«ما یک روز در برابر جنگطلبی خمینی پرچم صلح را برافراشتیم و آنقدر ایستادیم تا بهیمن نبردهای ارتش آزادیبخش جامزهر آتش بس را به حلقوم خمینی ریختیم. یک روز در برابر برنامه شوم بمبسازی اتمی به مبارزه برخاستیم و آنقدر در این مبارزه پایداری کردیم تا جامزهر اتمی را به حلقوم خامنهای سرازیر کردیم و حالا عهد کردهایم که آنقدر بر این دادخواهی پایداری کنیم و آنقدر بایستیم تا جامزهر حقوقبشر و جامزهر پرونده قتلعامشدگان به حلقوم این رژیم ریخته شود. آری هزار جامزهر در خدمت هزار اشرف برای بهزیر کشیدن آخوندها و برای آزادی».
مریم رجوی ـ کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷ در اشرف۳
این نوشته جنبش دادخواهی قتلعام شدگان تابستان ۶۷ را سال به سال با فعالیتهای مقاومت و بهخصوص مریم رجوی در این زمینه پیگرفت.
در این مجموعه نوشتهها نقش اخص رئیس جمهور برگزیدهٔ مقاومت در اوجگیری جنبش دادخواهی و لزوم حسابرسی از مسببان این نسلکشی هولناک روشن شد. تا آنجا که به این حاکمیت قرونوسطایی برمیگردد، تصمیم گرفته بود با تخریب و همسان سازی گورهای جمعی قتلعام شدگان با خاک و آسفالت کردن آنها، تاریخ را جراحی و تحریف کند اما چه کور خوانده بود!
قسمت پایانی این گاهشمار که البته دفتری است گشوده و راهی است پیمودنی، با فرازی از سخنان پرشور مریم رجوی در کنفرانس ۲۴تیر ۹۸ در اشرف آغاز میشود، آنجا که گفت:
«این جنبش مظلومان است. این جنبش سرکوب شدگان است. این جنبش داغداران است. هرکس که در این رژیم طعم زندان و اسارت را چشیده است، هرکس که شلاق خورده است و هر زنی که مورد تعدی و تحقیر قرار گرفته و هر کس که وجدانش از این همه جنایت جریحهدار شده عضوی از جنبش دادخواهی است.»
در ادامه به فعالیتهای دیگری از مریم رجوی در زمینهٔ جنبش دادخواهی پرداخته میشود:
۵مرداد ۹۷ ـ مریم رجوی: فراخوان به اقدام فوری برای جلوگیری از تخریب مزار شهیدان قتلعام ۶۷ و نابودی آثار آن
فراخوان مریم رجوی به اقدام فوری برای جلوگیری از تخریب مزار شهیدان قتلعام ۶۷
بهدنبال اقدام رژیم ولایتفقیه برای محو هر گونه آثار قتلعام ۶۷ و پردهپوشی این جنایت فجیع، مریم رجوی، در تاریخ ۵مرداد۹۷ دبیرکل، شورای امنیت، شورا و کمیسر عالی حقوقبشر ملل متحد و عموم مراجع بینالمللی مدافع حقوقبشر را به اقدام فوری برای ممانعت از تخریب سیستماتیک مزار شهیدان قتلعام ۱۳۶۷ و نابودی آثار این قتلعام توسط فاشیسم دینی حاکم در سراسر کشور بهویژه در اهواز فراخواند.
طرح این فراخوان توسط مریم رجوی بار دیگر جنبش دادخواهی مردم ایران را در معرض توجه افکار عمومی و بینالمللی قرار داد.
پیام مریم رجوی در سیامین سالگرد قتلعام ۳۰هزار گل سرخ آزادی
۸مرداد ۹۷ ـ پیام مریم رجوی بهمناسبت سیامین سالگرد قتلعام سی هزار گل سرخ آزادی
مریم رجوی در سیامین سال قتلعام سال ۶۷ جنبش دادخواهی را یکی از مهمترین مطالبات سیاسی مردم ایران از رژیم آخوندی دانست و گفت:
«این جنبش ستمدیدگان است. این صدای سرکوب شدگان است. هرکس که در این رژیم طعم زندان و اسارت را چشیده است، هرکس که شلاق خورده است، هر زنی که مورد تعدی و تحقیر قرار گرفته و هرکس که داغدار است، عضوی از این جنبش است. دادخواهی قتلعامشدگان سال ۶۷ امروز، بخشی از قیام برای سرنگونی رژیم است.»
