روز چهارشنبه ۶تیرماه خامنهای در سخنرانی برای عوامل حکومتی به صراحت گفت: «امروز در دنیا با پروپاگاندا و تبلیغات، سیاه را سفید جلوه میدهند... شما هم باید با تبلیغات هنرمندانه و بهکار گرفتن یک تیم قوی همین کار را بکنید».
آنچه خامنهای روز ۷شهریور در حضور روحانی و هیأت دولتش کرد یک چشمه از همین هنرنمایی بود که ۲ماه قبل رهنمودش را داده بود. گویی میخواست رهنمود ۲ماه قبل را به جای «یک تیم قوی» خودش یکتنه در عمل پیاده کند تا عوامل روحیهباخته رژیم بهعینه ببینند که «بنبستی» در کار نیست و آموزش بگیرند که چگونه «چالش» بحرانها را به «فرصتهای» اقتدار تبدیل کنند.
صحبتهای خامنهای در جلسه با روحانی و هیأت دولتش یعنی یک روز بعد از حضور روحانی در مجلس ارتجاع و پاسخهای او به سؤالات نمایندگان، حاوی هیچ سیاست و یا راهحل عملی جدیدی نسبت به هیچکدام از بحرانهای رژیم نبود. تنها کاری که او در سخنرانی برای هیأت دولت روحانی کرد این بود که «هنرمندانه» بنبست رژیم در مواجه با این بحرانها را «اقتدار» جا بزند.
درست همانگونه که چندی پیش عوامل حکومتی را «ارشاد» میکرد که «جا زدن سیاه به جای سفید» یک «هنر» است.
بحرانهای اقتصادی و «باید درمانی» خامنهای
در مورد بحرانهای اقتصادی که موضوع سؤالات نمایندگان مجلس از روحانی بود خامنهای یک بار دیگر منکر بنبست شد و مدعی شد که اقتصاددانان برای بحرانهای اقتصادی رژیم راهحل ارائه دادهاند. خود نیز فیالمجلس زیر عنوان مجموعهیی از «باید درمانیها» ضمن اینکه همه تقصیرها را به گردن روحانی و دولتش انداخت اینگونه جلوه داد که گویا مشکل این است که از میان راهحلهای مختلف و فراوانی که وجود دارد اکنون آخوندها ماندهاند که کدام را که بهترین است انتخاب کنند. نگاهی به قسمت اول سخنان خامنهای که تماماً به مسائل اقتصادی گریبانگیر رژیم اختصاص داشت و «باید درمانیهای» مرتبط با هر کدام از آنها، وضعیت روشکسته و فلج اقتصادی رژیم را نشان میدهد:
«باید تلاش همهجانبهای برای جلوگیری از تعطیلی کارخانهها و یا زیر ظرفیت کار کردن آنها انجام گیرد».
«ایران که جزو بزرگترین تولیدکنندگان نفت جهان است، چرا باید بنزین وارد کند»؟
«چرا بانکها بنگاهداری میکنند»؟
«مسئولان اقتصادی در حل مشکلات مردم شب و روز نشناسند»!
«در زمینه اقتصادی باید قوی و پُرحجم کار کرد و تمام خلاءها را پر کرد که همه این موارد امکانپذیر و شدنی است و ما در اداره اقتصاد کشور بنبست نداریم».
....
جا زدن بحران درونی مهارناپذیر رژیم بهعنوان «اقتدار نظام»
هنگامی که خامنهای در مورد بحران درونی رژیم صحبت کرد اوج «هنرنمایی» خود در «سیاه را سفید» جلوه دادن به نمایش گذاشت.
