728 x 90

نگاهی دوباره به یک نبرد کبیر میهنی(۱)

عملیات کبیر فروغ جاویدان
عملیات کبیر فروغ جاویدان

هیچ جنایتی برای همیشه پوشیده نخواهد ماند، خورشید حقیقت سرانجام از پشت تیره‌ترین ابرها خواهد درخشید و آنگاه است که تمامی صحنه، با تمامی رنگهایش در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت. حقیقت بزرگ‌ترین عملیات ارتش آزادیبخش (تا این لحظه) یکی از آن مواردی است که در گذر زمان روزبه‌روز درخشش بیشتری پیدا می‌کند.

 

همه ساله از نیمه‌های تیرماه تا اواخر مرداد ماه رسانه‌های رژیم سهم مشخصی از صفحات و ظرفیت خود را به بحث و بازنمایی صحنه‌هایی از عملیات کبیر میهنی «فروغ جاویدان» اختصاص می‌دهند و آنچه که خود به نام عملیات «مرصاد» در برابر آن انجام دادند.

 

فروغ جاویدان مجاهدین یا مرصاد رژیم!

اما فراتر از اسامی اکنون کمتر ایرانی‌ای وجود دارد که با شنیدن یکی از این دو عبارت، دچار اشتباه در تداعی‌هایش شده و به چیزی غیر از عملیات بزرگ و تاریخی مجاهدین خلق در مرداد ماه سال ۱۳۶۷فکر کند، عملیاتی که پس از گذشت ۳۱سال از آن هنوز خامنه‌ای از این‌که در آن عملیات نظامشان سقوط نکرد، نمی‌تواند خوشحالی خود را مخفی کند.

این یادداشت تلاش کرده آن عملیات را با تصاویری که رژیم خامنه‌ای و دستگاه تبلیغاتی‌اش تصویر می‌کنند، بررسی کند.

شاید اهمیت این یادداشت در میان هزاران مقاله و کتاب و فیلم و نمایش و شعر و... در همین نکته باشد که با زدودن نکات اضافی از روایت حکومتی آن جنگ بزرگ میهنی، برخی اعتراف‌های پاسداران و سردمداران رژیم را «صاف و پوست‌کنده» در برابر خواننده قرار دهد.

طبعا روایت تماماً آخوندی ماجرا در رسانه‌های رژیم در دسترس همگان وجود دارد همان‌گونه که روایت مجاهدین از آن نبرد کبیر نیز در رسانه‌های رسمی مجاهدین قابل دسترسی است.

 

انواع تولیدات رژیم برضد فروغ جاویدان

توصیف‌های رژیم از عملیات مورد اشاره از نظر «گونه شناسی» ادبی تقریباً تمامی انواع تولیدات ادبی و هنری را در بر می‌گیرد (با پوزش از ساحت هنر و ادبیات).

تولیدات رژیم گاه گزارش و توصیف صحنه‌های عملیات هستند،

گاه تحلیل و نظر درباره آن عملیات یا حتی بحث پیرامون پیامد‌های عملیات فروغ جاویدان (مرصاد رژیم) است،

برخی موارد این نوشته یا فیلم‌ها و گفتگوهای رادیو تلویزیونی به بررسی وضعیت سازمان مجاهدین و نیروهای ارتش آزادیبخش ملی ایران پس از عملیات می‌پردازند،

گاهی اوقات حتی نوشته‌ها و فیلم‌ها جنبه داستانی، تخیلی و... به اسم «مستند» پیدا کرده و حالت رمانتیک به خود می‌گیرند.

روشن است که رژیم از تمامی ظرفیت‌های دستگاه تبلیغاتی‌اش استفاده می‌کند تا ماجرای آن عملیات ارتش آزادیبخش ملی ایران و نبرد فروغ را آن‌گونه که خود می‌خواهد، تصویر کرده و در ذهن مخاطب خود جا بیندازد.