مریم رجوی در پایان ضمن درود بر سربداران و شهیدان سرفراز قتلعام، دادخواهی قتل عامشدگان سال ۶۷ را بخشی از قیام برای سرنگونی رژیم دانست و افزود:
«بیتردید، ملت ایران، در مبارزه برای سرنگونی رژیم به پیروزی میرسد و سران این رژیم را بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت بهپای میز عدالت خواهد کشاند. آن روز بهطور قطع و یقین فرا میرسد.»
«جنبش دادخواهی ادامه دارد: تا روشن شدن تمام اطلاعات این جنایت بزرگ؛ تا معلوم شدن نشانی مزار تمام خواهران و برادرانمان، تا روزی که یک بهیک جلادان حاکم پای میز عدالت کشیده شوند و تا روزی که نظام قتلعام و ولایت قتلعام توسط مردم ایران و کانونهای شورشی و ارتش بزرگ آزادی سرنگون شود».(مریم رجوی ـ کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷ در اشرف ۳)
۲۴تیر ۹۸ ـ سخنرانی مریم رجوی در کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷ در اشرف۳
سخنرانی مریم رجوی در کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷ در اشرف۳
همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره شد، در ادامهٔ کارزار دادخواهی قتلعام شدگان تابستان ۶۷ در روز دوشنبه ۲۴تیرماه ۹۸، کنفرانسی در اشرف۳ با حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت برگزار گردید. در این کنفرانس شماری از شخصیتهای سیاسی، حقوقدانان و مدافعان حقوقبشر شرکت داشتند و پیرامون جنایات ضدبشری رژیم آخوندی علیه مردم و مقاومت ایران بهویژه قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ سخنرانی کردند.
سخنرانان به تحقیق بینالمللی برای رسیدگی به این جنایت و محاکمه آمران و عاملان این قتلعام در دادگاههای بینالمللی فراخوان دادند.
در این کنفرانس همچنین شماری از زندانیان مجاهد از بند رسته از جمله شاهدان قتلعام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ به ادای شهادت درباره جنایت دیکتاتوری آخوندی پرداختند.
خانم مریم رجوی سخنران اصلی کنفرانس بود. او به میهمانان شرکتکننده در کنفرانس آقایان غزالی، گارسه، بومدرا، پیتر مورفی و همچنین پدر برایان، وکلای مدافع اشرفیها و دادخواهان مجاهدان قتلعام شده، و بیش از ۹۰۰زندانی سیاسی شکنجهشده در دیکتاتوریهای شاه و خمینی که در کنفرانس حضور داشتند درود فرستاد و سپس سخنان زیر را ایراد کرد:
«در آستانه سی و یکمین سالگرد شهادت سی هزار زندانی سیاسی هستیم که بر اساس حکم خمینی بهجرم سر موضع بودن و وفای بهعهد، بر سر نام مجاهد و آرمان آزادی مردم ایران قتلعام شدند.
بهآن جانهای جوان، آن عاشقان آزادی و زیبایی، آیینه های پاک آروزهای مردم ایران، هزاران درود.
گرچه یاران فارغاند از یاد من
از من ایشان را هزاران یاد باد
گرچه صد رود است از چشمم روان
زندهرود باغکاران یاد باد
قتلعامشدگان، وجدان شورشی و شورشگر تاریخ ایراناند. گوهر صدق و فدا و وفا که جامعه ما در قلب خود محفوظ داشته و حیات حقیقیاش از آن میجوشد».
مریم رجوی در ادامهٔ سخنان خود به تشریح مقاومت حماسی یکی از دختران مجاهد به نام سکینهٔ دلفی پرداخت:
«در گیرودار کشتارها، در یکی از بندهای زندان اهواز دو آخوند جلاد بهنامهای جزایری و عبداللهی فریاد میزدند: باید موضع بگیرید؛ یک طرف خمینی است و یک طرف مسعود رجوی، شما در کدام طرف میایستید؟
از انتهای بند دختری چنین خروشید: زنده باد مسعود، مرگ بر خمینی. او سکینه دلفی بود؛ قهرمان ۲۶سالهای از فرزندان مردم آبادان. با شنیدن خروش او، پاسداران بر سرش ریختند و بهشدت مجروحش کردند. فردا روز از این بند ۳۵۰نفری، ۳۴۹نفر، بدار آویخته شدند.
