تلویزیون قیام و قیامآفرینان
یک صدا، تنها یک صدا وجود داشت و دارد که عمامهداران قداره به کف و تبر به دست در بحبوحه قیام سراسری آبان نتوانستند به آن چنگ بیندازند، به گلولهاش ببندند و تبرآجیناش کنند. سیمای آزادی، تلویزیون ملی ایران.
دیکتاتوری از نفس افتادهٔ آخوندی گمان میکرد، اگر شیر اینترنت سانسور شده را بهطور کامل ببندد، خواهد توانست در سکوت خبری و اختناق کامل به بگیر و ببند و ضرب و جرح و کشتار قیامکنندگان بپردازد اما فکر این را نکرده بود که یک تلویزیون هست که از طریق خبرنگاران خود در شهرهای مختلف ایران، اخبار قیام را منعکس خواهد کرد. بهدلیل ریشههای عمیق در بین مردم و قیامآفرینان قادر خواهد بود وقایع قیام را ساعت به ساعت و گاه دقیقه به دقیقه به اطلاع هموطنان برساند.
تلویزیونها و رسانههای حکومت یکریز قیامکنندگان را اشرار و خرابکارانی آمده از آن سوی مرز مینامیدند. صحنههای قیام یا هرگز نشان داده نمیشد یا اگر نشان داده میشد آغشته به تحریف و جعل بود. در این وضعیت سیمای آزادی تنها تلویزیونی بود که وقایع و تحولات قیام را باز میتاباند. در روزهای قیام و پس از آن، گویی در قاب سیمای آزادی قیامتی درگرفته بود. هر گاه صدایش را میشنیدی و به آن چشم میبستی تنها یک پیام را از آن میشنیدی: قیام، قیام و قیام و ادامهٔ آن تا پیروزی.
مقصد فیلمها و تصاویر قیام
فیلمهایی که خبرنگاران سیمای آزادی از شهرهای شورشی تهیه میکردند، تنها یک مقصد داشت. سیمای آزادی. قیامکنندگان مطمئن بودند که فیلمها و تصاویری که گوشیهای آنها گرفته است، وقتی به دست سیمای آزادی برسد بیکم و کاست انعکاس خواهد یافت. زیرا در تلویزیون ملی ایران را تنها آینهای مییافتند که صدای آنان را انعکاس میداد. سیمای آزادی تنها تلویزیونی بود که برنامههای جاریاش را تعطیل کرد و خود را یکسره وقف قیام نمود. تحلیلهای سیاسی ساعت به ساعت آن تماماً به روشنگری پیرامون قیام اختصاص داشت. هر گاه آرم خبر فوریاش بر روی صفحه ظاهر میشد، نگاهها را به خود جلب میکرد و همه میدانستند که نباید دقیقهای از آن را از دست بدهند.
آری، در شرایطی که دیکتاتوری تیغ به کف خون مردم بیگناه را بر آسفالت عریان میکرد و مدعی میشد که قیامکنندگان خودشان خودشان را کشتهاند این سیمای آزادی بود که نقاب از چهرهٔ تزویر برمیکشید و با پخش اسامی و مشخصات و در روزهای بعد با انتشار عکسهای شهیدان، خامنهای و جلادانش را رسوا میکرد. در حالی که حکومت هنوز هیچ آماری در مورد کشتار مردم بیگناه و بیدفاع منتشر نکرده است. این سیمای آزادی است که با اتکا به حامیان و پشتیبانان خود در داخل کشور عکسها و مشخصات شهیدان را روزبهروز کاملتر میکند.
وظایف سیمای آزادی در راستای قیام
سیمای آزادی در راستای پیشبرد بهطور همزمان چند مأموریت انقلابی را به عهده داشت:
ـ خبررسانی در سریعترین فرصت ممکن و انعکاس واقعیتها بدون دخل و تصرف در آنها
ـ روشنگری پیرامون اخبار و ارائهٔ تحلیلهای سیاسی منطبق بر آخرین رویدادها
ـ پخش موضعگیریها، رهنمودها و اظهارات رهبری مقاومت این موضعگیریها مانند خونی تازه در رگان قیام بهسرعت جریان مییافت و جوانان شورشی را برمیانگیخت.
ـ پخش سرودها و ترانههای انقلابی و بالا بردن روحیهٔ مردم و قیام آفرینان و ایجاد همدلی و همصدایی در بین آنان.
ـ پخش فیلمها و عکسهایی که از قیام در شهرهای شورشی تهیه شده و به سیمای آزادی رسیده بود
ـ انتشار اسامی شهیدان بهصورت دقیق و تقسیم بندی شده بر اساس شهرهای شورشی
ـ پخش فیلمهای دستگیری و ضرب و شتم قیامکنندگان
این آینه اگر نبود؟...
یک لحظه تصوری کنیم اگر سیمای آزادی نبود، اگر مقاومت و قیام چنین امکانی نداشت تا صدای خود را از طریق آن به گوش ایران و دنیا برساند، در آن صورت چه پیش میآمد؟
تبلیغات معاویهوار و عمر و عاصگونهٔ نظام ولایت میتوانست همه چیز را وارونه جلوه داده و در پناه سانسور مطلق خبری فجیعترین کشتار را پیش ببرد و سپس خونها را از کف خیابان بشوید و ورق را علیه قیامآفرینان برگردانده و با روشهای شناختهٔ شدهٔ خود مظلومنمایی کرده و مدعی هم بشود اما اینبار اینگونه نشد. در یک بازهٔ زمانی کوتاه همهٔ بردارها به سمت رژیم چرخید. چهرهٔ خونآشام و دراکولایی خامنهای افشا گردید و بوقهای تبلیغاتی نظام مجبور شدند از نسبت دادن قیامآفرینان به آمریکا و عربستان سعودی دست برداشته و اذعان کنند که کار کار مجاهدین و کانونهای شورشی آنان بوده است. ابتدا میگفتند اشرار به مجازات رسیده و کیفر دیدند و خامنهای به بسیجیان فرمان آتش به اختیار را یادآور میشد ولی در مدتی بسیار کوتاه رنگ عوض کردند و خامنهای ناچار به عقبنشینی گردید و به غلط کردم گویی افتاد و تا آنجا عقب تمرگید که بحث «رأفت اسلامی» را پیش کشید و از ترس سلسله قیامهای در راه، سیاست شهید دزدی در پیش گرفت. رئیس جمهور آن از خود سلب اختیار نمود، قاضیالقضاتش خود را از تبعات آن کنار کشید و گفت از ابتدا مخالف این تصمیم بوده است.
تلویزیونی با یک مدال خونرنگ بر سینه
سیمای آزادی بهعنوان تلویزیون ملی ایران و صدایی رسا برای قیام و قیامآفرینان در تحول نقشی کیفی بهعهده داشت. این نقش را باید تقویت کرد. سیمای آزادی تنها تلویزیونی است که در قاب آن میتوان یک آرم ثابت از نقشهٔ خونرنگ ایران با کلمهٔ قیام بهچشم دید و در زیر آرم، این کلمات انگیزاننده را خواند:
۱۹۱ شهر ـ ۱۵۰۰ شهید ـ ۴۰۰۰ مجروح ـ ۱۲۰۰۰ دستگیری
این مدال افتخاری است که جوانان قیامآفرین به آن هدیه کردهاند. این یعنی قیام ادامه دارد و هرگز از تپش نمیایستد.
بیست و چهارمین گلریزان همیاری حماسهای در تقویت نقش سیمای آزادی، این چراغ راهنمای قیامآفرینان بود. سلسله قیامهای بعدی در راه است و از هماکنون باید برای آن آماده شد.