در چند روز گذشته، ابتکار و اقدامی ستایشانگیز در راستای جنبش دادخواهی مردم ایران صورت گرفت. ابتکاری شایستهٔ حمایت ملی و سراسری در دادخواهی حق و حقوق شقایقهای قیام آبان ۹۸ و نیز زندانیان سیاسی آن قیام. در دومین سالگرد قیام ۹۸، فراخوانی از جانب سه سازمان برای تشکیل «دادگاه آبان» انتشار یافت. در اطلاعیهٔ فراخوان سازمانهای «عدالت برای ایران»، «حقوق بشر ایران» و «با هم علیه اعدام» آمده است:
«در دومین سالگرد قیام، از ۱۹ تا ۲۳آبان به پرونده خامنهای، رئیسی، روحانی، شمخانی، رحمانی فضلی، علوی وزیر اطلاعات روحانی و همچنین فرماندارها، فرماندهان سپاه پاسداران، فرماندهان نیروهای انتظامی و شبهنظامی و دادستانها که نام آنها در سیاهه متهمان جنایت علیه بشریت است، رسیدگی میشود».
این ابتکار بهموقع، دارای چند پیام مهم برای همهٔ ایرانیان است که:
ـ جایجای ایرانزمین، دادخواه است. هر کوی و محله و روستا و شهری میتواند مرجع دادخواهی علیه دیکتاتوری ولایت فقیهی از دههٔ ۶۰ تا ۱۴۰۰ باشد.
ـ سرمایهٔ بیکران جنبش دادخواهی، پهنهیی به وسعت خاطره و سینهٔ مردمان این سرزمین دارد که هرگز نه میبخشند و نه فراموش میکنند.
ـ جامعهٔ ایران مهیای صدها نمونه از دادخواهی است که اتحاد انواع دادخواهیها میتواند خواسته مردم ایران را به مجامع جهانی برای محاکمهٔ خامنهای و جانیان خدمتگزار نظام ولایت فقیه ببرد.
تمرکز بر دادخواهی از حق و حقوق قیامآفرینان آبان ۹۸، ضرورت درک پیام این دادخواهی را ایجاب میکند:
قیام آبان ۹۸ مرز تعیینتکلیف مردم با حاکمیت آخوندی شد. تمام تحولات پس از آن ــ چه در درون حاکمیت و چه در بیرون آن ــ همین واقعیت را اثبات میکنند.
پس از آن قیام بود که نامهنگاری و سرگشادهنویسی از درون نظام به خامنهای شروع شد. نامههایی که مضمون همهشان بر انجام یک جنایت بزرگ از جانب حاکمیت تأکید داشتند.
پس از آن قیام بود که موج محکومیتهای جهانی علیه جنایات خامنهای و عاملان نظام بالا گرفت.
پس از آن قیام بود که شبکههای مجازی و صفحات اینترنتی مملو از همگرایی و اتحاد ایرانیان در حمایت از زندانیان آن قیام و نیز افشاگری حجم جنایات صورت گرفته از جانب حکومت شد.
پس از قیام آبان ۹۸ بود که موج افشاگری و روشنگری مادران شهیدان آغاز شد و هنوز هم مادران آبان یکی از کانونهای دادخواهی علیه قاتلان و جلادان فرزندانشان هستند.
پس از آن قیام بود که در ماجرای سرنگون کردن هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران، خشم مردم علیه رژیم مضاعف شد و آن شلیک را ادامهٔ کشتار جوانان در خیابانها توصیف کردند.
پس از آن قیام بود که دانشجویان دانشگاه تهران در دیماه ۹۸ کارگزاران نظام و شخص خامنهای را بانی اصلی جنایت در قیام آبان و تأیید سقوط هواپیمای اوکراینی معرفی کردند و تمام شعارهایشان با همین مضمون تنظیم شده بود.
پس از آن قیام و سقوط هواپیمای اوکراینی بود که پروپاگاند ۴۲ سالهٔ نظام آخوندی زیر ضرب نفرت اجتماعی گرفته شد و بهطور خاص تلویزیون دروغپراکن آخوندی مورد تحریم قاطع اکثریت مردم ایران قرار گرفت.
پس از آن قیام و تبعات برشمردهٔ فوق بود که برای خامنهای مسجل شد جبههیی علیه تمامیت نظام آخوندی در ایران شکل گرفته است. از آن پس بود که دورخیز تکپایه کردن نظام را برداشت تا سنگر دفاعی رژیمش را در مجلس و دولت، فقط حزباللهی بچیند. از این رو در نمایش دوم اسفند ۹۸ نخست باند رقیب را قلع و قمع کرد و سپس در نمایش ۱۴۰۰ با خریدن بیآبرویی و افتضاح برای نظام، پارههای تن رژیم را هم سلاخی کرد تا جلاد ۶۷ را بگمارد.
مشاهده میشود که اصل قیام ۹۸ و تبعات و حلقات پیاپی آن، جملهگی مضمونهای مؤید دادخواهی مردم ایران در مورد جنایات صورت گرفته هستند.
اکنون دو سال پس از آن قیام، همهٔ محورهای اشاره شده در یک دادخواهی گنجانده شدهاند.
اکنون با توجه به فرصت و ظرفی که ایجاد شده است، همت و حمیت ایرانیان باید در حمایت از این ابتکار و اقدام ستودنی به یک دستآورد مشترک ملی و میهنی بالغ گردد. این فراخوان را باید با اتحاد دادخواهی توسط تمام اقشار مردم ایران در داخل و خارج کشور بالغ نمود و تحقق آن را تعهد ملی و مسئولیت انسانی خودمان بدانیم.