میگویند هر انسانی محصول افکار خویش است. بر این سیاق، هر دولت و جریانی محصول سیاست خویش است.
میگویند در سیاست، هیچ چیزی پنهان نمیماند. بر این سیاق، به فصلی رسیدهایم که همهٔ توشه و چنتهٔ حاکمیت ولایت فقیه با تمام باندهایش روی صفحه شطرنج موقعیت کنونی آشکار شده است.
چه بسیار این تمثیل را گفتهاند که «از کوزه همان برون تراود که در اوست». حالا تمامیت تهی گشته و به بنبست رسیدهٔ جمهوری اسلامی، تراوش کوزهٔ یک تفکر، سیاست و مدیریت شده است.
این روزها که رسانههای حکومتی به انواع شیوهها دارند بر طبل انتخابات میکوبند تا شاید بتوانند درصدی از مردم را جوگیر کنند، شاهد اعتراف به محصولات و تراوشات یک کارنامه هستیم. رژیم آخوندی دارد تمام چنتهٔ خود را میتکاند تا شاید بتواند یکچند نفری را از خورجین نظام درآورد که بتواند با آنها یک نمایش انتخاباتی برگزار کند. اما در همین چوب به چنته و خورجین زدن، جز صدای آه و ناله بیرون نمیتراود.
خامنهای در سخنان آغاز سال نو تلاش کرد برای بازارگرمی هم شده، اشارهٔ مستقیم به روی کار آوردن دولت حزباللهی نکند تا شاید بتواند با اصلاحطلبان، هیزمی برای نظام جمع کند و آتش نمایش رژیم را گر بدهد. اما بدا بهحال واقعیت که در چنتهٔ مخاطب هم جز سیاه دانه یافت نمیشود. بدین سان، یک نظام با چنین کارنامهی از باندهایش به سوی ایستگاه پایان خرداد میرود.
اصلاحطلبانی که این روزها تلاش میکنند در کلابهاوس، توئیتر و اینستاگرام با بیانات و پستهایشان گنجشک را رنگآمیزی کرده و بهجای قناری جلوه دهند ــ که مثلاً انتخاباتی هست و قرار است دری به تخته بخورد و فیلی به هوا برود ــ در منظر رسانههای خودیشان و در واقعیت اتفاق افتاده، چنین ویترینی دارند. نمونهیی از این کارنامه را در کمتر از یک ماه مانده به ثبت نام کاندیداها بنگرید. روزنامه حکومتی ابتکار، ۲۸فروردین ۱۴۰۰:
«بر سر اصلاحطلبان چه آمده است؟ با تعیینتکلیف و منتفی شدن حضور سیدحسن خمینی، تقریباً دست اصلاحطلبان دیگر خالی شده و سوسوی امید اصلاحطلبان از بین رفته است. حسن خمینی تهمانده کیسه اعتبار اصلاحطلبان بود و با غیبت او، تقریباً میشود حدس زد که هیچ اصلاحطلب جدی در این انتخابات نداریم».
وقتی توهم دستیابی به قدرت ـ آن هم زیر سیطرهٔ ولیفقیه ـ و شراکت در رانتهای حکومتی نمیگذارد که پردهها از روی واقعیت اجتماعی کنار بروند، اصلاحطلبان قلابی توان درک مختصات خود را در جنگ باندی و نیز تعادلقوای اجتماعی علیه نظام را هم ندارند. نگاه کنید:
«اصلاحطلبان بهلحاظ موقعیت گرفتار دوسر باخت هستند. در این مدت توان رفع سوءتفاهم حاکمیت را نداشتند» (همان منبع).
اکنون همهٔ جریانهای درون حاکمیت ولایت فقیه با هم و سرجمع و با پروندههایشان به ایستگاه پایان خرداد رسیدهاند. واقعیت این است که با تعیینتکلیف بودن کلیت نظام در بیان استراتژیک «اصلاحطلب، اصولگرا ـ دیگه تمومه ماجرا»، صحنهٔ سیاسی و اجتماعی ایران روشن است. اما وجهی دیگر از توشه و چنتهٔ نظام در آستانهٔ نمایش پایان خرداد، کارنامهٔ دولتی است که از منظر رسانهٔ باند خودش هم «در تعطیلی مطلق» بوده است. گویاتر از این، باید گفت که تا بخواهید با جنایت در خراب کردن خانههای مردم، کشتار قیامکنندگان، دزدیهای نجومی و رانتخواری دولتی بعلاوهٔ شیوع و انتشار سازماندهی شدهٔ کرونا فعال بوده است. بیان چنین کارنامهی البته از رسانهٔ حکومتی عبور نمیکند؛ ولی در همان حد درون نظام هم که نشانی همدیگر را میدهند تا دست خالیشان را در انتخابات آتی برملا نمایند، چنین وضعیتی را از دولت جمهوری اسلامی تابع ولیفقیه توصیف میکنند:
«تعارف نداریم؛ بهجز یک دو پروژه بزرگ مانند برجام، بقیه دولت انگار در تعطیلی مطلق بودهاند» (همان منبع).
بنابراین اگر همین انتخابات پیش رو را ــ یعنی فیلی که قرار است هوا بشود ــ شاخص قرار دهیم، با نمونههایی که در رابطه با آن بررسی شدند، به این نتیجه میرسیم کلیت نظام آخوندی هر چه به روز انتخابات نزدیک میشود، سیر و روند نزولی و ریزش و انشقاق را طی میکند و در مقابل آن، بیش از ۹۰درصد مردم ایران سیر و روند صعود تکامل اجتماعی را برای نفی و طرد و تحریم کلیت نظام دنبال میکنند. از این رو در این نمایش حکومتی هر اتفاقی هم رخ دهد، تحولات بعد از آن، تازه شروع یک روند پرشتابتر از نزول و ریزش و انشقاق در حاکمیت سیاسی و طبقهٔ حاکم خواهد بود.