بازی با کلمات و از بار معنایی انداختن واژهها از آن دست کارهایی بود که خمینی ملعون آن را به شاگردان فرصتطلبش آموزش داد تا با تجاوز به حریم کلمات و معنای درست و دقیق واژهها، هر سوءاستفاده دلخواه را در شرایط مقتضی صورت دهند.
در رسانههای حکومتی اکنون عبارت «ناترازی!» را چپ و راست برای نشان دادن ورشکستگیهای اقتصادی رژیم آخوندی و یا توجیه کسریهای بودجه و دزدیهای بانکهای رنگارنگ خصولتی و بهم ریختن هر سامان و نظامات مالی به کار برده میشود. کارشناسان و اقتصاددانان حکومتی یا تحت نظام در داخل کشور نیز متأسفانه آگاهانه یا شرمگینانه برای ارائه تحلیلها و بیان بخشی از بحرانها و فاجعههای اقتصادی دستپخت خامنهای و بیت غارتگرش، از این دست عبارتها استفاده میکنند. با اینحال میبایست از خلال این ارزیابیها و تحلیلها به وخامت اوضاع وخیم اقتصادی پی برد.
امروزه کم نیستند کارشناسانی که «ناترازی» را از علم حسابداری قرض گرفته و وارد حوزه اقتصاد کلان نمودهاند. میگویند همه جای اقتصاد ایران ناترازی موج میزند. پس اگر همه جا هست دیگر ناترازی معنا ندارد! و حسابها تراز هستند، اما مخاطب آشنا میداند که منظور بحرانهای لاعلاج سررسید شده در فاشیسم دینی حاکم است. تحلیلگران حکومتی هم زمینههای لازم برای «تراز» کردن اقتصاد را فراهم میکنند و آن هم گران کردن کالاها و خدمات انحصاری در دست دولت است. زمزمههایی که بلافاصله تبدیل به افزایش قیمت آب و برق و نان و خودرو و حاملهای انرژی و مسکن و دارو و... میشود تا بلکه بتوان کسریهای غولآسای بودجه را تأمین کرد.
بازی واژهای با ناترازی نفتی
ناترازی گاز یک مثال بارز است. دولت رئیسی روزانه بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب «کسری گاز» دارد. اما بهجای کلمه کسری گاز، از واژه «ناترازی» استفاده میکند تا بار منفی این شکست را کاهش دهد.
ناترازی بودجه: وقتی پیشبینیها برای درآمدهای نفتی غلط از آب درآمد و کسریهای وحشتناک آشکار شد، سخنگوی دولت گفت: «اکثر دولتها در ادوار مختلف دچار مسأله ناترازی بودجهیی بودهاند» (کیهان۵دی۱۴۰۲).
ناترازی یا ورشکستگی بانکها؟
نمونه دیگر بحث ناترازی بانکها بود که «رشد دارایی آنها کمتر از نرخ سود سپردهها است که در نظام پرداختی اصطلاحا از آن تحت عنوان نرخ رشد بدهیها نام برده میشود... بنابراین مفهوم ناترازی بانکها به مفهوم اقتصادی و مالی آن اشاره دارد... یک بانک یا مؤسسه مالی چنانچه وجوه کافی و با سهولت و با هزینه منطقی نداشته باشد، نخستین علامت و نشانه از وضعیت بحرانی ناترازی آن بانک یا مؤسسه مالی است» (فصلنامه مطالعات مدیریت و اقتصاد ۲۲آذر۱۴۰۲).
