اینروزها شاهد واکنشهای عجیب و غریب از نظام ولایت فقیه هستیم. استبداد دینی به سرآمد مرگ محتوم خود نزدیک شده است. قیام خوزستان به فاصلهٔ کمی از قیام سراوان و آبان۹۸ پوسیدگی و زهواردررفتگی این نظام اهریمنی را برجسته ساخت.
خامنهای و عملهٔ سرکوب او در هراس از سرنگونی، به دوگانهسازی بین مردم «مسالمتجو»! و «اغتشاشگران»! رویآوردهاند تا قیام را از موتور محرکه و کاتالیزور آن جدا کنند، تا وانمود کنند مطالبهٔ مردم خوزستان کمی آب است و میتوان آن را با تانکر حل کرد! تا دوقطبی بهوجود آمده بین خود و مردم ایران را به دوقطبی کاذب تبدیل کنند؛ اما واقعیت این است که شعلههای سرکش یک قیام استبدادبرانداز از گریبان ایران شورشی سربرکشیده است.
آخوند علی وحدانیفر. نمایش جمعه دهدشت: «مطالبه گری حق مردم است... هر وقت مردم مطالبه جدی و قانونی دارند اغتشاشگران مطالبه مردم را منحرف میکنند، آیا برای مطالبه آب باید اسلحه به دست گرفت؟ دشمن دنبال تفرقه است... مسئولان امنیتی باید نسبت به جمعآوری اسلحه اقدام کنند... فرهنگ استفاده از اسلحه رعایت نمیشود».
چه شده است که آیتالشیطانها نگران رعایت نشدن «فرهنگ استفاده از اسلحه»! شدهاند. مگر وحوش بیدنده و ترمز آنها فرهنگ بهکارگیری اسلحه را رعایت میکنند!؟ چه برگی ورق خورده است که اکنون میگویند مطالبهگری را بهرسمیت میشناسند ولی خواهان جمعآوری اسلحه و مرزبندی مردم با «اغتشاشگران»! هستند؟ گناه حاشیهنشینان و محرومانی که در قیام آبان۹۸ به گلوله بسته شدند چه بود جز مطالبهٔ حقوق بهیغما رفتهٔ خویش؛ پس چرا با «فرهنگ اسلحه» جواب آنها داده شد؟
مطلب از این قرار است، خامنهای و سران وحشتزدهٔ حکومت او ضرب شصت جوانان شورشی را چشیدهاند و میدانند نمیتوان این قیام را با انتظامی و پاسدار مهار کرد. آنچه در این چند روز شاهد بودیم هراس و استیصال سرکوبگران و در نقطهٔ مقابل پیشروی مردمی بود که از مرگ عبور کردهاند و دیگر از صدای گلوله نمیهراسند. این کیفیت جدیدی در قیام علیه استبداد دینی است و باید آن را به فال نیک گرفت.
این کیفیت جدید محصول ضربشدن شرایط عینی و ذهنی قیام در یکدیگر است.
گردهمایی جهانی ایران آزاد، آمادگی و قدرت یک آلترناتیو دمکراتیک را نشان داد. آلترناتیوی که صدای آن در تمامی ایران شنیده شد. ابراز وحشت مهرهها و امام جمعههای خامنهای از این گردهمایی رسید دریافت طنین این صدا و پیام، در تمام ایران بود.
زوزههای امامان ریایی جمعه علیه مجاهدین حاکی از تعمیق و گسترش این جنگ به تمامی شهرها و استانهای ایران است. همهٔ آنها یک متن کلیشهای را با کمی تفاوت تکرار کردهاند؛ متنی که خامنهای و ستاد برگزاری نمایش جمعه به آنها دیکته کردهاند.
آخوند کاظم فتاح دماوندی. نمایش جمعه دماوند: «واحد جنگ رسانهیی و سایبری منافقین در آلبانی بهصورت فشرده توسط دو هزار نفر از عناصر سازمان که هر کدام با ۱۲۰ اکانت جعلی فعالیت دارند مشغول تخریب افکار مردم هستند... آنها با کامنتهای تحریک کننده مردم را بر علیه مسئولان و بر علیه هم تحریک میکنند، حجم تولید پیامهای جعلی در برخی حوادث در خارج از کشور تولید میشود به ۸۰ تا ۹۰درصد میرسد، مردم هر مطلبی را که در فضای مجازی میبینند بهراحتی باور نکنند».
آخوند محمد تقیزاده. نمایش جمعه کامفیروز: «در جنگ سخت، دشمن با تفنگ، تانک و جنگنده به مصاف ما میآید. اما در جنگ نرم دیگر خبری از سلاحهای گرم نیست. ابزار آنها فضای مجازی، اینترنت، خبرگزاریها، ماهواره، کتاب، فیلم و سینماست. آنها با عملیاتهای پیچیده سیاسی و فرهنگی و با ابزاری که ذکر شد به جنگ با جامعه ما میآیند و ۵ هدف را دنبال میکنند. افسرده سازی، یاس آوری، ارعاب وحشت انگیزی، اضطراب آوری و تحقیر. پنج مرحلهای است که ذره ذره حیات جامعه را سلب کرده و باعث مرگ تدریجی ما خواهد شد».
خامنهای و عمامهداران ریایی به ناگزیر تا میتوانند نشانی آلبانینشینان را میدهند.
ایرانزمین شهر به شهر و استان به استان برمیخیزد و به قیام میپیوندد. قیامی که سر بازایستادن ندارد.