نمایشهای جمعه ۳۰شهریور ۹۷ صحنه متناقضی بود از دعوت امام جمعههای خامنهای به وحدت، حضور دشمن، هشدار به یکدیگر که باید مواظب سوءاستفادهٔ دشمن بود و نباید با حرفهایمان آب به آسیاب دشمن بریزیم و... در عین حال که آنها از ترس دشمن و سوءاستفاده آن از اوضاع درهمریخته حاکمیت ابراز نگرانی میکردند و باندهای آنرا دعوت به وحدت برای مقابله با آن مینمودند، اما در همان حال به باند رقیب و دولت روحانی نیز حمله میکردند.
آخوند علمالهدی از کسانی بود که ضمن حمله به دولت روحانی اذعان کرد خامنهای خودش همه ناکارآمدیها را بیشتر از هر کسی میداند اما «چون دشمن میخواهد از حتی کوچکترین کلمات ما در جنگ رسانهای خودش سوءاستفاده کند» حرفی نمیزند.
علم الهدی به سردمداران حکومت و نیروهای آن توصیه کرد: «ما در یک همچین شرایط حساس قرار داریم ما نباید اشتباه کنیم حرفی بزنیم مطلبی بگیم دشمن در جنگ رسانهایاش استشهاد به حرف ما بکند و ما ندانسته آب به آسیاب دشمن بریزیم».
اما او در همین سخنرانی تا میتوانست بهقول خودش آب به آسیاب دشمن ریخت و دولت و مجلس ارتجاع را در زمینه تصویب لوایح اف.تی.ای.اف شلاقکش کرد و به آنها نهیب زد: «حواسشان جمع باشد دوباره ما را به دشمن نسپارند، دوباره ما را در محاصره دشمن با این اف.ای.تی.اف! که میخواهند تصویب کنند. دوباره ما را بهدست دشمن نسپارند بابا این کنوانسیون اف.تی.ای.اف رئیسش وزیر خزانهداری آمریکاست... چی رو میخواهند تصویب کنند؟ یعنی این تدبیر هست در مقابل دشمن در میدان جنگ اقتصادی دشمن، ما رو دوباره به دشمن بسپارند؟... بابا یک بار ارز و سکه رو تدبیر کردید این مصیبت رو بهسر مردم در آوردید دوباره با این تدبیر سوء خودتون مشکل برای مردم ایجاد نکنید».
در کرج هم آخوند محمدمهدی حسینی همدانی علت وحشت حاکمیت آخوندی از کنوانسیون اف.ای.تی.اف را برملا کرد و از جمله گفت: «کشورهای غربی میخواهند ما این لایحه را قبول کنیم و عدهیی هم در داخل کشور از جمله مجلس بهشدت تلاش میکنند که این امر محقق شود در حالی که کلیات این لایحه مشکل دارد». وی به نیاز نظام برای حمایت از تأمین تروریستهای دستنشاندهاش اذعان کرد و گفت: «در حالی که ما بهدنبال دفاع از حزبالله لبنان هستیم، متأسفانه این فعالیت ما در کنار داعشیها، همردیف قرار داده شده است».
این تنها امام جمعههای مشهد و کرج نبودند که آب به آسیاب «دشمن» ریختند، در نمایشهای جمعه اهواز و تبریز با اذعان به ابراز نفرت مردم در فضای مجازی از حکومت و ورشکستگی ایدئولوژیکش ناخواسته تعریف روشنتری از «دشمن» کردند.
در اهواز آخوند حسنزاده امامجمعه زاپاس این شهر در حالی که نظام آخوندی را «مردم ایران» مینامید گفت: «جنگ دیگر علیه مردم ایران، جنگ رسانهای» است و اذعان کرد این جنگ «برخی مواقع تخریب زیادی به همراه دارد». وی با اعتراف تلویحی به انفعال نیروهای آن گفت: «باید دلسوزان و بچههای مسجدی و مردم متدین با قدرت وارد جنگ رسانهای شوند و در فضای مجازی فعال شوند».
در تبریز هم آخوند مهدی عالی امام جمعه زاپاس این شهر در حالی که حاکمیت را «جامعه » مینامید، به ورشکستگی بازار دین فروشی آن اذعان کرد و گفت: «اگر جامعه را از لحاظ فرهنگی تقویت نکنیم با سقوط روبهرو خواهیم شد».
وی همچنین ناگزیر از اشاره به فضای انفجاری جامعه علیه چپاولگریهای آن شد و گفت: «اگر در زمان حال نیز مسئولان توجه خود را به مسائل آقازادگی و ژنهای خوب کنند و دچار رفاهزدگی شوند قطعاً جامعه را به خطر خواهند انداخت».