گوهر صدق و فدا اینچنین خلق و پرداخته شد و سرمایه آرمانی جامعه ایران برای آزادی و آینده گردید.
پس ما باز هم سروده محمود حسنی فرزند مردم شاهرود را تکرار میکنیم که وقتی همراه با ۶۰مجاهد دیگر در حال عبور از دالآن مرگ در زندان اوین بود، چنین زمزمه میکرد:
وقتی که شبهنگام
شهاب روشنی را در آسمان دیدی
از یاد مبر شعلههای سرکشی را
که در شبهای سرد اوین خاموش گشتند
تا که بامدادان سرزند ستارهیی.»
رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت قتلعام زندانیان سیاسی را تصادم خونین قرون وسطا و نسل فردا نامید. و در ادامه گفت:
«نسل برپادارنده انقلاب بهمن که عزم یک جامعه آزاد و برابر را داشت، با هیولای استبداد دینی و هجوم سرکوب و غارت مواجه شد. قتلعام ۶۷ صحنه هولناک این رویارویی تاریخی بود؛ اما پایان آن نبود بلکه با همه دردناکیاش، آغاز تازهیی از کشاکشی بود که همچنان ادامه دارد و سرنوشت جامعه ایران را قرین آزادی میکند.
از این نظر واقعه قتلعام با آزادی و آینده ایران گره خورده است؛ با حقوقبشر سنگسار شده ایران؛ با مقاومت برای آزادی و برابری؛ با خیانت مماشاتگران خارجی؛ با ترس و خفت ننگآلود تسلیمطلبان داخلی و البته با سرنگونی رژیم. زیرا روزی که آخوندها بر اثر جنبش دادخواهی مردم ایران وادار شوند پرونده این جنایت بزرگ را باز کنند، روز پایان حکومت ولایتفقیه است.
در بسیاری از گواهی شاهدان بارها شنیدهایم و خواندهایم که قهرمانان زندانی در برابر شکنجهگران و جلادان، ایستادگی میکردند و به مسعود درود میفرستادند. جملات سخنرانیهای او را که حفظ کرده بودند، با همبندانشان زمزمه میکردند و در ملاقاتها با ایما و اشاره از او خبر میگرفتند.
آنها در تکرار این سرخترین نام زمانه ما، پیامی داشته و دارند. پیامشان این است کهای نسلهایی که پس از ما میآیید، ای جوانانی که داستان تمام نشده ما را میشنوید، راه و آرمان مسعود رجوی را در پیش بگیرید!
راه نبرد برای جامعهٔ عاری از ستم و بهرهکشی، عاری از اختناق و استبداد و عاری از جهل و فریب. و راه و آرمانی که با کلمه مقدس آزادی معنی میشود.»
در قسمتی دیگر از این سخنرانی مریم رجوی به نقطه عزیمت خمینی از قتلعام مجاهدین اشاره کرد:
«میدانید که در قتلعام ۶۷ همانطور که خمینی در حکم خودش نوشته بود، نقطه عزیمت او ریشهکنی کامل مجاهدین بود. به این منظور او ماشین کشتار را در چند پهنه بهکار گرفت:
فشردهترین موج قتلعام در زندانهای اوین و گوهردشت آغاز شد و هدف آن بهطور خاص اعضای مجاهدین بود. منتظری، جانشین سابق خمینی، کشتارها در این دو زندان را یک «قصابی... که در هیچ جای دنیا انجام نشده» توصیف کرده است.
در سوم شهریور ۶۷، مسئول شورای ملی مقاومت، مسعود رجوی در تلگرامی به دبیرکل ملل متحد خاویر پرز دو کوئلار، فاش کرد که: «فقط در روزهای ۲۳، ۲۴ و ۲۵مرداد ۸۶۰جسد از زندانیان سیاسی اعدامشده از زندان اوین تهران به گورستان بهشت زهرا انتقال داده شده.»