 

علت تمرکز رژیم روی فروغ جاویدان پس از سه دهه

تمرکز تبلیغاتی رژیم روی عملیات فروغ جاویدان البته خاص مقطع مرداد ماه نیست، خامنه‌ای و دستگاه تبلیغاتی‌اش در سراسر سال نیز بسته به‌شدت فشاری که عملیات سیاسی روزمره مجاهدین به رژیم وارد می‌کند، اقدام به چاپ و انتشار کتاب، مقاله و فیلم سینمایی و تلویزیونی و... می‌کنند.

تمامی این حرکات البته طبیعی است و در روال یک جنگ سنگین بین دو قطب «مسأله ایران» یعنی رژیم ضد انقلابی حاکم و آلترناتیوش (مجاهدین و متحدانشان)، یک امر طبیعی و ضروری است که نهایتاً روزی تعیین‌تکلیف خواهد شد و با حذف عنصر کهنه، به پیروزی مردم و پیشتاز ترقی‌خواه ختم شده و این ماجرا به سنتز نوینی بالغ خواهد شد.

 

نگاهی به آنچه که غیرطبیعی است

کم و کیف تبلیغات دیکتاتوری حاکم بر میهن برضد مجاهدین در سال ۹۸اساساًً با کارهای سال‌های قبلش تفاوت دارد.

امسال گرچه ضدتبلیغات رژیم علیه مجاهدین بیشتر است اما چند نکته جدی در عموم آنها به چشم می‌خورد که خوب است روی آنها اندکی تأمل شود:

یکم: اعتراف به محبوبیت اجتماعی مجاهدین

دوم: اذعان به قدرت نظامی ارتش آزادیبخش ملی ایران

سوم: اعتراف به همراهی پرسنل مردمی ارتش با مجاهدین و ارتش آزادیبخش

چهارم: اعدام مردم و ارتشیها در کنار اعدام مجاهدین 

این یادداشت این ۴نکته را بررسی می‌کند

 

اعتراف رژیم به محبوبیت اجتماعی مجاهدین خلق

چنان‌چه به مصاحبه‌ها، نوشته‌ها، فیلم‌ها و گفته‌های سران و سرکردگان رژیم درباره عملیات بزرگ فروغ جاویدان دقت ‌شود، روشن می‌گردد که خامنه‌ای و سران رژیمش در عرصه جامعه و در برابر افکار عمومی نسبت به مجاهدین به‌شدت به موضع دفاعی افتاده‌اند، این نکته خیلی بدیع و حیرت‌انگیز است که یک دیکتاتوری به‌شدت وحشی و سرکوبگر به نقطه‌ای کشانده شود که ناگزیر باشد ولو در عرصه تبلیغات به مردمش پاسخ بدهد که چرا نسبت به مجاهدین خلق آن‌چنان سبعانه رفتار کرده است؟! آنهم رژیمی که حتی در همین لحظات نیز اسم بردن از مجاهدین و کوچک‌ترین وابستگی یا ابراز علاقه به آنها را «جرم» تلقی کرده و پیشاپیش و در قانونش برای هر یک مورد آن، زندان و مجازات در نظر گرفته است! با عطف نظر به این واقعیت است که هر خواننده‌ای غرق حیرت می‌شود هنگامی که می‌بیند سران و سرکردگان رژیم با زره و سپر به میدان آمده و توضیح می‌دهند چرا و به چه علت درباره مجاهدین خلق آن جنایتها را مرتکب شدند!

 

نگاهی به چند نمونه

پاسدار محمدعلی جعفری سرکرده سابق سپاه و فرمانده کنونی نهاد تبلیغاتی پاسداران در مصاحبه‌یی به‌روشنی اعتراف می‌کند که مردم به او گفته‌اند (یا تذکر داده یا کنایه‌ زده‌اند) که: مجاهدین با مردم کاری نداشتند، مجاهدین با رژیم می‌جنگیدند.(مصاحبه جعفری با خبرگزاری فارس ۲۹تیر ۹۸). جعفری صراحتاً شکوه و شکایت می‌کند که: «یک عده‌» می‌خواهند منافقین را تطهیر کنند.

