امروزه که پردههای قطور دجالیت و فریبکاری از چهرهٔ کریه استبداد دینی فرو افتاده است، بهتر میتوان به این واقعیت پی برد که «استبداد» و «وابستگی» دو روی یک سکه هستند. اجازه دهید این معنا را توسعه دهیم و بگوییم «فاشیسم» و «مماشات» نیز از یکدیگر ارتزاق میکنند. با نمونههای تاریخی آن دستکم از جنگ جهانی دوم به این طرف خوب آشنا هستیم.
فاشیسم دینی با احساس خطر از چشمانداز عاجل سرنگونی، آخرین راهچاره را در تصفیه و انقباض هر چه بیشتر و آویختن به دامن مماشاتگران خارجی دیده است. در نقطهٔ مقابل، مقاومت ایران با تکیه بر آگاهی، انتخاب آزادانه، ارادههای آهنین، ارزشهای ناب و جهانشمول آزادی، دموکراسی، عدالت و کرامت انسانی و ذخایر پایانناپذیر عواطف پرداختگر، بر گنجینهٔ سرمایههای خود افزوده است و میرود تا قلبهای بیشتری را فتح کند.
مقاومت ایران؛ منادای سمت درست تاریخ
مقاومت ایران به جای تکیه بر دولتها و پیشفروش کردن منافع ملی، بر نیروی مقاومت و حقانیت و اصول خدشهناپذیر انقلابی، کانونهای شورشی و ارادهٔ مردم خویش تکیه دارد. از این رو پرچمدار حقیقی آزادی در جهانی است که به افول ارزشها و انقلابها شناخته میشود. این پرچمداری قلبها و عاطفههای بسیاری را در سطح بینالمللی به جانب آرمان آزادی ایران متمایل کرده است.
آنها شخصیتهایی هستند که در سمت درست تاریخ قرار گرفتهاند. ۳۶۰۰ پارلمانتر از سراسر جهان، ۱۲۴تن از رؤسای جمهور و نخستوزیران سابق، همچنین ۷۵ برنده نوبل سرمایههایی ارزشمند هستند که قلبهایشان برای آزادی ایران به تپش درآمده است.
اجلاس قیام ایران در بروکسل صحنهٔ بارز شدن بخشی از این حمایتها و عاطفهها بود.
به هر میزان که نظام ولایت فقیه در هراس از قیام بر سیاست مماشات تکیه میکند، این شخصیتها برای آزادی ایران بر نقش کانونهای شورشی و مقاومت سازمانیافته، ایستادگی زنان و جوانان شجاع ایران، رهبری تأثیرگذار مریم رجوی و در یککلام ایران آزاد و دموکراتیک پای میفشارند.
میشل آلیو ماری که روزگار وزیر ارشد در کابینهٔ دولت فرانسه بوده است با فروتنی به مریم رجوی میگوید:
«ما با شما در رابطه با ارزشهای دموکراتیک مشترکیم. ارزشهایی که توسط رژیم حاکم بر ایران پایمال میشود... آزادی رایگان بهدست نمیآید. اگر ما امروز از آزادی برخورداریم بهخاطر آن است که کسانی قبل از ما مبارزه کرده و بهای آن را پرداختهاند».
استفان هارپر با افتخار میگوید: «وقتی ما در بارهٔ آلترناتیو دموکراتیک رژیم صحبت میکنیم. من بسیار مفتخرم که یکی از امضاکنندگان بیانیه حمایت بیش از ۱۲۰تن رهبران جهان در حمایت از مقاومت مردم ایران هستم».
امانوئل پوتزولو عضو کمیسیون خارجی پارلمان ایتالیا مانند یکی از اعضای مقاومت به رژیم پیام میدهد: «ما هیچ ترسی از شما نداریم. زیرا ما مقاومت ایران و خانم مریم رجوی را داریم که به حکومت شما نقطه پایان خواهد گذاشت».
او فاش میکند که نقطهٔ ترس اصلی فاشیسم دینی مجاهدین و مریم رجوی هستند:
«وقتی خانم رجوی به ایتالیا آمد. رژیم آخوندی خیلی برآشفت و تهدید کرد، اما یک چیز روشن شد که رم تهران نیست. همچنان که بروکسل هم تهران نیست. این رژیم است که از زنان و مردان ایران میترسد».
آلخو ویدال کوادراس خود را عضوی از خانوادهٔ بزرگ مقاومت ایران میداند:
«من در اشرف۱ و در اشرف۳ با اشرفیها دیدار کردم. من با آنها سوگواری کردم در غمهای آنها و در شادی آنها در پیروزیهایشان شرکت کردم و بسیار مفتخرم که بگویم من عضوی از خانوادهٔ بزرگ مقاومت ایران هستم.
من مجاهدین خلق ایران را بهخوبی میشناسم. بهتر از همهٔ وزیران خارجهٔ اتحادیه اروپا و بهتر از همهٔ سازمانهای اطلاعاتی و بهدلیل همین شناخت طولانی و مبتنی بر واقعیتها من میتوانم با قاطعیت بگویم که همهٔ پروپاگاندا برای تخریب این مقاومت تماماً از جانب رژیم ایران میآید و همهٔ آنها مزخرف هستند».
لطیفه آیت بالا نماینده از پارلمان بروکسل بر این نکته انگشت میگذارد که «زنان ایران هزینهٔ زیادی برای مبارزه را پرداختهاند به همین دلیل شاهد رهبری زنان در این مقاومت هستیم و این رهبری در مقاومت ایران نهادینه است»؛ و به مجاهدین اشرف۳ درود میفرستد که تمام زندگی خود را وقف مبارزه برای آزادی کردهاند.
کاتلین دپورتر نمایندهٔ مجلس فدرال بلژیک با تأکید بر شعار اصولی «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر»، به کانونهای شورشی و بهخصوص زنان عضو این کانونها پیام میدهد: «این شما هستید که رژیم را به وحشت میاندازید و این شما هستید که رژیم را تغییر خواهید داد».
و بسیار مواضع روشنگر و تکاندهندهٔ دیگر که تذکار آنها از مجال این یادداشت خارج است.
یک سؤال روشنگر
راستی این همه قلبها و عاطفهها چگونه جذب مقاومت ایران شدهاند؟!
آنها چرا در برابر تهدیدها و تطمیعهای این رژیم و فشارهای سیاست مماشات تسلیم نمیشوند؟
چه نیرویی آنها را بر گرداگرد حریم مقاومت ایران پابرجا و فروزان نگاهداشته است؟
از کجا انرژی میگیرند که روزبهروز بر حمایتها و انگیزههایشان افزوده میشود؟
چرا دیگران و از جمله عمامهداران حاکم بر ایران با حراج و پیشکش سرمایههای عظیم ملی قادر به خلق چنین حمایتهایی نیستند؟
چرا... ؟