چند سال پیش مربی یک شناگر که در مسابقه بین ۸نفر، هشتم شده بود، گفت شناگر ما فراتر از انتظار ظاهر شد! نتیجهگیری من این بود که لابد توقع مربی این بوده که طرف بپره توی استخر و غرق بشه؛ پس همین که نه تنها غرق نشده، بلکه تونسته بهعنوان آخرین نفر خودشو به اون طرف استخر برسونه، طبعاً خیلی «فراتر از انتظاره»!
حالا حکایت ماست با این ماهوارهٔ ظفر و ماهوارهبر سیمرغ و پیامهای تبریک پسا سقوط!
بازجوی جوان و رکورد وقاحت
یکی از دلایل رو مخ بودن اصحاب ولایت، وقاحت این جماعته. یعنی رکورد دریدگی و بیحیایی رو چنان شکستن که روی گوبلز و... سفید کردند.
اینکه وزیر یه حکومت با فیلترشکن و با نقض قوانین حکومت خودش بیاد علنی توی توئیتر مجازی بازی کنه، خودش به اندازه کافی پارادوکسیکال هست. اما مگه به روی نامبارکش میاره!
حالا این به کنار، «بازجویمجازیدوست» تا همینجا اثبات کرده که به طیفهای مختلف رنگ قهوهای علاقهٔ خاصی داره! دلیل میخواید؟ بفرما!
پپه؛ سورپرایز وزیر جوان
یه روز فیل هوا کرد که سورپرایز داره؛ منتظر قطع دوبارهٔ اینترنت بودیم که اومد و از «پپه» پردهبرداری کرد. حالا اینکه «پهپادپستهوایی» چطوری واسه ملتی که توی خیابوناش اعلامیهٔ فروش اندامهای بدن آدمیزاد میچسبونن میشه «سورپرایز»، البته که به وزیر شوخ و شنگ ولایتمدار مربوط نیست. اما اینکه توی همون توئیتر ملت از خجالتش دراومدن، اصلاً برای کسی سورپرایز نبود. در نهایت چیزی که اثبات شد، وقاحت و بیشرمی حاجی جهرمی بود که ملت اسم سورپرایزش رو گذاشتن «پپه»!
ماهواره ظفر، فیلی که «هوا» نشد!
شاید تا الآن هر «آدم» معقولی بهجای بازجوی جوان بود، از کشیده شدن روی آسفالت مجازی، کلاً ساییده و تموم شده بود. اما از اونجا که جنس حضرات نظام ولایت، روی سنگپای مظلوم قزوین رو کم کردن، ناگهان دیدیم که جهرمی با جفتکی جدید به میان مجازی پرید و اینبار ظفرمندانه! خبر از پرتاب «ظفر» داد. بعدش خبر از تعویق ظفر داد. بعدش خبر از شمارش «معکوس»! برای پرتاب.
شمارش معکوسی که «معکوس» نبود!
همیشه چیزی برای شگفتزده کردن وجود دارد. حتی در جدیترین و علمیترین کارها، وقتی بدین دست نوچههای ولایتمدار یا ولایتمعاش، از توش چندتایی جوک به جهان هستی اضافه خواهد شد. اینبار هم باز شمارش معکوس پرتاب موشک که در همهجای جهان واقعاً معکوس هست، در حکومت آخوندی بهصورت کاملاً معکوس، یعنی با قانون منفی در منفی= خیلی منفی، ببخشید، مثبت تبدیل میشه.
بنابراین میبینیم که ماهوارهٔ پر اقتدار صفر، عذر میخوام، «ظفر» خیلی متین و موقر سرجاش میشینه و شمارش معکوس را به هیچ کجای مبارک نمیگیره تا شمارش معکوس تبدیل به شمارش نامعکوس میشه و پس از عدد یازده، به نیت سالروز بازگشت امام خوبیها، روی ۱۲ که میرسه، میپره میره به سوی آیندهٔ روشن! (بگذریم که اگر روی ۲۲میرفت، میگفتیم به نیت۲۲بهمن بوده، اگه مثلاً روی ۱۷بود و ...)
بودجه بدن، هواپیما هم میسازیم
این بابا منوچهر منطقی، کاملاً از اسمش هم پیداست خیلی منطقی حرف میزنه. بالاخره ما با ساخت پراید تمام جادههای زمینی رو به تسخیر خودمون درآوردیم. کلی هم آپشن و سیستم روی اون نصب کردیم که از تنوع و تکنولوژیاش هوش از سر بنز و بیامو و تسلا پرونده. از استانداردهای ایمنیشون هم نگیم که خودتون حتماً تا الآن ایمان آوردین. خب با این همه کمالات، چرا نریم توی هوا؟ چرا نریم توی فضا؟ چرا هواپیما و فضاپیما و ماهواره نسازیم؟
ما گفتیم ماهواره، شمام بگین ماهواره
چطوریه که ماهواره میتونیم بسازیم، اما واگن قطار و مترو نمیتونیم؟!
چطوریه که اورانیوم غنی میکنیم، اما بدنهٔ کارت ملی از خارج باید وارد بشه؟
چطوریه که به گروههای ولایتمدار منطقه و جهان سلاح و پهپاد میسازیم میدیم، اما از توپ پینگپنگ تا حتی پرچم خرچنگنشان نظام و چادر نماز ننه بزرگمون رو باید از چین وارد کنیم؟
نکنه که هدف اصلاً ماهواره نباشه و خود اون موشک بالستیک که داره میره بالا هدف اصلی این همه جنگولک بازی ولایی باشه و بقیه چیزا تزئیناته؟
بهخصوص که نظام خامنهای بهخاطر آزمایشهای موشک بالستیک دمش لای در شورای امنیت ملل متحد گیره و نمیتونه ریسک آزمایش مستقیم موشک بالستیک رو بپذیره.
ما گفتیم ماهواره بود، شماهم بگین ماهواره بود، خوبیت نداره!
فقط حیف از مأموریتاش که این همه راه رفته بود که عکس قدیمی امام خوبیها رو از توی ماه برداره و جدید بذاره...بله؟... جان؟... عه... بله، با پوزش؛ دوستان از اتاق فرمان اطلاع میدن که عکس امام دیگه خز شده، مأموریت صفر، نه «ظفر» این بوده که عکس حاج قاسم رو ببره فضا پخش کنه!
ولی نمیدونم چرا این روزها سرنوشت عکسهای حاج قاسم هم شبیه سرنوشت خودشه؟ یعنی خودش که اونجوری پرپر شد، عکسای توی خیابونهای ایران و عراقاش هم ملت ریختن پرپر کردن، حالا توی فضا هم صفر زد پارهاش کرد!