مخارج پنهان در فرابودجه
این ناترازیها البته در کسریهای بودجه و دخل و خرج «آقا» و بیت و پاسداران غارتگرش نهفته است و بهطور شفاف علل و دلایل آن ذکر نمیشود بلکه باید از رگ و پی جسم فاسد رژیم آخوندی نمونهبرداری کرد: «تمام درآمدها و هزینههای دولت در بودجه نمیآید؛ بخش پنهانتر و خارج از راداری هم وجود دارد که به شفافیت بخشهای آشکار بودجه نیست. بخشی از این فرابودجه را میتوان لابهلای بندهای لایحه بودجه پیدا کرد، اما این ارقام فرابودجهای در سرجمع بودجه لحاظ نمیشوند و نحوه هزینه کرد و رقمشان چندان مشخص نیست؛ مثلاً در بودجه ۱۴۰۲، ورای سقف نفتی بودجه، ۳ میلیارد یورو برای ستاد کل نیروهای مسلح و ۱.۵ میلیارد یورو برای تعدادی طرحهای حمایتی در نظر گرفته شده بود تا با نرخ ETS تسعیر شوند» (فردای اقتصاد۱۴آذر۱۴۰۲)
هشدار درباره ناترازی ۲۵ هزار هزار میلیارد تومانی
حالا با یک حساب سرانگشتی میتوان تخمین زد که این ناترازی چه میزان است. وحید شقاقی اقتصاددان میگوید: «معتقدم هنوز از عمق فاجعه خبر نداریم و تا زمانی که عمق فاجعه را نفهمیم نمیتوانیم موضوع را درمان کنیم. اساساً مسأله ما کسری ٣٠٠ هزار میلیارد تومانی بودجه و ناترازی بانکها نیست، امروز مسأله اقتصاد ایران ۵٠٠ میلیارد دلار و با احتساب دلار۵٠ هزار تومانی معادل ٢۵ هزار هزار میلیارد تومان برای پوشش و جبران ناترازیهای برق، گاز، آب، بنزین و فرونشستهاست» (ایلنا ۲۴دی۱۴۰۲).
ناترازی سیاسی، ریشه ناترازیهای اقتصادی
بعد از همه این نمونهها میتوان ریشه این بحرانهای اقتصادی را در حاکمیت فاشیسم دینی جست و جو کرد. هر چند که در اثر اعتلای جنبش انقلابی مردم ایران، اصلاحطلبان قلابی هم دست به اعترافاتی ناگزیر میزنند، البته در زیر عبای ننگین ولایت: «تقریباً اتفاقنظر وجود دارد که ایران دچار چندین ناترازی جدی شده که بدون حل مؤثر و پایدار آنها، آینده تیرهای را باید انتظار بکشیم... گره پیچیده این ناترازیها در سیاست است. واقعیت این است که نگاه مردم نسبت به سیاستها و مدیریت کنونی مثبت نیست و تعداد اندکی از مردم از وضع موجود دفاع میکنند. ظاهراً آخرین نظرسنجیها نشان میدهد که فقط ۷درصد مدافع این وضع هستند. ناترازی دوم، میان صلاحیت حرفهیی مدیران با ابعاد و وزن مشکلات کشور خیلی روشن و زیاد است. اظهارات و مواضع عجیب مدیران، فقدان برنامه و ایدههای روشن و ناکارآمدی مفرط جملگی مصداقهای این ناترازی سیاسی است که ناترازیهای پیشگفته را تشدید میکند. پس بدون حل ناترازی سیاسی، سایر ناترازیها نهتنها حل نمیشوند که تشدید هم خواهند شد» (اعتماد۲۴دی۱۴۰۲)
چرخه اوراق شدن اقتصادی
تعمیر ماشین فرسوده اقتصاد رژیم آخوندی دیگر از دست کارگزاران و توجیه گران حکومتی هم خارج شده است. در کشوری که در ۱۲ سال گذشته متوسط رشد اقتصادی نزدیک به صفر بوده و حجم نقدینگی نیز در پایان امسال ۲۲ برابر نسبت به سال ۹۰ شده، کشوری که سرمایهگذاری در زیرساختها ندارد و با مشکل نگهداری و استهلاک در کلیت اقتصاد مواجه میشود. حتی مدیحه سرایانش میگویند: «ما با سرعت به سمت اوراق شدن همهجانبه اقتصادی حرکت میکنیم» (ابتکار۲۵دی۱۴۰۲).