بخش مهم دیگری از قتلعام، کشتار گسترده در زندانهای مراکز استانها و شهرستانهاست که بر اساس حکم خمینی صورت گرفت. در آن حکم خمینی گفته بود قضات رژیم نباید هیچ فرصتی را برای احاله پروندهها به مراکز استانها از دست بدهند؛ بلکه باید مجاهدین را در هر زندانی که هستند، اعدام کنند.
تازهترین فهرست گردآوری شده توسط سازمان مجاهدین از قتلعام شدگان اسامی ۱۱۰شهرستان از شهرستانهای محل اعدام را نشان میدهد.
در نمایشگاهی که نبرد تاریخی مردم ایران با استبداد دینی را به تصویر کشیده و شما دیدید، یک صحنه چشمگیر نقشههای جداگانه یک به یک استانهای ایران است که نشان میدهد در هر یک از آنها بدون استثنا بیشمار فرزندان مردم ایران در قتلعام سال ۶۷ و در اعدامهای بیوقفه دهه ۶۰ و بعد از آن به شهادت رسیدهاند.
یعنی مردم ایران از هر ملیت و مذهبی و از هر شهر و استانی برای سرنگونی رژیم و بهدست آوردن آزادی با پرداخت سنگینترین بها متحد و همبسته بوده و هستند. تصادفی نیست که درست از همین شهرها و استانها دائماً قیامها و جنبشهای اعتراضی میجوشد و شهرهای شورشی یک بهیک بر میخیزند.
جامعه ما با چنین آتش بنیانکنی که در دل دارد راه پس و پیش برای خامنهای باقی نگذاشته است. و سرنگونی تقدیر محتوم رژیم آخوندی است.»
در این کنفرانس، موضوع دیگری که در سخنرانی مریم رجوی برجسته شد، دستگیری زندانیان آزاد شدهٔ قبلی و اعدام آنها توسط ماشین کشتار بود:
«واقعه مهم دیگری، که به موازات همان قتلعامها در بیرون زندانها بهراه افتاد، دستگیری وسیع زندانیان آزاد شده قبلی یا هواداران مجاهدین و سپس اعدام آنان در زندانها بود. در همان ماهی که قتلعام آغاز شد، مسئول شورای ملی مقاومت در تلگرامی به دبیرکل ملل متحد، فاش کرد که همزمان با اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی «موج گسترده دستگیریهای سیاسی در شهرهای مختلف ایران آغاز شده که بیش از ۱۰هزار نفر را شامل میشود.»
بعد از آن دکتر کاظم رجوی، شهید بزرگ حقوقبشر، که در آن زمان نمایندهٔ شورا در اجلاس رسمی کمیسیون تحقیق ملل متحد درباره ناپدیدشدگان سیاسی در مقر ملل متحد در ژنو بود، در سخنرانی خود گفت: «رژیم خمینی در گرماگرم پذیرش قطعنامه شورای امنیت، تمامی خشم خود را متوجه هواداران مقاومت در داخل کشور کرده است. بهطوریکه از روز اعلام آتشبس تاکنون، هر روز صدها نفر از مردم شهرهای مختلف ایران را ربوده و مخفیانه به جوخههای اعدام سپرده یا در زندانها به بند کشیده است.»
در تاریخ ۲مرداد ۶۷، خمینی بهصورت محرمانه حکم برپایی یک دادگاه ضربتی، زیر عنوان دادگاه رسیدگی به تخلفات جنگی را صادر کرد و آخوند علی رازینی را بهریاست آن گمارد. متن کامل این حکم محرمانه سه ماه بعد از سوی مقاومت ایران افشا شد.
اما دادگاه در روزهای بعد به سرعت تغییر جهت داد و حامیان مجاهدین را در غرب کشور هدف قرار داد. آنها مردم مناطق غرب ایران بودند که به حمایت از مجاهدین برخاسته بودند و نیز جوانانی که از سایر استانهای ایران بههمین منظور بهغرب کشور رفته بودند.
در ۲۶مرداد همان سال مسئول شورای ملی مقاومت در تلگرافی به دبیرکل سازمان ملل و رهبران ۵عضو دائمی شورای امنیت درباره اعدام گسترده افرادی هشدار داد که در نبردهای ارتش آزادیبخش حضور نداشته و تنها بهخاطر هواداری از مجاهدین اعدام میشوند.»