حقیقتاً باید به آن یک عده دست مریزاد گفت. عده‌یی که ناگفته روشن است باید تعدادشان آن‌چنان قابل‌ توجه باشد که پاسداری با این‌همه قپه و ستاره روی دوشش را به عجز آورده‌اند تا بیاید و در ملأعام ناگزیر از توجیه جنایات خود بر ضد مجاهدین آنهم با این کلمات بشود!

مورد بعدی اعتراف‌ آکنده از اعتراض آخوند جنایتکار مصطفی‌پور محمدی عضو هیات مرگ است. در مورد این آخوند پاسدار اطلاعاتی نیز دقیقاً روشن نیست از سوی چه کسانی مورد چه میزان حسابرسی بابت جنایت‌هایش برضد مجاهدین قرار گرفته تا ناگزیر و مستاصل به صحنه بیاید و مانند «سگ‌هار» کف به دهان آورده و بگوید: الآن وقت حسابرسی نیست هنوز در حال جنگ با مجاهدین هستیم! حالا به‌دلیل فضای روانی (؟!) یا جهالت و حماقت عده‌یی (چندنفر؟ کجا؟) ما بدهکار شدیم؟ ما باید پاسخ بدهیم؟(نقل به مضمون) (سایت حکومتی انتخاب ۳مرداد ۹۸)

 

حمایت ارتشی‌ها از ارتش آزادیبخش ملی ایران

یکی دیگر از جلوه‌های تابناک عملیات فروغ جاویدان، استقبال پرسنل مردمی ارتش از مجاهدین و پیوستن آنها همراه با مردم منطقه به صفوف ارتش آزادیبخش ملی ایران بود، واقعیتی که تا پیش از این رژیم درباره آن با سکوت و چراغ خاموش عبور کرده بود اما اکنون به برخی جلوه‌های آن اشاره می‌کند:

اولین بار البته سال‌ها پیش صیاد شیرازی معدوم درباره هوانیروز گفت سوار یک هلیکوپتر هوانیروز شدم و رفتیم روی محور مو اصلاتی منطقه تا رسیدیم به ستون مجاهدین خلق. به خلبان هلیکوپتر دستور شلیک به ستون مجاهدین را دادم خلبان خودداری کرد و گفت اینها ایرانی هستند نمی‌توانم به آنها شلیک کنم. این گفته صیاد شیرازی جنایتکار هم اینک نیز در اینتر نت با صدا و تصویر خودش قابل دسترسی است!

آخوند جنایتکار علی رازینی که توسط خمینی برای اعدام صحرایی پرسنل مردمی ارتش که مخالف جنگ بودند، به منطقه عملیاتی اعزام شده بود در مصاحبه با روزنامه شرق از پرسنل ارتشی صحبت می‌کند که به مجاهدین پیوسته بودند و وی به آنها حکم اعدام و زندان داده است (مصاحبه رازینی با روزنامه شرق ۷مرداد ۹۸).

رازینی خون‌آشام در همان مصاحبه اعتراف می‌کند که پس از فتح مهران توسط مجاهدین شماری از پرسنل مردمی ارتش را همانجا محاکمه کردیم که منظورش همان محاکمه صحرایی و اعدام است که مستقیماًً از سوی خمینی به انجام آن مأمور شده بود (همان منبع).

رازینی در همان مصاحبه به اعدام صحرایی مجاهدین اسیر نیز اشاره کرده و می‌گوید دیگر آنجا مشکل مقررات دست‌وپاگیر اداری و وکیل مدافع و... نداشتیم همین‌که هویت نفر احراز می‌شد اعدام می‌کردیم بعد هم به اعدم سه تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش در اسلام‌آباد اشاره می‌کند که چون چوبه‌دار و... نداشته‌اند از اسکلت فلزی یک ساختمان نیمه تمام استفاده کرده و مجاهدین را همانجا دار می‌زنند.

 

ادامه دارد

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/10b2a373-93b6-4ddc-acea-cf0bd0b88cc7"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات