با شکست استراتژیک محور بهاصطلاح «مقاومت» و تضعیف عمق راهبردی این رژیم در سوریه، موجی از اضطراب و نگرانی سراپای فاشیسم دینی را فراگرفته است. واکنشها و تحلیلهای سران و رسانههای حکومت به این شکست استراتژیک، ملقمهای از حیرتزدگی، غافلگیر شدگی، وحشت، انفعال و پرتوپلاگویی است. این وضعیت در سخنرانی ۲۱آذر خامنهای خود را نشان داد. ولیفقیه ارتجاع با تفسیر وارونهٔ این شکستها، سعی کرد همزمان با دادن روحیه به عناصر ترسخوردهٔ خود، پیامدهای این تحول استراتژیک و تبعات دمینووار آن را کمرنگ جلوه دهد. باینحال اعتراف کرد که نانخورهای حکومت دچار انفعال و سرخوردگی شدهاند که خطر آن از خطر شکست استراتژیکی در سوریه بیشتر است. پذیرفت که از سرعت انقلاب در سوریه غافلگیر شده است و شدهاند.
«حادثه سوریه برای ما برای یکایک ما هم درس دارد هم عبرت دارد باید درس بگیریم.
یکی از درسهای این مسأله غفلت از دشمن است در این حادثه دشمن با سرعت عمل کرد»
توجیه دجالگرانهٔ دخالت و حضور در سوریه
خامنهای در واکنش به سقوط بشار اسد، با تکرار شعارهای نخنما مانند «دفاع از حرم» و «مقابله با توطئههای آمریکا و صهیونیسم»، به توجیه علت حضور نیروهای بهاصطلاح «مستشاری»! خود پرداخت. او ادعا کرد که «حضور این نیروها در سوریه و عراق برای دفاع از حرمت عتبات و حفظ امنیت داخلی ایران ضروری بوده است».
تق «دفاع از حرمت عتبات»! مدتهاست درآمده است. بهعنوان نمونه میتوان به انفجار ۳اسفند ۱۳۸۴ در حرم امام هادی و امام حسن عسکری در شهر سامرای عراق اشاره کرد. این انفجار با الگوبرداری از انفجار حرم امام رضا انجام شد. ژنرال کیسی، فرماندهٔ وقت نیروهای چندملیتی در عراق اعلام کرد تحقیقات انجام شده نشان میدهد که عامل این انفجار رژیم ایران و عوامل آن در عراق بودهاند. چند ماه بعد طارق هاشمی، معاون وقت رئیسجمهور عراق نیز در مصاحبهیی با تلویزیون العربیه، فاشیسم دینی را عامل این انفجار معرفی کرد.
پنهان شدن در پشت اقدامات «دشمن»
خامنهای در این سخنرانی با خرمردرندی شکست استراتژیک در سوریه را با منطق لو رفتهٔ «دشمنتراشی» به دولتهای خارجی نسبت داد و مدعی است که «آنچه در سوریه اتفاق افتاده، نتیجه نقشهٔ مشترک آمریکا و صهیونیستهاست». بدیهی است که این پنهانشدنها در پشت عوامل خارجی نمیتواند انفعال و ناتوانی نیروهای دولتی سوریه و همچنین تحلیلهای نادرست دستگاههای امنیتی و نظامی ایران را پوشش دهد. مهرههایی مانند عباس عراقچی به صراحت اذعان کردهاند که سرعت تحولات در سوریه و نیز ناکارآمدی و ضعف نیروهای نیابتی رژیم و نیز ارتش سوریه، رژیم را غافلگیر کرده است.
«آنچه که غافلگیرکننده بود، ناتوانایی ارتش سوریه در مقابله با این حرکت و سرعت تحولات در سوریه بود» (دنیای اقتصاد. ۱۸آذر ۱۴۰۳).
دخیل بستن ابلهانه به «جوانان غیور»!
خامنهای بهطرزی ابلهانه و البته دجالگرانه نیروهای نیابتی خود را همچنان پایدار و قدرتمند جلوه دهد و در عالم هورقلیایی مدعی شد که «مناطق تصرف شده سوریه به وسیله جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد»! واقعیتهای میدانی نشان میدهند که این سخنان چیزی جز بلوفهای سیاسی و برای مصرف داخلی نیست.
«قطعاً جوانان غیور سوریه به پا خواهند خواست، ایستادگی خواهند کرد فداکاری خواهند کرد، تلفات هم خواهند داد اما بر این وضع فائق خواهند آمد!»
آنچه واضح است فاشیسم دینی در مواجهه با این تحول گیجکننده نه تنها نتوانسته است استراتژی کارآمدی را طراحی کند، بلکه بهجای پذیرش واقعیت، به فرافکنی روی آورده است. این اظهارات نشاندهندهٔ بیبرنامگی و سردرگمی در سیاستگذاریهای منطقهیی این رژیم است.
«زهر انفعال»!
تأثیر شکستهای استراتژیک در سوریه، تنها به حوزهٔ سیاست خارجی و نیروهای نیابتی رژیم محدود نمیشود. این شکست بهطور مستقیم در داخل رژیم نیز اثر گذاشته و باعث وارفتگی، تشتت و بیانگیزگی در حفظ نظام شده است. خامنهای از این تأثیرات با کد «زهر انفعال»! یاد میکند.
«در ناکامیها انفعال زهر است انفعال گاهی از خود حادثه خطرش بیشتر است»
این سخن بیانگر نگرانی عمیق او از کاهش روحیهٔ نیروهای وابسته به حکومت و انفعال آنان در برابر تحولات است. از آنجا که این انفعال در یک نقطه متوقف نمیشود و راه به موجودیت رژیم میبرد. خامنهای برای حفظ وضع موجود ناچار است که به قدرتنمایی پوشالی روی بیاورد.
«تحلیلگر نادان بیخبر از معنای مقاومت خیال میکند مقاومت که ضعیف شد. ایران هم ضعیف خواهد شد. من عرض میکنم ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد»!
نگرانی نسبت به تبعات اجتماعی سقوط بشار اسد
خامنهای همچنین بهصراحت اذعان میکند که افکار عمومی ایران نسبت به تحولات منطقه حساس شدهاند. این حساسیت، نشانهٔ افزایش آگاهی مردم نسبت به سیاستهای خارجی پرهزینه و غیرقابل توجیه رژیم است. او میگوید: «افکار عمومی کشور درگیر این مسائل هستند، سؤالاتی دارند، حرفهایی دارند و لازم است ابهامها برطرف شود».
مردم ایران سالهاست از سیاستهای تروریستی و توسعهطلبانهٔ این رژیم به نقطهٔ انزجار رسیدهاند. آنها هوشمندانه پی بردهاند که دشمن اصلی آنان در تهران نشسته است.
از این رو خامنهای با تهدید آشکار علیه هر گونه صدای اعتراض در داخل کشور، تلاش دارد تا از انعکاس پیامدهای این شکستها جلوگیری کند. او میگوید: «اگر کسی جوری حرف بزند که معنایش خالی کردن دل مردم باشد، این جرم است و باید دنبال بشود». این نوع برخورد نشان میدهد که هراس از فروپاشی داخلی در ساختار و شاکلهٔ حاکمیت بیشازپیش جدی است.
سقوط بشار اسد در سوریه معنایی جز سقوط محتوم پدر خواندهٔ تروریسم و بنیادگرایی در تهران و منطقه ندارد و راه «جوانان غیور» ایران را برای سرنگونی ولایت فقیه و سپاه پاسداران آن هموار میکند. زنگها برای این تغییر بزرگ از هماکنون به صدا درآمدهاند.