خامنهای بعد از ۲تذکر، یکی اینکه «اختلافنظرها نباید رسانهای شوند زیرا مردم را نگران و مضطرب میکند» و دیگری این که «میان انتظارات نمایندگان و واقعیات موجود شکافی وجود دارد که باید پر شود»، رویارویی باندهای حکومتی در مجلس ارتجاع را نمادی از «مردمسالاری دینی» خواند. خامنهای جلسهیی که در آن نمایندگان ۴پاسخ روحانی را قانعکننده ندانسته و قصد ارجاع روحانی به قوه قضاییه را داشتند و تنها با دخالت لاریجانی، رئیس مجلس، از آن جلوگیری شد، نمایش اقتدار و ثبات رژیم توصیف کرد. خامنهای گفت: «خداوند به رئیسجمهور و قوه مقننه خیر بدهد که مشترکاً چنین نمایش اقتداری را نشان دادند». این ادعای خامنهای در حالی است که از روز ۲۲مرداد به این سو یعنی از روزی که او گفت اگر کسی حرف از برکناری دولت بزند در نقشه دشمن کار کرده است، تاکنون مجلس ارتجاع یک وزیر روحانی را برکنار کرده است، یک بار خود روحانی را برای پاسخ به سؤالات به مجلس فراخوانده است، قصد استیضاح ۲وزیر دیگر را دارد و یک وزیر را هم قبل از این برکنار کرده بود.
۳روز قبل از این اظهارات خامنهای، یعنی در روز استیضاح وزیر اقتصاد روحانی در ۴شهریور همین نمایندگان که خامنهای از آنها برای نمایش اقتدار نظام تشکر میکند، اظهاراتی کردند که هم ادعای خامنهای در انکار بنبست اقتصادی و هم «هنرنمایی» او در «اقتدارنمایی» را رسوا میکند:
جلیل رحیمی جهانآبادی: «ما مقصریم که پشت این دیوارهای سیمانی صدای ضجه مردم و ملت ایران را نمیشنویم... مشکلات زیرمجموعههای اقتصادی کشور مردم را زمینگیر کرده است... مردم زیر فشار اقتصادی در حال له شدن و خرد شدن هستند».
الیاس حضرتی: «امروز ما با مردم مواجهیم. دهکهای پایین که نابود شدند. بیچاره شدند. چهکار باید این ملت میکردند که نکردند؟ ما چه کار کردیم در مقابلشون؟ بدبخت و بیچارهشون کردیم. به ذلت نشاندیمشون. آنهایی که فقیر بودند بدبخت شدند و آنهایی که قشر متوسط جامعه بودند رفتند به سمت فقر و فلاکت».
حاجی دلیگانی: «دلار ۳۸۰۰تومان به ۱۲هزار تومان رسید متوسط قیمت یک مترمربع مسکن با حداقل ۶۵درصد افزایش به متری ۸میلیون تومان رسید... سفرههای مردم از مرز کوچک شدن به مرحله نامریی شدن رسیده است. قدرت خرید مردم را ۵۰درصد حداقل کاهش دادید. مردم فقیر را فقیرتر کردید».
خادمی: «این همه فساد و رانت و اختلاس دولت را بدهکار میکند و دولت برای پرداخت بدهی خود دلار را گران میکند و یکشبه داراییهای مردم به یکسوم کاهش مییابد و همه چیز را گران میکنید».
شادمهر کاظمزاده: «به ذخایر کشور چوب حراج زده شد».
عباس پاپیزاده: «چند ماه گذشته قیمت مسکن بیش از ۴۰درصد افزایش داشته... مواد غذایی تا ۱۰۰درصد افزایش قیمت داشته».
سلام امینی: «جامعه در مسیر دوقطبی شدن فقیر فقیر و غنی غنیتر قرار گرفته است».
علی ساری: «همین ماجرای ارزی چند صد هزار نفر را به خاک سیاه نشانده. نرخ تورم را دورقمی کرده. چوب حراج به ذخایر دلاری و طلای کشور زده».
قاسم جاسمی: «آمار دروغینی که در دولت و در سیستمهای آماری و در اقتصاد هست حاکی از نرخ تورم ۲۰درصدی ست که هیچ آدم عاقلی این را نمیتواند بپذیرد. در حالیکه نرخ تورم واقعی در کشور ما شاید بیش از ۲۰۰درصد باشد.
بحران برجام و مذاکره با آمریکا و اروپا
در زمینه بحران برجام و مذاکره با آمریکا خامنهای یک بار دیگر تأکید کرد با آمریکا مذاکره نمیکند. وی یادآوری کرد قبل از این بهطور «مستدل» بیان کرده است چرا مذاکره نمیکند. اشاره او به سخنرانی ۲۲مرداد گذشته بود که در آن گفت: «در موضوع مذاکرات بنده اشتباه کردم و به اصرار آقایان اجازه تجربه را دادم که البته از خطوط قرمز معین شده هم عبور کردند». این جمله را بعضی رسانههای حکومتی منتشر کردند، اما بعداً در تلویزیون رژیم که مشروح سخنرانی خامنهای را پخش کرد و در متنی هم که دفتر او و سایر سایتهای مربوط به او انتشار دادند، این جمله حذف و سانسور شده بود.
تأکید دوباره خامنهای بر عدم مذاکره با آمریکا و یادآوری «استدلالهای» قبلیش در مورد اینکه چرا مذاکره نمیکند خود بهروشنی بیانگر بنبست خامنهای در قبولاندن این سیاست به باندهای مختلف درون حاکمیت است. واقعیت این است که اگر تمامیت رژیم در مذاکره نکردن با آمریکا آنگونه که خامنهای در سخنرانی ۲۲مرداد خواستار آن شد، یکدست بود که نباید مذاکره شود، باید کشمکش در درون رژیم بر سر مذاکره کردن یا نکردن فروکش میکرد اما دعوا بین دو باند بیشتر هم شده است تا جایی که اکنون خامنهای مجدداً ناچار از پافشاری و یادآوری موضع قبلی خود به باندهای درون حاکمیت شده است.
بنبست مذاکره با اروپا
در مورد گفتگو با اروپا خامنهای موضع پیشین خودش را با کلمات متفاوتی تکرار کرد؛ اینکه گفتگوها با اروپا باید ادامه پیدا کند اما نباید به آنها «امید بست».
بنبست خامنهای در زمینه مذاکره با اروپا این روزها بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است.
آنچه رابطه اروپا با رژیم را به بنبست کشانده و خامنهای را از این رابطه «ناامید» کرده است عوامل زیر هستند:
- رسوایی تروریسم رژیم در اروپا
- اقدام اخیر فرانسه برای محدود کردن سفرهای دپیلماتیک این کشور به تهران
- تأکید کشورهای اروپایی بر حداقل ۳خواستهای که رژیم باید برای کسب حمایت اروپا به آنها تن بدهد. این ۳خواسته عبارتند از: دست برداشتن از دخالت در کشورهای منطقه، دست برداشتن از پروژه موشکی و پیوستن به کنوانسیون جهانی مبارزه با پولشویی(FATF)
چرا هنرنمایی خامنهای برای سفید جلوه دادن سیاه بیپاسخ است؟
حرف خامنهای در روز ۶تیر در مجموع درست است. در دنیای امروز هستند حکومتها و دستگاههایی که «با پروپاگاندا و تبلیغات، سیاه را سفید جلوه میدهند». اما خامنهای بسیار احمقانه رفتار میکند وقتی که میپندار حکومتش در مرحله سرنگونی و سقوط و در اوجگیری قیامهای مردمی با دستزدن به «پروپاگاندا و تبلیغات» شانسی برای بقا پیدا میکند.
تنها راهحلی که خامنهای در جیب عبایش دارد، تنها سیاستی که رژیم در خزانه و اتاقهای فکر و مراکز پژوهشی و تحقیقات استراتژیک و راهبردیاش دارد، سیاست دفعالوقت و از این ستون به آن ستون پریدن است و بس!
بعضیهایشان صریحاً میگویند به امید اینکه دولت در آمریکا تغییر کند!
گذشته از این انتظار پوچ، روشن میشود که همه مسأله و همه راهکارهای خامنهای و تمامی نظامش، بهویژه پس از ناامیدی از اروپا و طرفحسابهای دیگر در چین و ماچین که برای حل این مسأله به آنها چشم دوخته بودند، یکی هست و بیش نیست! و آنهم بنبست و سقوط و سرنگونی است.