با گذشت ۳روز از موج جدید قیام که روز ۲۱دیماه در قلب تهران و از دانشگاهها شعله کشید، اکنون بهروشنی میتوان دید که رژیم چگونه سراپا دستخوش تلاطم و بحران شده است. اینبار خشم و برانگیختگی قیامکنندگان که نمایندگان عموم مردم ایران هستند، آنچنان شدتی دارد که رژیم هم نمیتواند آن را انکار و کتمان کند. یعنی ترفند همیشگی رژیم برای نسبت دادن قیام و خیزش مردم به توطئههای بیگانه، آنچنان رسواست که بیان آن حتی در درون رژیم نیز مخالفت برمیانگیزد.
نمودهایی از وضعیت بحرانی نظام
شاهد این مدعا پرسشهای معترضانهٔ خبرنگاران رسانههای خود رژیم از ربیعی، سخنگوی دولت آخوند روحانی، در روز ۲۳دیماه است. خبرنگارانی که بسیاری از آنها اعضای وزارت اطلاعات بدنام آخوندی هستند. یعنی از اندرونیترین لایههای نظام ولایت.
یک از آنها از ربیعی میپرسد: «چرا طی ۲روز گذشته نیروی انتظامی با زرهی در برابر معترضان ظاهر شده بود؟ چرا بسیجیان و لباسشخصیها که از آنها با کنایه با عبارت نیروهای «خودجوش و مردمی» نام میبرد، با گاز اشکآور و اسپری فلفل و باتون به مردم حمله میکردند»؟
خبرنگار دیگری پرسید: «چرا در تظاهرات حکومتی در برابر سفارت انگلستان هیچ مزاحمتی از سوی پلیس صورت نگرفت و صدا و سیمای نظام نیز آن را بازتاب داد؟ در حالیکه به تظاهرات مردم در واکنش به جان باختن ۱۷۶مسافر هواپیما به آنها با گاز اشکآور و گلولههای پلاستیکی شلیک مستقیم شد و صدا و سیما هیچ انعکاسی به این تظاهراتهای بزرگ نداد»؟
خبرنگار دیگری هشدار میدهد که اگر مثل قیام آبان نیاییم و صادقانه با مردم صحبت نکنیم، اتفاقات بدتری رخ خواهد داد.
و سؤالاتی از این قبیل که به کلی در این رژیم بیسابقه بوده و حاکی از آن است که صفحهای در تعادل بین رژیم و مردمی که یکپارچه در برابر آن برخاستهاند ورق خورده است.
این پدیده را در اشکال و زمینههای مختلف میتوان دید. از جمله در استعفای برخی از مجریان صدا و سیمای رژیم، در رویگردانی شمار زیادی از اصحاب هنر که تاکنون به درجات مختلف با رژیم همکاری و همداستانی داشتند، با اعلام جدایی ورزشکاران رشتههای مختلف ورزشی از رژیم و حتی با مخالفخوانی برخی اعضای مجلس ارتجاع همچون نقوی حسینی، سخنگوی کنونی کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس و رد صلاحیت او برای شرکت در نمایش انتخابات آینده.
بدیهی است که همهٔ این اعلام جداییها و تبری جستنها خاستگاه واحدی ندارند. اما فصلمشترک آنها ریزش جریانوار از بالا تا پایین نظام است که طبعاً ابتدا از لایههای بیرونی رژیم شروع شده و تا درونیترین لایههای نظام پیش رفته و رژیم را هر روز و هر روز تکیدهتر، فرسودهتر، آسیبپذیرتر و پرشکافتر میکند.
آری همچنان که خانم مریم رجوی در مراسم چهلم شهیدان قیام گفت: «با قیام... هیبت پوشالی سپاه فروریخت. مردم به قدرت خود ایمان آوردند، ترس جبهه عوض کرد. حالا ترس دائمی بر رژیم حاکم شده است. و این نتیجه پراهمیت سیاسی و استراتژیک قیام است. مردم و مقاومت ایران با بهایی سنگین به جهشی عظیم و بازگشتناپذیر دست یافتند. هم رژیم و نیروهای سرکوبگر آن و هم مردم و قیامآفرینان و جوانان و کانونهای شورشی از یک نقطهعطف عبور کردند و بازگشت به شرایط قبل از قیام آبان ۹۸، نامتصور است».
علت این وضعیت چیست؟
نخستین علت و مبنا و ریشهٔ علل دیگر، ضرباتی است که قیام مردم و مقاومت ایران بر پیکر رژیم وارد آورده است. قیامی که رژیم را بهلحاظ سیاسی مطلقاً نامشروع و در تعادلقوای منطقهای و بینالمللی ضعیف و ضربهپذیر کرده است.
بنابراین بیجهت نیست که خامنهای در نخستین واکنش پرسوز و گدازش در قبال قطع بازوی اصلی سرکوب و صدور ارتجاع خود، بیش و پیش از حمله به آمریکا، مجاهدین را آماج فحاشی و عقدهگشایی خود میکند. تا آنجا که حتی از ابراز حقد و کینهٔ خود نسبت به کشور میزبان مجاهدین نیز نمیتواند خودداری کند. خامنهای به درستی منشاء و ریشهٔ همهٔ سیهروزیهایش را که امروز یکی پس از دیگری بر سرش آوار میشوند، در سیمای قیام و موتور اصلی آن مجاهدین و کانونهای شورشی میبیند و از اینکه دستش در ضربه زدن و انتقام کشیدن از آن بسته است، به خود میپیچد.
همچنین دست خامنهای در سرکوب موج جدید قیام و گرفتن و کشتن قیامکنندگان در مقایسه با قیام آبان بهمراتب بستهتر است. علاوه بر معادلات داخلی و تشتت و شکافهای داخلی رژیم، قیام مردم ایران اکنون از مشروعیت و شناخته شدگی بیمانند بینالمللی و در افکار عمومی جهان نیز برخوردار است.
بر همین اساس است که مقاومت ایران با پرچمداری مریم رجوی در کارزاری جهانی و پیگیر اجازه نداده که رژیم صدای شورشگران تهیدست قیام آبان را در گلو خفه کند. این مقاومت خون ۱۵۰۰شهید و رنج مجروحان و شکنجهٔ دستگیرشدگان این قیام را به موجی کوبنده و فزاینده با ابعاد جهانی بر ضد رژیم تبدیل کرده است.
آنچه گفته شد بیانگر این است که شرایط بیش از هر زمانی برای تحقق آرمان مقدس مردم ایران، آزادی و رهایی از قید فاشیسم مذهبی حاکم مهیاست. در این شرایط دانشجویان بهپاخاستهاند تا نقش تاریخی خود را مانند همیشه ایفا کنند. از همین رو است که رهبر مقاومت مسعود رجوی در پیام اخیر خود خطاب به دانشجویان انقلابی در سراسر میهن گفت: «برای حمایت از دانشجویان پیشتاز در تهران بهپاخیزید، از هر دانشکده و هر دانشگاه یک کانون و پایگاه شورشی بسازید، خامنهای باید برود».