قیام ۸۸ برگی را در سلسله قیامهای مردم ایران تا آن زمان ورق زد. در سالگرد آن جنبش عظیم مردمی، شایسته است نگاهی نو و متناسب با فضای سیاسی جدید ایران به آن داشته باشیم. این تصور که قیام ۸۸، قیامی وابسته به باندهایی از قدرت موسوم به «جنبش سبز» بوده است، از اساس باطل است. تئوریزهکنندگان این حرفها کسانی هستند که به رتوش و اصلاح همین رژیم با ظاهری قابلتحملتر معتقد هستند. کیست که نداند انتخابات رژیم و جنگ باندهای درونی آن فرصتی بود برای بیرون ریختن خشم مردمی عاصی. بعد از تعیینتکلیف تاریخی مردم ایران با «ماجرای اصلاحطلب و اصولگرا» در قیام دی ۹۶ و پس از تکپایه شدن حاکمیت و جراحی اصلاحطلبان قلابی از ساختار قدرت و فرونشست غبارها اکنون بهتر میتوان از چهرهٔ حقیقی قیام ۸۸ غبارروبی کرد و جلای چشمنواز آن را نشان داد.
شکار یک فرصت برای قیام
اگر چه یک نمایش انتخاباتی به بهانه و جرقهٔ قیام تبدیل شد ولی انفجار خشم مردم بهسرعت راه به شعار «مرگ بر دیکتاتور» برد. آتشزنهٔ قیام غیر از این، هر چیز دیگر میتوانست باشد. مهم انبار متکاثف باروت خشم مردم بود که ناگهان راه به انفجار برد. بهعبارت دیگر مردم از شکاف ایجاد شده در بین باندهای قدرت استفاده کرده و آن را به یک قیام بالغ کردند.
این جمله از پیام رهبر مقاومت، مسعود رجوی به تاریخ ۲۵خرداد ۸۸ این مفهوم را بهروشنی بیان میکند:
«...اکنون دنیا به چشم میبینید که انتخابات رژیم آخوندی و باندهای درونی آن، تنها یک فرصت برای بیرون ریختن خشم مقدس مردم ایران علیه تمامیت رژیم دجال و ضدبشری ولایت فقیه بوده است. انتخاب خلق قهرمان و در زنجیرمان یکی بیش نیست: آزادی و سرنگونی رژیم پلید آخوندی»
شعارهای مردم در قیام ۸۸
شعارهای قیام ۸۸، بهخوبی هویت و امضای آن را بیان میکند:
«خامنهای یزید دوران شده، وطن از او یکسره ویران شده»
«خامنهای مرگت باد، تا به ابد ننگت باد»
«پول نفت چی شده، خرج بسیجی شده»!
«بسیجی بیغیرت، تشنه به خون ملت»
«تحجر و جنایت، دو پایه ولایت»
«مرگ بر این ولایت یزیدی»
«حکومت زور نمیخواهیم، پلیس مزدور نمیخواهیم»
«تجاوز توی زندان، این هم بود توی قران؟»
«سکوت هر مسلمان، خیانت است به قرآن»
«نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»
«مرگ بر خامنهای»
«میکشم، میکشم، آن که برادرم کشت»
«ما زن و مرد جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»
«خامنهای قاتله، ولایتش باطله»
«استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی»
بدیهی است که هیچکدام از باندهای قدرت و اصطلاحطلبان قلابی از سبز گرفته تا بنفش هرگز خواهان اصلاحات اساسی و زیر سؤال بردن «اصل نظام»(ولایت فقیه) نبوده و نیستند. آنها در حفظ تمامیت حکومت و شخص خمینی و دشمنی با مجاهدین در اتحاد نظری و عملی هستند. خط قرمز آنها نیروی برانداز است.
«من بهعنوان یک دلسوز میگویم (مجاهدین) با خیانتها و جنایتهای خود مردهاند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینهورزی آنها را زنده نکنید»(از بیانیه شماره ۱۷ موسوی).
موجسواران و ایفای نقش ترمز
اگر در سلسلهٔ خیزشهای بهوقوع پیوسته در زیرمجموعهٔ قیام ۸۸ دقت کنیم، پیوسته تلاش جوانان شورشی این بوده است که قیام را به مدارهای بالاتری از رادیکالیسم برسانند اما سردمداران موجسوار خواهان آرامش و فرونشست این خیزشها بودهاند. آنها با پیامها و انذارهای خود بر آتش خشم برانگیختهٔ مردم آب میپاشیدند:
«خواهشمند است ضمن حفظ آرامش، خویشتنداری و متانت، از افتادن در دام واکنشهایی که موجبات سوءاستفاده بهانهجویان و نامحرمان را فراهم میآورد، پرهیز نمایید»(اطلاعیهٔ ستاد موسوی ۲۳خرداد ۸۸).
این «بهانهجویان»! جز جوانان شورشی و مردم جویای تغییر و «نامحرمان»! جز نیروهای برانداز چه کسانی میتوانند بوده باشند.
آدرسدهی مجاهدین
گذر زمان صحتوسقم این برداشت را مشخص کرد. در قیام دی ۹۶ بلوغ سیاسی مردم پایان ماجرای اصلاحطلبی و اصولگرایی را اعلام نمود. در قیام آبان ۹۸ ۲باند حاکمیت همدستی برای سرکوب مردم را آشکار ساختند و مرزبندیهای بین خلق و ضدخلق آشکارتر گردید. سردمداران رژیم مجبور شدند بهرغم میل خود با وضوح کامل، مجاهدین را بهمثابهٔ سلسلهجنبان قیام و سرنگونی آدرس دهند:
«حرکت روز عاشورا دقیقاً محاربه بود، شاید شما بگویید شرط محاربه مسلح بودن است، توجه داشته باشید که فرمانده حرکت روز عاشورا (مجاهدین) بودند و آشوبگران عاشورا همان شعارهایی را سر میدادند که (مجاهدین) آنها را در روی سایتهای خود منتشر کرده بودند. امام بزرگوار ما در جریان عملیات مرصاد فرمودند (مجاهدین) محاربند و هر کس در داخل کشور با محاربین اعلام همکاری و همراهی کند نیز محارب است»(خبرآنلاین - آخوند علمالهدی ۹دی ۸۸).
بلوغ قیام در روز ۶دی ۸۸ عاشورای حسینی را تبدیل به صحنهیی برای برشوریدن علیه استبداد دینی کرد و پرده از چهرهٔ یزید عمامهدار برکشید.
در سالروز آن قیام بزرگ بهآفرینندگان، تداومدهندگان و شهیدانش درود میفرستیم و با آنان تجدید پیمان میکنیم.