یک ایران، دو اولویت
خامنهای در آغاز سال ۹۹ یک پیام و یک سخنرانی داشتهاست که از آنها میتوان به اولویتهای حاکمیت و سیاست راهبردی رژیم در قبال کرونا پیبرد. اولویت مبرم ایران که در یک ماه گذشته کرونا بودهاست، نزد خامنهای رنگی ندارد و وی مهمترین حادثهٔ سال گذشته را نه کرونا که مرگ قاسم سلیمانی میداند: «سال قبل با سیل آغاز و با کرونا تمام شد و در طول سال نیز حوادث گوناگونی مانند زلزله و تحریمها پدید آمد؛ اما اوج این حوادث، جنایت تروریستی آمریکا و شهادت سردار نامدار ایران و اسلام، شهید سلیمانی بود». (از پیام نوروزی خامنهای ـ اول فروردین ۹۹)
مشاهده میشود که مبتلا شدن هزاران ایرانی به کرونا و مرگ هزاران نفر از آنها و بیخانمانی و مرگ مردم بر اثر زلزله و سیل در سال گذشته، هیچکدام از نگاه خامنهای «اوج حوادث» ایران نبودهاند؛ اما جان یکی از جنایتکاران نیم قرن گذشتهٔ دنیا، بر جان و مال و حیات میلیونها ایرانی اولویت دارد.
بازی کثیف سیاسی با کرونا
پرسش این است که آیا با چنین نگاهی به حوادث ایران و اولویتبندی آنها نزد خامنهای، عزمی از جانب حاکمیت ولایت فقیه برای مقابله و ریشهکنی کرونا وجود دارد یا کرونا هم بدل به ملعبهای سیاسی در دست آخوندها برای پیشبرد جنگ سرد با دنیا و سرکوب مردم ایران شدهاست؟ پاسخ به این پرسش را هم خامنهای به ابلهانهترین شکل ممکن توأم با دجالیت فوق تصور میدهد: «به آمریکاییها هیچ اعتمادی نیست؛ زیرا ممکن است داروهایی را ارسال کنند که ویروس را در ایران شایعتر و یا ماندگار کند». (سخنرانی خامنهای، خبرگزاری فارس، ۳ فروردین ۹۹)
در حالی که آمریکا بارها اعلام کرده که تحریمها هیچ ربطی به مواد غذایی و دارویی ندارند و برایان هوک هم ۲۲ مارس / ۳ فروردین تأکید کرد که «تحریمهای آمریکا مانع از دسترسی کمکها به ایران نیست»، خامنهای با کرونا علیه جان مردم ایران، بازی سیاسیِ جنایتکارانه میکند و چنین ادعاهای مضحکه و مالیخولیایی را پیش میکشد: «حتی ممکن است (آمریکا) افرادی را بهعنوان درمانکننده بفرستند تا ببینند اثرگذاری این ویروسی را که گفته میشود بخشی از آن فقط مخصوص ایران ساخته شده، چگونه بوده و اطلاعات خود را تکمیل و دشمنی خود را بیشتر کنند، بنابراین سخنان آمریکاییها قابلقبول نیست». (همان منبع)
این حرفها مشتی لاطائلاتگویی دجالگرانه است که تنها مستمعین جهول نانخور نظام را فریب میدهد؛ اما باید دید نقطه آغاز و راز مگوی ـ در حقیقت بنبست مرگبار خامنهای ـ چیست که چنین در عوامفریبیِ جنایتکارانه، سفسطه و افسارگسیختهگی میکند.
هدف از تلفیق بلاهت و شقاوت
واقعیت این است که همگان ـ از جمله خودیهای نظام ـ میبینند که ورای تحریم و مسائل سیاسی، آمریکا میگوید ما دارو و امکانات پزشکی و... را میدهیم؛ ولی باید خودتان درخواست کنید. این موضوع بهطور طبیعی بازتابی در جامعه ایران دارد که فشار آن متوجه رژیم و شخص خامنهای است. اما خامنهای که کرونا را هم ملعبهٔ سیاسی برای دجالگری کرده، از این ادعاها دو هدف یا دو راز مگوی دارد:
۱ـ نمیخواهد هیچ کمک رسمی از آمریکا بگیرد یا هیچ هیات غربی برای کمک وارد ایران شود که مبادا سیاست مبتذل ضداستکباری ۴۱ساله نزد قسمخوردگان نانخور ولایت فقیه ترک بردارد!
۲ـ از برملا شدن آمار واقعی مبتلایان به کرونا و جانباختگان آن وحشت دارد؛ کما اینکه نمایندگان سازمان بهداشت جهانی که از ایران رفتند، اعلام کردند آمار تلفات ۵برابر ادعای مقامات رسمی است.
واقعیت این است که خامنهای دارد سقف جدیدی از سنگدلی و وحشیگری را به نمایش میگذارد که قربانی آن مردم ایران هستند.
خامنهای برای این ادعاها و بازیهای ابلهانهٔ سیاسی، هیچ دلیل و سندی ارائه نمیکند. آنقدر از زبان جن و جنون دربارهٔ حمله بیولوژیک آمریکا حرف میزند که خودش هم مطمئن نیست چه میگوید: «نمیدانم چقدر حقیقت دارد که میلونها نفر را به قربا نگاه میبرد»! (همان منبع)
مشاهده میشود که مردم بیدفاع و بیپناه ایران مبرمترین صورت مسألهٔ حیاتیشان مقابله با کرونا و کمبود تجهیزات و امکانات برای این مقابله است، ولی خامنهای در اوج دجالیت سنگدلانه، دنبال کرکری خواندن و توهمبافی نفرتانگیز و تبدیل کرونا به بازیهای سیاسی در دایرهٔ قدرت است.
ویروس اعظم
واقعیت این است که بحران کرونا را در ایران از هر منظری که بررسی میکنیم، در نهایت به این میرسیم که ویروس اصلی در درون خود حاکمیت ولایت فقیه در گردش است که نمیگذارد سمت و سوی این بحران تعیینتکلیف شود.
بنابراین مثل هر بحران دیگری در ایران، فقط یک راه پیش پای مردمان قربانی کرونا شده باقی میماند و آن تعیینتکلیف نهایی ویروس اعظم یعنی کرونای ولایت در هیأت جمهوری اسلامی است و بس.