«از جامعه جهانی، شورای امنیت و کشورهای عضو و شورای حقوقبشر و دیگر نهادهای ذیربط ملل متحد، اتحادیه اروپا و مدافعان حقوقبشر و جویندگان عدالت در سراسر جهان میخواهم که برای پایان دادن به مصونیت مسئولان این قتلعام اقدام کنند. چگونه جهان تحمل میکند که در ملل متحد در کنار کسانی بنشیند و مذاکره و معامله کند که دستشان در خون دههاهزار زندانی سیاسی است؟ این توهین به حقوقبشر است این میدان دادن به افراطیگری و بنیادگرایی است و این زیر پا گذاشتن عدالت و دموکراسی، نه تنها در ایران بلکه در سراسر منطقه و تمامی جهان است. قتلعام زندانیان سیاسی بزرگترین قتلعام زندانیان بعد از جنگ جهانی دوم است».
(مریم رجوی ـ کنفرانس دادخواهی قتلعام ۶۷ در اشرف ۳)
سکوت و مصونیت دادن دولتهای غربی به قاتلان بهخاطر سیاست مماشات، بخشی دیگر از سخنرانی مریم رجوی در این کنفرانس بود. خانم رجوی یادآوری کرد که از همان اولین هفتههای پس از شروع قتلعام، مقاومت ایران به افشاگری بینالمللی فعالی دست زد تا جهان و بهخصوص دولتهای غرب را به واکنش برانگیزد. اما آنها بهدلیل سیاست مماشات که تازه شروع کرده بودند، نسبت به این فراخوانها سکوت کردند. او خطاب به میهمانان، شاهدان قتلعام و نیز مردم ایران گفت:
«در حقیقت یکی از زیانبارترین کار کردهای سیاست مماشات مصونیت دادن به قاتلان حاکم است جنایتی که از اوایل دهه ۶۰ شروع شده بود و در جریان قتلعام به اوج رسید و همچنان ادامه دارد.
مصونیت دادن به سرمداران رژیم، به آنها فرصت داد تا همانطور که کشتار زندانیان و دستگیر شدگان را بر طبق یک طرح منظم بهاجرا گذاشتند، کتمان این جنایت را هم با یک طرح کنترل شده دنبال کنند.
میدانید که رژیم از سال ۶۷تا بهحال به تلاشهای زیادی برای از بین بردن آثار گورهای جمعی قتلعام شدگان در سراسر ایران دست زده. از جمله ساختمانسازی یا احداث جاده در این گورستانها، تغییر شکل آنها بهوسیله بولدوزر، تبدیل آنها به گورستانهای جدید و همچنین با دستگیری و شکنجه خانوادههایی که در پی یافتن مزار عزیزانشان بودند. بخش قابل توجهی از اطلاعات و حتی عکسها و تصاویر این تخریبها هم منتشر شده. اما جامعه جهانی در اساس جز سکوت و تماشا، واکنشی نداشته است.
رژیم حاکم از انتشار اطلاعات و جزییات قتلعام زندانیان سیاسی طفره میرود، اما مصون از پاسخگویی بینالمللی است. از گفتن نشانی مزار اعدام شدگان به خانوادههایشان خودداری میکند، گورهای جمعی را تخریب میکند، اما از هر گونه حسابرسی مصون مانده است.
بالاترین مسئولان این جنایت و اعضای هیأتهای مرگ در زمره گردانندگان ارشد حکومتاند از رئیس قضاییه و رئیس دیوان عالی تا وزیر بهاصطلاح دادگستری، که از هر گونه حسابرسی مصون ماندهاند.
عدهیی از آنها از جمله خامنهای، از کشتار ۶۷ دفاع میکنند و حتی میگویند بهآن افتخار میکنند، اما همچنان از مصونیت برخوردارند. چنان که عفو بینالملل در گزارش دسامبر گذشته(آذر ۹۷) خود درباره قتلعام گفته است: «ایران با یک بحران مصونیت مواجه است» و «استمرار جنایتها در ایران مستقیماًً به مصونیتی ربط دارد که مقامات رژیم ایران از آن بهره بردهاند.»
همین مصونیت دادنها و چشمبستنهاست که رژیم را در عرصه صدور تروریسم و جنگافروزی نیز جریتر کرده است.»
