اجرایی کردن سانسور اینترنت حتی قبل از تصویب فرمایشی آن در مجلس آخوندی، افزایش اعدامها، شیب صعودی افزایش قیمتها و تورم افسار گسیخته در کنار آمار حیرتآور از تداوم چپاول مردم تحت عنوانهای مختلف، اینها گوشهیی از وضعیت جامعهٔ بهشدت ملتهب ایران است که ناظران میگویند نه رئیسی و نه کل نظام، نه میخواهند و نه میتوانند این اوضاع را مهار کنند. طبعاً در این وضعیت آنچه رشد مثبت دارد دزدی و غارت و چپاول باندهای حاکم است. اخیراً در یک نمونه اعلام شده مشخص شد که سه میلیارد دلار برای کشت برنج به سپاه واگذار شده و یا در شرایطی که مردم نان شب ندارند و بهگفته رسانههای حکومتی نان را هم قسطی میخرند، روز بیست و یکم بهمن رسانهها نوشتند رحیم زارع سخنگوی کمیسیون تلفیق بودجه اعلام کرده در بودجه سال آتی دوهزار میلیارد تومان از طریق تهاتر نفت به قرارگاه ضد خاتمالانیباء سپاه واگذار شده. البته این تنها رقم رشد ناشی از تداوم چپاولها در نظام نیست.
محسن رنانی اقتصاددان حکومتی متعلق به باند مغلوب روز ۲۱بهمن از یک فقره از این چپاولها در پوش لایحه «مشارکت عمومی و خصوصی» خبر داد که در مجلس آخوندی دارد بیسر و صدا به تصویب میرسد. وی نوشت ابعاد رانت این چپاول «بیش از چهار برابر کل فساد خصوصیسازی ۳۰ساله پس از جنگ» است. یعنی چهار برابر ۳۷۴هزار میلیارد تومان. وی برای فهم ابعاد این چپاول آنرا معادل چیدن شش هزار بار اسکناس هزار تومانی دور کره زمین دانست. این رقم نجومی هم قرار است در جیب سپاه با نام مستعار بخش خصوصی ریخته شود.
برای رتوش این چپاولها مراکز مختلف حکومتی از بانک مرکزی تا مرکز آمار و مرکز پژوهشهای مجلس آخوندی با رقمسازی و آمار تراشی به خط شدهاند. اما بههرحال واقعیت آنقدر تکاندهنده است که نمیتوانند بپوشانند.
تلویزیون شبکه ۴ رژیم روز ۲۰بهمن ۱۴۰۰ در برنامه تحت عنوان «زاویه» از مهمان برنامه است پرسید: «محاسبات و اعداد و ارقام و تمام این نکاتی که میفرمایید کاملاً درست ولی مردم حس خوبی ندارند. یعنی احساس میکنند سطح معیشتشان پایین است. این ناشی از چی میتواند باشه؟ یعنی یک وضعیت روانی است یا اینکه مثلا حس واقعی است؟ چون بههرحال قدرت خرید از نظر مردم الآن بهشدت پایین آمده و نسبت درآمدشان به رفع احتیاجات اقتصادیشان یک معادله خیلی عجیب و غریبی شده این ناشی از چی هست؟»
این جاست که رشد در زمینه دیگری در نظام آخوندی جلوهگر میشود. رشد وقاحت و دروغگویی در توجیه خشم انفجاری مردم.
جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان حکومتی روز ۲۰بهمن ۱۴۰۰ در همان برنامه تلویزیون رژیم گفت: «بعضی نظرسنجیهای بینالمللی نشان میدهد که ایرانیان اصولاً بدبین تر هستند نسبت به اوضاع شان و شما این را در رفت و آمد معمولی ایرانیها میبینید»
البته مدار وقاحت در کتمان واقعیت درجات مختلفی دارد که برخی هم با بیان فرافکنانه به آن اذعان میکنند.
آخوند محمد حسین راجی روز ۲۰بهمن ۱۴۰۰ در تلویزیون رژیم در رابطه با ضرورت جهاد تبیین خامنهای گفت: «امروز نقشه دشمن نقشه واضحی هست میخواهد بگه این ۴۳سال مایه شرمساری بوده و درختی که در این ۴۳سال میوه ندهد از این ببعدش هم میوه نخواهد داد یعنی آینده بنبست خواهد بود».
برخی هم با کوچک نمایی واقعیتها تلاش میکنند با قلب مسایل بهزعم خود بقای نظام را تأمین کنند.
فضائلی کارشناس حکومتی روز ۲۰بهمن ۱۴۰۰ در تلویزیون شبکه خبر رژیم گفت: «علاوه بر اینها اون بحث کاهش اعتماد عمومی بهخصوص تو این سالهای اخیر البته در حقیقت یک روندی را طی کرده جامعه ما، وعدههایی که داده شده و عمل نشده و اتفاقاتی که بهاصطلاح در بین مردم، شایعاتی که مطرح شده این شایعات رفع ابهام نشده پاسخ داده نشده مجموعه اینها باعث شده که اون اعتماد عمومی آسیب ببیند»
اما واقعیت چنان عریان است که یک جامعهشناس ناگزیر به رشد دیگری در نظام آخوندی اذعان میکند. رشد خشم. رشد میل به تغییر.
امانالله قرایی مقدم، جامعهشناس حکومتی در روز بیستم بهمن با اشاره به تورم و گرانی گفت: «این تورم و گرانی اثرات بسیاری دارد. نه فقط اثرات اقتصادی، بلکه اثرات سیاسی. یعنی موجب ایجاد بحران و نارضایتی است و در آینده شاید اغتشاش و آشوب هم ایجاد کند». هر چند این کارشناس حکومتی سلسله قیامها در طی ۶ماههٔ بعد از مآم آمدن رئیسی را نادیده گرفته، اما ناگزیر به نظام هشدار میدهد: «مسأله این است که وقتی مردم در تأمین معیشت خود مشکل داشته باشند، درمییابند که ناروایی در جامعه وجود دارد و باید بهدنبال تغییر بود، در نتیجه انقلابات شکل میگیرد. بنابراین گرانی و تورم و تأمین معیشت با حقوق حداقلی مشکلزا است».
این کارگزار حکومتی با بیان اینکه «یک کارگر با حقوق حداقلی وقتی میبیند یک کیلو برنج ۱۰۰هزار تومان، گوشت نزدیک ۲۰۰هزار تومان و سایر موارد خوراکی همین طور باشد» به نظام گوشزد میکند کارگر «دست از جان میشوید و دیگر برایش زندگی معنا ندارد چون معیشت آنها که نیاز اساسی است، به خطر افتاده است. در نتیجه زمینه بروز اعتراضات، اغتشاشات و دگرگونی ایجاد میشود».
آری واقعیت این است که «مردم حس خوبی ندارند» و «کارگر دست از جان میشود» و سایر عبارات مشابه، همه نامهای دیگر سرنگونی هستند که کارگزاران نظام میخواهند این واقعیت را لاپوشانی کنند و تا جایی که میتوانند تحقق آن را به عقب بیندازند. اما خودشان میدانند که در حتمیت سرنگونی نظام ضدمردمی ولایت فقیه تردیدی نیست.