اظهارات فوق بیانگر این واقعیت است که در نظام آخوندی سردرگمی در ارتباط با برخورد با مسایل و معضلاتی که در زمینه مسایل داخلی و خارجی گریبانگیر آن است، به آنچنان حدی رسیده است که سردمداران و مهرههای آنرا وادار کرده است تناقضگویی و حتی در موارد زیادی نیز پرتوپلاگویی کنند.
آنها در شرایطی دم از وحدت میزنند که همین حرفهای وحدتطلبانه آنها نیز خود سرمنشاء بسیاری از تفرقهها و تشتتهای درونی آن میشود.
اما در این جدال آنها زیاد مقصر نیستند زیرا این بافت و ساخت متناقض و متضاد آن است که از یک طرف باعث شده است بحرانهای لاعلاج گریبانگیر آن شود و از طرف دیگر بهدلیل همین بافت و ساخت متناقض است که سردمداران و مهرههای آن و از جمله امامجمعههایش نمیتوانند در مورد مسایل مختلف موضعی واحد بگیرند و مواضع متناقض و متضاد اتخاذ میکنند.
مثلاً در مورد لوایح اف.ای.تی.اف در حالی که دولت و مجلس آخوندی اصرار دارند آنها را تصویب کنند و نظام را برای نوشیدن جامزهرهای دیگر آماده کنند، همین لایحه که از نظر باندی از آن بهمثابه راهنفسی برای خارج شدن از شر مشکلات تبادلات مالی در سطح بینالمللی است، در نظر باند دیگر خطرناک و غیرقابل قبول و بهمثابه جامزهر است.
صرفنظر از استدلالهای طرفین که جبنههایی از آنها واقعی است، اما ریشه این دعوا در بافت و ساخت متناقض حاکمیت است که در هر زمینهای از زمینههای مختلف عمل میکند.
تضاد ساختاری است که باعث شده است در موارد مختلفی رویکردها و عملکردهای دولت روحانی و باندش با نظرگاههای ولیفقیه و باندش همخوانی نداشته باشد و در تضاد و تعارض باشد.
به همین دلیل است از آنجایی که بسیاری از نظرگاههای ولیفقیه در زمینه برخورد با مشکلات خارجی غیرقابل اجرا و باعث «خنده حضار» در صحنه منطقهیی و بینالمللی است، دولت روحانی نمیتواند در سطح جهانی به آن عمل کند و از طرفی هم بر اساس ساخت و بافت متناقض حکومتی ملزم به رعایت آنها است و به این دلیل دولت نیز نمیتواند مواضع منسجم و یکدستی در زمینه مسایل مختلف خارجی و داخلی اتخاذ کند.
طبعا وقتی در حکومت آخوندی، ولیفقیه حق داشته باشد تمامی قراردادهای دولت و حتی قراردادها با مردم را یکطرفه نقض کند و در بسیاری از زمینههایی که از اختیارات دولت است وارد شود، دولت به ارگانی مسلوبالاختیار تبدیل میشود و اگر بخواهد در مواردی مستقل از خواستههای ولیفقیه خط خودش را پیش ببرد، وضعیت بلبشوی کنونی در میآید که هماکنون وجود دارد.
البته در شرایط کنونی نمیبایست همه تضادها و مشکلات داخلی آن را عطف به این موضوع کرد، بلکه آنچه که بیش از همه در شعلهور شدن تضادهای درونی مؤثر است، تضاد مردم با این حاکمیت است که به آنچنان درجهای از قهر و آشتیناپذیری رسیده است که در درون رژیم سرریز میشود.
بنابراین ریشه بسیاری از اختلافات و تناقضات درونی در این مرحلهای که مردم رژیم را دچار بحران سرنگونی کردهاند و شعار براندازی آنرا میدهند، از این واقعیت ناشی میشود و نباید این موضوع را از نظر دور داشت.
عطف به این واقعیت است که آن امامجمعه(امام جمعه تبریز) نگران سقوط آن است زیرا بهخوبی میداند که تضاد مردم بهگونهای است که هیچ جای آشتی و مصالحه بین آنها وجود ندارد و با سرریزشدن این تضاد در داخل آن، آن را به سمت اضمحلال و فروپاشی درونی پیش میبرد.
آبی هم که امامجمعههای آن میگویند در اثر این تضادها به آسیاب دشمن میریزد، عطف به این واقعیت و ترس از قیام مردم و سرنگونی رژیم است.