نقطهٔ اوج سخنرانی مریم رجوی در کنفرانس اشرف ۳به تاریخ ۲۴تیر ۹۸فریادهای دادخواهانهٔ او نسبت به جامعهٔ جهانی برای پایان دادن به سه دهه مصونیت سران رژیم بود:
«زمان آن است که جامعه جهانی بهسه دهه مصونیت سران رژیم آخوندی از پاسخگویی به جنایتهایش خاتمه بدهد.
زمان آن است که پرونده نقض حقوقبشر در ایران بهخصوص اعدامهای دهه ۶۰ و قتلعام ۶۷ بهشورای امنیت ملل متحد ارجاع شود.
زمان آن است که خامنهای و دیگر سردمداران رژیم بهخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت در برابر عدالت قرار گیرند.
زمان آن است که سازمان ملل یک کمیسیون تحقیق بینالمللی درباره قتلعام۶۷تشکیل دهد.
و زمان آن است که جهان حق مردم ایران را برای مقاومت و نبرد برای سرنگونی فاشیسم دینی بهرسمیت بشناسد.
از جامعه جهانی، شورای امنیت و کشورهای عضو و شورای حقوقبشر و دیگر نهادهای ذیربط ملل متحد، اتحادیه اروپا و مدافعان حقوقبشر و جویندگان عدالت در سراسر جهان میخواهم که برای پایان دادن به مصونیت مسئولان این قتلعام اقدام کنند. چگونه جهان تحمل میکند که در ملل متحد در کنار کسانی بنشیند و مذاکره و معامله کند، که دستشان در خون دهها هزار زندانی سیاسی است؟ این توهین به حقوقبشر است این میدان دادن به افراطیگری و بنیادگرایی است، و این زیر پا گذاشتن عدالت و دموکراسی، نه تنها در ایران بلکه در سراسر منطقه و تمامی جهان است. قتلعام زندانیان سیاسی بزرگترین قتلعام زندانیان بعد از جنگ جهانی دوم است.»
خانم رجوی در قسمت پایانی سخنرانی خود، هموطنان ایرانی و یاران مقاومت را به پیشبرد و گسترش جنبش دادخواهی، جنبش مظلومان و سرکوبشدگان فراخواند و بر عهد مقاومت ایران در این رابطه تأکید کرد:
«عموم ایرانیان در داخل و خارج کشور را فرا میخوانم که به پیشبرد و گسترش جنبش دادخواهی قتلعامشدگان به هر میزان و بههر شکل که میتوانند یاری برسانند. این جنبش مظلومان است. این جنبش سرکوب شدگان است. این جنبش داغداران است. هرکس که در این رژیم طعم زندان و اسارت را چشیده است، هرکس که شلاق خورده است و هر زنی که مورد تعدی و تحقیر قرار گرفته و هر کس که وجدانش از این همه جنایت جریحهدار شده عضوی از جنبش دادخواهی است.
ما یک روز در برابر جنگطلبی خمینی پرچم صلح را برافراشتیم و آن قدر ایستادیم تا بهیمن نبردهای ارتش آزادیبخش جامزهر آتش بس را به حلقوم خمینی ریختیم. یک روز در برابر برنامه شوم بمبسازی اتمی به مبارزه برخاستیم و آن قدر در این مبارزه پایداری کردیم تا جامزهر اتمی را به حلقوم خامنهای سرازیر کردیم و حالا عهد کردهایم که آن قدر بر این دادخواهی پایداری کنیم و آن قدر بایستیم تا جامزهر حقوقبشر و جامزهر پرونده قتلعامشدگان به حلقوم این رژیم ریخته شود. آری هزار جامزهر در خدمت هزار اشرف برای بهزیر کشیدن آخوندها و برای آزادی.»
***
آری و همچنان دفتر این روزشمار باز میماند چرا که جنبش دادخواهی ادامه دارد و بهقول خانم رجوی «تا روشن شدن تمام اطلاعات این جنایت بزرگ؛ تا معلوم شدن نشانی مزار تمام خواهران و برادرانمان، تا روزی که یک بهیک جلادان حاکم پای میز عدالت کشیده شوند
و تا روزی که نظام قتلعام و ولایت قتلعام توسط مردم ایران و کانونهای شورشی و ارتش بزرگ آزادی سرنگون شود».
پایان