مرگ مظلومانه و دریغ انگیز ۲جوان کولبر بار دیگر موضوع ستم نظام آخوندی بر کولبران بیپناه و زحمتکش را در انظار جهانیان بیشازپیش آشکار ساخت.
مردم محرومی که در راههای سخت کوهستانی در گرمای تابستان و برف و بوران زمستان، در بسیاری از مواقع مجبورند بیش از ۱۰۰کیلو بار را دهها کیلومتر برپشت خمیده خود حمل کنند، تا لقمه نانی به دست آورند و دست آخر هم تعداد زیادی مانند آزاد و فرهاد خسروی به کام مرگ میروند.
مردم کردستان در جریان تشییع پیکر فرهاد ۱۴ساله بهطور نمادین تکه نانی را دست گرفتند و به جهانیان این پیام را رساندند که فرهادخسروی و برادرش آزاد برای درآوردن لقمه نان خالی، از ترس اینکه در کمین پاسداران جهل و جنایت آخوندی نیفتند در دام برف و بوران افتادند و جان باختند.
پدر فرهاد و آزاد خسروی در زمینه وضعیت معیشت زندگی خود و روی آوردن ۲فرزندش به شغل کولبری به خبرگزاری ایسنا گفت: «خودم هرگز کولبری نکردهام و چشمانم ضعیف است. از طریق جمعآوری کارتونهای آبادی و فروختن آنها امرار معاش میکنم و فرزندانم را بزرگ کردهام، اما با سخت شدن شرایط، آزاد و فرهاد، کولبری را برای ادامه زندگی انتخاب کردند».(خبرگزاری ایسنا ۳۰ آذر ۹۸)
به گفته این پدر، پسر بزرگش آزاد بهدلیل ضعف جسمیتوانایی این کار را نداشته و اولین بار بوده که برای کولبری همراه پسر کوچکترش فرهاد که چندین بار این کار را انجام داده راهی مناطق مرزی شده است.
مرگ فرهاد و آزاد خسروی مردم را اندوهگین کرد، اما نظام ولایت فقیه طلبکار اکثر کولبران است که کار غیرقانونی انجام میدهند.
مردم قهرمان مریوان در تشییع پیکر فرهاد با فریاد «مرگ بر دیکتاتور» بر عامل اصلی این وضعیت هولناک که همانا نظام ولایت فقیه و شخص خامنهای است دست گذاشتند.
مرگ فرهاد و آزاد آنچنان مظلومانه و تکاندهنده و خشم برانگیز است که رسانههای هر دو باند رژیم در وحشت از این خشم و نفرت ناچار شدند درباره مرگ آنها و مرگ سایر کولبران اشک تمساح بریزند، و با خانواده آنان و سایر خانوادههایی که در استانهای کرمانشاه و کردستان فرزندانشان کولبری میکنند بهاصطلاح ابراز همدردی کنند.
در این ابراز همدردی صوری آنها یک امر مهم را به عمد کتمان میکنند و آن هم علت اصلی مرگ این کولبران است، در صورتی که علت اصلی این فاجعه فساد نهادینه سیاسی و اقتصادی و غارتگری حاکمیت ولایت فقیه است
روزنامه رسالت از باند خامنهای نیز ناگزیر شده که در مورد وضعیت کولبران و مشکلات آنها بنویسد: « ظاهراً مشکلات کولبران تمامی ندارد و آنها در سکوت مسئولان با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم میکنند... جوانان استان کردستان و کرمانشاه راهی به جز کولبری برای امرار معاش ندارند و مجبورند به این کار سخت و طاقتفرسا که هر لحظه جان آنها را تهدید میکند».(رسالت ۱ دی ۹۸)
بسیار روشن است که مشکل کولبران در بومی یا غیربومی بودن نیروهای سرکوب نیست، زیرا تمامی این نیروها در درنده خویی و سبعیت در حق مردم ایران و در حق کولبران محروم در کردستان دست کمی از یکدیگر ندارند.
مشکل اصلی در غارت و چپاول منابع این مردم است، ضمن اینکه طی ۴دهه حکومت آخوندی هیچ زیرساخت اقتصادی که بتواند برای مردم کردستان شغل ایجاد کند ایجاد نشده تا بیش از ۴۰هزار نفر بیکاری که کولبری میکنند، به جای به خطر انداختن جان و زندگی خود در کارخانهها و مؤسسات تولیدی کار کنند.
بهرغم تمامی این شرایط رژیم با غیرقانونی دانستن شغل کولبری در اکثر مناطق، سرکوب کولبران و سبعیت نیروهای سرکوب خود در حق آنها را توجیه میکند.
در زمینه محرومت کولبران در استانهای مرزی غرب کشور و ستم بر باربران در استانهای جنوبی و جنوب شرق کشور روزنامه جهان صنعت از باند روحانی مینویسد: «امروزه کشور با مشکلات جدی روبهرو است؛ از سمت جنوب استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان، خوزستان و غرب ایلام، کرمانشاه و کردستان افراد برای تأمین امرار معاش خود دست به کارهای پرخطر مانند قاچاق کالا و حتی انسان میزنند زیرا آنها نزدیک مرز هستند و ویژگی اصلی آنان محروم بودن و نزدیکی به مرز کشورهای پرخطر همسایه است».(جهان صنعت ۱ دی ۹۸)
واقعیت هم این است که آنها مردمانی هستند که در دور باطل فقر و فلاکت زندگی سخت خود گرفتار آمده، و از سرناچاری حاضر به هرکاری هستند ولو اینکه به قیمت از دست دادن جان و یا به معلولیت دایم آنها منجر شود.
جهان صنعت در ادامه مطلب خود به ستم دولت روحانی بر مردم کولبر و کودکانی نظیر فرهاد خسروی هم اعتراف کرده و مینویسد: « تا چند سال پیش در مناطق مرزی مریوان معابر رسمی کولبری وجود داشت... و مردم ماهانه با میانگین ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان درآمد ثابت داشتند تا حداقل زندگی را برای خانوادههای خود تأمین کنند اما با دستور روحانی تمامی مرزها را بستند؛... تقریباً درآمد هشت هزار نفر از مردمان مریوان و سنندج از این محل تأمین میشد که با تعطیلی آن درآمد آنها به صفر رسید».(جهان صنعت ۱ دی ۹۸)
مردمی که نزدیک به ۴۰درصد آنها بیکار هستند و اغلب کسانی هم که کولبری میکنند سرمایه کارشان متعلق به سرمایهداران وابسته به حاکمیت است و آنها با دریافت دستمزد ناچیزی این کار را انجام میدهند.
آنها ناگزیرند در شرایط سخت و طاقتفرسا با قامتی خمیده و دست و پای ورم کرده در اثر فشار حمل بار، این کار سخت را انجام بدهند در شرایطی که تیر و گلوله پاسداران و عناصر نیروی انتظامی در تعقیب آنها است.
جرم کولبران از جمله فرهاد و برادرش و سایر بچههایی که مدرسه را ترک میکنند و کولبری میکنند این است که کارشان غیرقانونی و قاچاق کالا است.
در صورتی که سپاه پاسداران و نیروی انتظامی که این مردم محروم گرفتار تیر آنها میشوند، خودشان از بزرگترین نهادهای قاچاقچی حکومتی هستند و روزانه صدها بار قاچاق از مبادی رسمی و غیررسمی و از اسکلههای قانونی و غیرقانونی را از مرزهای کشور عبورمیدهند.