728 x 90

نیاز جامعه، ساختار حاکمیت؛ چالش غیرقابل مدیریت

چالش غیرقابل مدیریت
چالش غیرقابل مدیریت

ماهیت چالش اصلی

چالش اصلی میان مردم ایران و حاکمیت ملایان بر سر چیست؟ هسته‌یی‌ترین چالش، تقابل بنیادین میان نیازها و خواسته‌های مردم با ساختار، سیاست و ماهیت این نظام است. این شکاف عمیق نه تنها ناشی از تصمیمات مدیریتی یا سیاست‌های اجرایی، بلکه نتیجه‌ٔ ماهیت و فلسفه‌ٔ حاکمیت است؛ ماهیتی که خود را در ایدئولوژیِ تمامیت‌خواه معرفی کرده است. این ایدئولوژی اکنون با تمام محصولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و منطقه‌یی‌اش به بن‌بست و شکست‌خورده است. روزنامهٔ حکومتی اعتماد در شمارهٔ ۵ دی ۱۴۰۳، رسیدن نظام به دیوار قطور بن‌بست را با صراحت توصیف کرده است:

«ایران امروز با انبوهی از بحران‌های پیچیده، درهم‌تنیده و ساختاری روبه‌روست. این بحران‌ها نیازمند تغییرات بنیادین در سیاست‌گذاری‌ها، اصلاحات ساختاری در نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بازتعریف مناسبات قدرت و حکمرانی است»

 

شناخت حاکمیت از خلال اخبار

یکی از روش‌های بررسی ماهیت نظام و «مناسبات قدرت»، تطبیق خبرها با هویت و عملکرد این ساختار است. به‌طور مثال افزایش تعداد اعدام‌ها در یک بازه‌ٔ کوتاه، نه صرفاً یک رخداد قضایی، بلکه بازتابی از آخرین حربه‌ٔ حاکمیت برای کنترل جامعه‌یی انفجاری‌ست. نمونهٔ زیر بهترین گواه است:

در ۱۵۰روز ریاست‌جمهوری پزشکیان، ۶۸۳ اعدام صورت گرفته است. یعنی هر روز چهارونیم نفر! این اعداد و ارقام نشان‌دهنده‌ٔ چالشی عمیق میان حاکمیت و اکثریت مردم هستند. این چالش می‌گوید با وجود حرافی‌های ملتمسانه‌ٔ پزشکیان، مردم دیگر میان جناح‌های مختلف نظام تمایزی قائل نیستند، چرا که هر دو جناح در نهایت از اصول و چارچوب‌های ساختاری حمایت می‌کنند که کارگزاران باندهای آن، خواسته‌های اکثریت را نادیده می‌گیرند.

 

زخمی که هم نمی‌آید

همبستگیِ نارضایتی‌های مردمی به یک زخم عمیق علیه حاکمیت تبدیل شده است. این زخم، نتیجه‌ٔ انباشت سرکوب‌ها، نادیده گرفتن حقوق‌بشر، فساد گسترده و ناکارآمدی‌های اقتصادی است. سرکوب‌ها و اعدام‌های گسترده‌، دادخواهی‌های اقشار را به تعویق می‌اندازد اما هرگز نتوانسته متوقف کرده و پایان دهند. این روند نشان می‌دهد التیام زخم‌های اجتماعی و سیاسی در ایران با نفی ساختار حاکمیت یکی شده است.

 

چالش غیرقابل مدیریت

چالش میان مردم و حاکمیت، یک تعارض قابل مدیریت در چارچوب موجود نیست. از این رو، دادخواهی مردم تنها در صورتی به نتیجه خواهد رسید که به نفی کامل این ساختار بیانجامد. وقتی ابعاد ترک سلطه و سیطره‌ٔ حاکمیت ملایان سر به چند میلیون می‌زند، یعنی که هیچ امیدی به بازسازی بنیادین ساختار قدرت و برقراری سیستمی که خواسته‌ها و حقوق اکثریت مردم را نمایندگی کند، وجود ندارد. روزنامه حکومتی همدلی در شمارهٔ ۵ دی ۱۴۰۳ بازتابی از بن‌بست هر گونه تغییر در نظام ولایت فقیه را از منظر مهاجرت نخبگان علمی ایران گزارش کرده است:

«نخبگان علمی، فارغ‌التحصیلان دانشگاهی، برگزیدگان جشنواره‌های علمی داخلی و بین‌المللی، پزشکان و پرستاران نیروهای کاری ساده و ماهر از جمله اقشاری هستند که بیش از سایر اقشار به مهاجرت خارج از کشور میل پیدا کرده‌اند. مهاجرت‌ها هر روز ابعاد تازه‌تری پیدا می‌کند... نشریه فایننشنال‌ تایمز اطلاعات جدیدی در خصوص مهاجرت‌های ایرانیان به خارج از کشور منتشر کرده که بر اساس آن، ایرانیان بین سال‌های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ با افزایشی ۱۴۱درصدی، سریع‌ترین رشد نرخ مهاجرت را در جهان داشته‌اند».

 

زخم‌های کاری میان مردم و حاکمیت، از نقطه‌چین سیاه به خط ممتد سرخ تبدیل شده است. روزنامه حکومتی جهان صنعت در شمارهٔ ۵ دی ۱۴۰۳ تصویری جانکاه از زندگی و معیشت مردم و بمبی زیر عمارت ساختار حاکمیت ملایان گزارش کرده است:

«در سال ۱۴۰۳، بنا بر گزارش‌های منابع رسمی، خط فقر ۲۰میلیون تومان برآورد و اعلام شده؛ در حالی که حقوق پایه ماهانه کارگران در سال جاری ۷میلیون و ۱۶۶‌هزار و ۱۸۴تومان است... بیش از ۶۰ تا ۷۰درصد جامعه زیر خط فقر قرار گرفتند و این زنگ خطر بزرگی در کشور است»

این واقعیت، سیلی است که بند نمی‌آید. زخمی که هم نمی‌آید. استخوانی که جوش نمی‌خورد. دادی که شنیده نمی‌شود. دادخواهی که پایان نپذیرد، مگر با نفی و واژگونیِ تمامیت حاکمیت.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/6d19f83e-1d73-4529-b028-9be5f456fc85"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات