سهشنبه ۹مهرماه(اول اکتبر) شماری از مردم عراق در میدان تحریر بغداد تجمع کرده، در اعتراض به فساد حکومتی و نبود خدمات عمومی مناسب و بیکاری گسترده، شعار دادند.
هنوز چند ساعتی نگذشته بود که ناگهان همین جرقهٔ بهظاهر کوچک به آتشی شعلهور تبدیل گردید و بهزودی در صدر اخبار جهان قرار گرفت؛ تظاهراتی که بلافاصله واکنش شدید و خشونتبار نیروهای امنیتی را در پی داشت و بنا به اخبار رسانهها، در کمال تعجب همان روز اول منجر به کشته شدن دستکم ۳نفر از معترضان گشت.
بهروشنی پیداست که تاثیرات تظاهرات مردم عراق در واقع محدود به خود عراق نیست و همین مایهٔ نگرانی رژیم آخوندی شده است. زیرا خامنهای به عراق بهچشم حیاطخلوت ولایت خودش نگاه مینگرد و از دست رفتن آن را برنمیتابد و بلافاصله در تهران نسبت به امنیت حکومت جنایتکارانهاش احساس وحشت میکند.
۲روز پس از اعتراضات، در ۱۱مهر، تلویزیون آخوندی که هیچ بازتابی به تظاهرات عظیم و خونین مردم شهرهای مختلف عراق نداده بود؛ خبر از «بازگشت آرامش به خیابانهای بغداد» داد! این در حالی است که تظاهرات به هفتهٔ دوم هم کشیده شد و طبق آمارهای مختلف رسانهها، نظامیان حکومتی تاکنون ۱۸۰نفر از معترضان را به ضرب گلوله کشته و ۷هزار نفر را نیز زخمی کردهاند.(عرب نیوز ۱۷مهر ۹۸)
بهگفتهٔ یک مقام وزارت بهداشت عراق، بررسی کشتهشدگان و زخمیهای تظاهرات نشان داد که اکثریت آنها با اصابت مستقیم گلوله به سروسینهشان هدف قرار گرفتهاند.(خبرگزاری آناتولی ۱۶مهر) نیروهای امنیتی و نظامی با استقرار تکتیراندازان در نقاط مسلط اقدام به کشتار معترضان میکردند؛ همچنین در دستگیریهای روزهای بعد، شاهدان خبر دادند که نیروهای پلیس عکسهای معترضان را بههمراه داشتهاند و با نشان کردن، دنبال دستگیری یا هدف قرار دادن آنها بودهاند.(سایت تلویزیون الحره ۱۷مهر)
در تظاهرات هموطنانمان در لردگان و روستاهای اطراف هم، چند روز بعد از گزارش الحره در خبرها خواندیم که رژیم با مراجعه به خانههای مردم در روستاهای اطراف از روی عکسهای تظاهرات اقدام به دستگیری معترضان کرده است.
خالی شدن زیر پای مزدوران رژیم
نکتهٔ قابلتأمل در این تظاهرات، پایگاه تودهای و تمرکز اصلی تظاهرات بود. هستهٔ اصلی تظاهرات در عراق را اساساً شیعیان تشکیل میدادند. دفاتر نیروهای متحد رژیم و رسانههای تبلیغاتی آنها هم در این تظاهرات مورد هجوم مردم قرار گرفته و به آتش کشیده شدند.
به این ترتیب یکی از پیامهای این تظاهرات این بود که ساختار فاسد وابسته به رژیم آخوند، پایگاهی در میان شیعیان ندارد و متکی بر نیروهای سرکوبگر است. این واقعیت سوابق بسیار روشنی دارد. در این رابطه میتوان به امضای حمایت ۵میلیون و ۲۰۰هزار تن از مردم عراق و همچنین ۳۰۰هزار تن از شیعیان این کشور از مجاهدین در زمان حضورشان در شهر اشرف در عراق اشاره کرد. در این بیانیهها، مردم عراق ضمن اعلام حمایت از مجاهدین، خواستار خلعید و اخراج رژیم از عراق شده بودند.
اکنون نیز شعار محوری تظاهرات مردم در عراق همچنان همان شعاری است که در آن روزگار سر داده شد: «رژیم ایران، اخراج! اخراج»!
واکنشهای سراسیمهٔ مقامات رژیم
بهرغم سکوت مرگبار خبری رسانههای حکومتی ایران برای جلوگیری از انتشار اخبار تظاهرات خونبار مردم عراق، مقامات مختلف حکومتی با جدیت و حرارت بسیار، واکنشهای متعدد و آشفتهای نشان دادند.
