این روزها در محافل و برخی نهادهای حکومتی از مجلس خبرگان گرفته تا امام جمعهها و دستگاه تبلیغاتی رژیم بابی در تعریف و تمجید از مراتب دیانت و زهد و تقوای خامنهای باز شده و اینکه آقا مثل خمینی هرگز نماز شبش هم ترک نمیشود! از آن طرف هم اعترافات مختلفی از زبان همین آخوندهای حکومتی و مقامات رژیم مبنی بر بالا گرفتن موج مخالفت با شخص خامنهای در حوزهها و در میان روحانیان شنیده میشود و اینکه در حوزهها تفکر سکولار رواج پیدا کرده و برخی آخوندها تبلیغ سکولاریسم میکنند. قاعدتاً دو پدیدهٴ فوق به همدیگر مرتبط اند، ولی به هرحال سؤال این است که جریان از چه قرار است؟ و آیا این مخالفتها پدیدهٴ جدیدی است؟ واقعیت این است که این یک بحران فراگیر است و دامنهٴ آن بسا فراتر از حوزهها ست و بسیاری از نهادهای رژیم را هم فراگرفته است. کما اینکه جعفری سرکردهٴ سپاه میگفت وضعیت درونی سپاه از دغدغههای خامنهای است.خود خامنهای هم در صحبت روز گذشته (پنجشنبه ۲۴اسفند) در دیدار با اعضای خبرگان ارتجاع، با اشاره به «مبارزه سخت و جنگ دشوار» سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و امنیتی ایران، به هجوم همه جانبهٴ دشمنان اشاره کرد و گفت: « برخی فکر میکنند جمهوری اسلامی این جنگ را شروع کرده است... ».
روشن است که منظورش عناصر بالای رژیم (در رأس و بدنه) هستند و حتی جاهایی هم که صحبت از نسل جوان کرده و میگوید آنها بهتر از نسل قبلی هستند، در واقع دارد نارضایتیاش را از مقامهای کنونی رژیم که تماماً از نسل قبلی اند، بارز میکند و به این ترتیب معلوم میشود که آنها خطش را نمیخوانند.
اما منظور از سکولار در زبان آخوندی اینها، اشاره به روحانیانی است که مخالف دین حکومتی و حکومت دینی هستند و میگویند این حکومت باعث رویگردانی مردم از دین و مظاهر دینی شده است. آنها موقعیت اجتماعی روحانیت و تنزل آن را با قبل از این رژیم و دوران کنونی مقایسه میکنند. این رویگردانی حوزه از حکومت، برای خامنهای بسیار خطرناک است. اگر سپاه پاسداران بازوی نگهدارندهٴ نظامی رژیم است، حوزه هم پایگاه فکری رژیم است و رژیم آخوندی اساساً بر شبکهٴ آخوندی - بخش وابسته به رژیم - متکی است و اگر این فرو بریزد و تضعیف شود کما اینکه الآن چنین شده، مستقیم بر رژیم و موقعیت آن تاثیر میگذارد.
وقتی از تفکر سکولار یا مخالفتها با شخص خامنهای صحبت میکنیم ممکن است تصور شود که از مسأله جدیدی صحبت میکنیم، اصلاً چنین نیست. مخالفت با خامنهای و مخالفت با ولایت فقیه که بعضی مراجع آن را بدعت در دین میدانند از قبل وجود داشت و قدیمی است، اما خامنهای آنها را سرکوب و مرعوب کرده، اما این فضایی که جدیداً دیده میشود از پیامدهای قیام و فراگیر شدن شعار مرگ بر خامنهای و مرگ بر اصل ولایت فقیه است.ضمن اینکه نفرت و انزجار مردم از رژیم آخوندی، خواه ناخواه روی تمام روحانیان و آخوندها سرشکن میشود و آنها را برمیانگیزد که از رژیم فاصله بگیرند. فراموش نکردهایم که آقای منتظری در زمان حیاتش گفت که وقتی مردم اسم ولایت فقیه را میشنوند، چندششان میشود. جملهیی که با صدای خود ایشان پخش شد و همه آن را شنیدند. از آنجا که هیبت خامنهای هم در قیام ریخته- تا جایی که او خودش اعتراف میکند و میگوید به من هم انتقاد وارد است- روحانیان ناراضی و مخالف طبعاً فرصت و امکان پیدا میکنند که به صحنه بیایند و صدای خود را بلند کنند.
اما ببینیم این مخالفتها با شخص خامنهای در چه سطحی است؟و کم و کیف آن چیست؟
گفتنی است که مخالفان هیچ تعارفی ندارند. آنها علناً خود خامنهای را محکوم میکنند، علناً ولایت فقیه را بهعنوان یک بدعت و یک اندیشهٴ کفرآمیز و ضداسلامی محکوم میکنند. لابد خوانندگان، صحبتهای آقای شیرازی را که از مراجع قم است شنیدهاند که اندیشه ولایت فقیه را با فرعون مقایسه کرد که مردم را به عبودیت خود فرامیخواند و گفت:
به خدا سوگند ولایت فقیه همان «انا ربکم الاعلی» (کلام فرعون) است و نه چیز دیگر. آن فرد که میگوید «انا ربکم الاعلی» یعنی تو عبد هستی. این چه روش برتری است؟ ولایت فقیه یعنی تو عبد هستی. خمینی این را مکتوب آورده که حدود ولایت فقیه در حدود ولایت خداوند است. آیا این را نگفت؟ همه روزنامهها نقل کردند و در حدود ولایت پیامبر خدا است. یعنی چه؟ یعنی(دیگران) بردهاند. در دنیای امروز حالا اگر فرعون همچنین حرفی میزد عجیب بود!... »
البته رژیم آقای شیرازی را دستگیر کرد ولی او که تنها نیست، این یک جریان فراگیر در همه حوزهها از ایران گرفته تا نجف وو...است که جدا از نفرت عام اجتماعی نیست.
این جزیی از خشم و نفرت مردم ایران است و طبعاً روحانیانی که نمیخواهند با این رژیم دفن شوند تلاش میکنند که حساب خود را از این رژیم و جنایتهایش جدا کنند. متقابلاًً آخوندهای باند حاکمیت ونانخورهایشان که با بیاعتباری ولایت فقیه، موجودیت خود را بهشدت در خطر میبینند، به تکاپوی حفظ عمود خیمه و جستجوی کشف و کرامات! برای حضرت آقا هستند. در همین رابطه بند اول بیانیه پایانی اجلاس خبرگان را در زیر آورده ابم که نیازی به هیچ شرح و توضیحی ندارد.
بند اول بیانیه پایانی اجلاس خبرگان:
«ولایت فقیه»نماد عظمت، استقلال و سربلندی نظام اسلامی و عامل اساسی همبستگی و عزت و اقتدار اسلامی و وحدت و انسجام ملی و ستون خیمه نظام اسلامی است و التزام عملی به آن، از بدیهیترین اصول «قانونمداری» و نظم و انضباط اجتماعی است، همگان بهویژه مسئولان و جریانهای سیاسی را به اطاعت و پیروی از ولیفقیه، حفظ وحدت حول محور رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای و پرهیز از سخنان و اقدامات تفرقه افکنانه فرا میخوانیم».