اینترنت خاموش، کشتار بیصدا. این عنوان وب سایت پر پژواک عفو بینالملل است که امروز توجهات بسیاری را جلب کرده است. کارشناسان و پژوهشگران عفو بینالملل در پاسخ به این سؤال که آیا رژیم آخوندی توانست کشتار بیصدا را محقق کند، پاسخ منفی میدهند.
صحنه خبری امروز پس از یکسال نشان میدهد که رژیم در مخفی نگاه داشتن جنایت بزرگی که مرتکب شده شکستخورده است. رقم ۱۵۰۰ شهید که مقاومت ایران آن را اعلام کرد و در طول سال گذشته توسط خبرگزاریها و رسانههای مختلف تکرار و تثبیت شد و انتشار نام ۸۲۸تن از شهیدان به همراه صدها تصویر از شهدا که با فرایندی سخت و پیچیده توسط سازمان مجاهدین خلق ایران شناسایی و اعلام شد، این واقعیت را بهخوبی نشان میدهد که رژیم آخوندی در استراتژی پلید جنایت کن و بپوشان، سخت شکستخورده و رسوا شده است. همچنان که جنایت بزرگ قتلعام زندانیان سیاسی نیز به یمن جنبش بزرگ دادخواهی و شعار محوری نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم از زیر آوار توطئه و سرکوب بیرون کشیده شد، در برابر انظار جهانیان قرار گرفت و در گزارشهای رسمی ملل متحد و سایر ارگانهای حقوقبشری معتبر جای خود را باز کرد.
نگاهی به آنچه در شهرهای مختلف از رشت تا بهبهان و کرج و از شیراز تا خرمآباد و بروجرد و ابهر و... بر سر مزار شهیدان قیام کبیر آبان و یا در حیاط خانهها بهدلیل ممانعت رژیم از حضور خانوادهها بر سر مزار شهدا، این روزها در جریان است و حتی در برگزاری مراسم زندانیان در عمق سیاه چالها، باز هم ثابت کننده همین حقیقت است که توطئه پنهان کردن جنایت با تهدید و ارعاب خانوادهها شکستخورده است. صدای مادران از تهران و کرج تا بروجرد از آه به فریاد و از زمزمه به صدای بلند دادخواهی در یک فرایند اوج گیرنده در فضای ایرانزمین طنینانداز است.
زاویه نگاه را اگر کمی بازتر کنیم و به آنچه امروز در برابر مجلس ارتجاع گذشت بنگریم شاهد ضرب شدن فریادها در هم هستیم . فریاد دادخواهی مادران در فریاد خشم غارتشدگان بورس در هم گره میخورد و با شعار بیشرف، بیشرف زنگ خطر را در گوش آنها که یکدیگر را پاستور نشین و بهارستان نشین و میرداماد نشین و بیت نشین میخوانند به صدا در میآورد.
اکنون سؤال این است که چگونه پر قساوتترین و پیچیدهترین نوع سرکوب جهان که از ماهیت خاص نظام ولایت ناشی میشود، اینگونه شکاف بر میدارد و در صحنههای مختلف شکست میخورد.
برای پاسخ باید به صحنه چهل ساله سنگینترین رویارویی دوران میان مردم و مقاومت ایران و نظام ولایت فقیه نگاه کرد. مقاومتی که با پرداخت بهای سنگین و تقدیم کهکشان شهیدان بستری ساخته است که در آن هر حرکتی و اعتراضی لاجرم به قافله مقاومت پیوند میخورد و چنان است که گویا این مقاومت عظیم جامعه را در سراسر ایرانزمین چنان زهکشی کرده است که هر جویبار کوچکی به رود خروشان مقاومت میریزد و هر قطرهای میتواند به دریا تبدیل شود. چنین است که باید گفت آنچه در زیر پوست جامعه در امتداد این نبرد بیامان و طولانی با عبور از دریاهای آتش و خون و فدای بیکران متراکم شده، آتش فشانی است که نشانههای فعال شدن آن را این روزها در گیلان و خرمآباد و کرج و بروجرد و قزوین و ابهر و رشت... و همچنین در برابر مجلس ارتجاع و کف خیابانها و کارخانهها در سراسر ایران، به چشم میبینیم.