آخوندها طبق عادت معمول، تظاهرات را به نفوذیها مرتبط کرده و همچنین تقصیر کشتار مردم بیگناه را به گردن نیروهای موهوم انداختند. این خط و موضع سنتی خمینی بود و از او به خامنهای به ارث رسید و اکنون نیز میتوان آن را از زبان امامجمعههایش در نمایشهای جمعهٔ شهرهای مختلف شنید.
اما نکتهٔ جالبتوجه دیگر این بود که نمایندگان خامنهای در این میانه اولین نگرانی و هول و هراسشان از نیروی اصلی مقاومت ایران، یعنی مجاهدین است. آن هم پس از گذشت بیش از ۳سال از هجرت بزرگ مجاهدین از عراق. امام جمعهبازارهای بروجرد و ورامین و دماوند، باز از بردن نام مجاهدین غافل نشدند و اینبار تظاهرات مردمی در شهرهای شیعهنشین عراق را به مجاهدین ربط دادند.(نمایشهای جمعه ۱۳مهر ۹۸)
نگرانی رژیم از چیست؟
ولیفقیه درهمشکستهٔ ارتجاع در دیدار با سرکردگان سپاه که قبل از روزهای تظاهرات عراق ایراد کرد، ضمن تأکیدهای همیشگی مبنی بر حمایت از مزدوران خارجی، نگاه فرامرزی را از اولویتهای روز کشور و مشکلات مردم واجبتر دانست و گفت: «نگاه وسیع فرامرزی که مسئولیتش با سپاه است، عمق راهبردی کشور است. امتداد عمق راهبردی گاهی از واجبترین واجبات هم لازمتر میشود».(سخنرانی خامنهای برای فرماندهان سپاه پاسداران ۱۰مهر ۹۸)
این حرف خامنهای در واقع تکرار همان جملهٔ معروف خمینی است که گفته بود: «حفظ نظام اوجب واجبات است».
اما تظاهرات مردم عراق رعشهٔ ترس در سراپای حاکمیت آخوندی انداخت. جوانان عراقی با شعار «الشعب یرید اسقاط النظام» و شعار «ایران اخراج اخراج، بغداد آزاد باقی میماند» خواستار خلعید ولایت فقیه و اخراج مزدوران رژیم آخوندی از عراق شدند.
نفرت مردم عراق از پاسداران، با سوزاندن تصاویر خامنهای و نمادهای رژیم، خشم سراسری مردم ایران در قیام دیماه ۹۶ را تداعی میکند. بیجهت نیست که سخنگویان جمعهبازار خامنهای در همان ایام وحشتزده از مشابهتهای قیام جوانان عراق با قیام دی ۹۶ ایران گفتند.
آخوند کاظم فتاح دماوندی ۱۲مهر در جمعهبازار دماوند گفت: «اعتراضهای کنونی در عراق شباهتهای زیادی به اعتراضات دیماه سال ۱۳۹۶ در ایران دارد و همزمان شدن آغاز تظاهرات در عراق با آغاز حرکت مردمی برای راهپیمایی اربعین اصلاً اتفاقی و تصادفی نیست».
بنابراین بهروشنی پیداست که تاثیرات تظاهرات مردم عراق محدود به خود عراق نیست و همین مایهٔ نگرانی رژیم آخوندی شده است. زیرا عراق «عمق راهبردی» نظام و شیشهٔ عمر خامنهای محسوب میشود و رژیم از دست رفتن آنر ا برنمیتابد.
تنفسگاه تحریم
علاوه بر نیاز استراتژیک و حیاتی خامنهای به سکوی جنگافروزی در عراق، در تنگنای سخت تحریمها، مرز طولانی ۲۰۰۰کیلومتری با یک حکومت تحت نفوذ رژیم، اصلیترین راه تنفس حکومت آخوندی برای کم کردن فشار تحریمها است. از دست دادن و یا تضعیف چنین تنفسگاهی هرگز برای خامنهای مطلوب نیست و هر بهایی را میپردازد که آن را از دست ندهد. بنابراین خامنهای حتی بهای افزایش مشکلات درونی مردم و اعتراض آنها را میپذیرد ولی نمیتواند از عراق پا پس بکشد.
واقعیت این است که از آنجا که حاکمیت در عراق اساساً وابسته و در خط رژیم آخوندی است، مشکلات و دردهای مردم هر دو کشور بهدلیل کارکردهای مشابه هر دو حاکمیت، یکی است. در نتیجه شعلههای خشم و نفرت مردم هم مشابه و آماده اشتعال است. آتشی که طومار حکومت جهل، ترور و سرکوب خامنهای و گماشتگانش در عراق را در هم خواهد پیچید.