالت اسلامی دارد، در عمل قربانیان سیاستهای اقتصادی و اجتماعی خود را بهعنوان «سارق» و «محارب» مجازات میکند. اجرای مجازات قطع عضو برای افرادی که در بسیاری موارد قربانی فقر و سیاستهای ناکارآمد اقتصادی این رژیم هستند، بهوضوح نشاندهنده عمق ریاکاری و بیعدالتی این نظام است؛ این در حالی است که فساد و دزدیهای نجومی در میان مسئولان این رژیم بهوضوح اثبات شده است. سردمداران رژیم، از جمله آقازادهها و مقامهای عالیرتبه، بهراحتی در فساد و اختلاسهای میلیارد دلاری غرق هستند. اگر عدالتی در جامعه وجود دارد باید دست آنان را از ثروت مردم ایران کوتاه کند.
آری، دزدان واقعی نه در خیابانها، بلکه در کاخها و مراکز قدرت این رژیم زندگی میکنند.
وحشت حاکمیت از عدالت واقعی
صدور چنین احکامی نشاندهنده وحشت رژیم از رشد آگاهی و اعتراضات مردمی است. هر چه مردم ایران بیشتر به ماهیت واقعی این حکومت پی میبرند، نظام بیشتر تلاش میکند با افزایش خشونت و استفاده از ابزارهای سرکوب، بقای خود را تضمین کند. اما تاریخ نشان داده است که هیچ حکومتی نمیتواند با توسل به خشونت برای همیشه پابرجا بماند.
قیامهای مردمی در سالهای اخیر، از جمله اعتراضات سراسری در سال ۱۳۹۶، ۱۳۹۸ و ۱۴۰۱، نشان دادهاند که مردم ایران دیگر حاضر به تحمل ظلم و بیعدالتی نیستند. رژیمی که سالهاست از خون مردم برای بقای خود استفاده کرده، اکنون با موجی از آگاهی و مقاومت روبهرو است که در نهایت پایههای آن را فرو خواهد ریخت.
وظیفه جامعه بینالمللی در برابر جنایت علیه بشریت
فاشیسم دینی نهتنها برای مردم ایران، بلکه برای منطقه و جهان نیز تهدیدی جدی است. سیاستهای تجاوزکارانه این رژیم در منطقه، حمایت از گروههای تروریستی و تلاش برای توسعه برنامههای مخرب هستهیی نشاندهنده ماهیت خطرناک آن است. در چنین شرایطی، طرد این رژیم از جامعه بینالمللی و اعمال فشارهای بیشتر برای توقف جنایات آن، وظیفهای انسانی و ضروری است.
قطع روابط دیپلماتیک با رژیمی که بهطور آشکار حقوقبشر را نقض میکند و اعمال تحریمهای هدفمند علیه مقامات ارشد آن، گامی مؤثر در این راستا خواهد بود. همچنین، حمایت از مردم ایران در مبارزهشان برای آزادی و عدالت، مسئولیتی است که بر دوش تمامی ملتهای آزادیخواه جهان قرار دارد.
پاسخ مردم ایران به مشروع کردن جنایت
تاریخ ایران مملو از مبارزاتی است که در نهایت به سقوط ظلم و استبداد منجر شده است. مردم ایران، با آگاهی و اتحاد، روزبهروز به آیندهای نزدیکتر میشوند که در آن ظلم و ستم آخوندی جای خود را به آزادی، عدالت و کرامت انسانی خواهد داد.
آمادگی انفجاری جامعه که خود را در مقاومت سازمانیافته و عملیات کانونهای شورشی بارز میکند، بیانگر عزم جزم مردم ایران برای ریشهکن کردن این رژیم ضدانسانی است. آنها اکنون بیش از هر زمان دیگری مصمم به پایان دادن به این حکومت ضدبشری هستند.
انقلاب دموکراتیک ایران جایی برای استمرار چنین احکام و جنایتهای شنیع باقی نخواهد گذاشت.