هوشیاری شورای هماهنگی فرهنگیان در رصد فعالیت و مصوبات مجلس پیرامون سر همبندی کردن طرح رتبهبندی، کار دست نظام آخوندی داده است. این هوشیاری، تضاد را باز هم در زمین رژیم تلنبار نمود و از طرفی اعتراضات معلمان و فرهنگیان علیه حاکمیت را به عمق بیشتری کشاند.
با پاسخ قاطع شورای هماهنگی فرهنگیان به سرهمبندی کردن طرح رتبهبندی در مجلس، تحولی رقم خورد و شکاف بین مطالبات قانونی و حقوقی با حاکمیت غیرپاسخگو و چپاولگر عمیقتر گشت. هوشیاری فرهنگیان، اتاق فکر نظام را به بنبست کشاند.
در وضعیت جدیدی که روز ۲۴آذر رقم خورد، فرهنگیان توانستند رژیم را به دوراهی تندادن به قانون و حقوق یا دور زدن آن مخیر کنند. حالا این ماهیت رژیم است که بار دیگر نمود خود را در بنبست و انقباض برملا میکند.
این آزمایش سنگین اکنون پیش پای خامنهای و مجلس حزباللهی گذاشته شده است؛ همینان که سالهاست در قبال اعتراضات اقشار مردم ــ که همیشه هم سرکوب شده است ــ دم از «حق قانونی اعتراض» زدهاند!
سیاست رژیم البته بهطور خاص در این روزها، تلاش حداکثر برای ایجاد شکاف بین معلمان و فرهنگیان است. رژیم میخواهد از طریق مجلس، بازی اختصاص دادن برخی مزایا را در ارتباط با رتبهبندی پیش ببرد تا شاید طیفی از معلمان و فرهنگیان را فریب دهد که از صفوف همبستهٔ سراسری خارج شوند؛ اما هوشیاری بهموقع شورای هماهنگی فرهنگیان که در اطلاعیهٔ روشنگرانهٔ آن در روز ۲۴آذر نشان داده شد، توانست برگ رژیم را در این مرحله بسوزاند.
مشاهده میشود که تمامی توپها در زمین خامنهای و مجلس حزباللهیاش است. به همین سبب هم رسانههای حکومتی و دستگاه تبلیغات آخوندی شروع به زمینهچینی برای سرکوب کردهاند. رژیم بهزعم خود میخواهد اعتراضات را هم گامبهگام پس بزند. اما مکافات دیالکتیکی آن بسا پربهاتر و سنگینتر رخ خواهد نمود؛ چرا که بنیاد جامعهٔ ایران بهمثابه بدنه و متن جامعه علیه رژیم، به هوشیاری و پافشاری بر مطالبات مسلم خود رسیده است.
پافشاری اقشار که نمونهٔ برجستهاش را در قیام آب در اصفهان دیدیم، اکنون در پافشاری معلمان بر حق مسلم رتبهبندی به مداری کیفیتر پای نهاده است. رژیم بهخوبی واقف است که مطالبات مردم ایران فقط در حد رتبهبندی مورد مطالبهٔ معلمان و فرهنگیان نیست؛ بلکه مطالبات دیگر اقشار را هم بهدنبال خواهد داشت. جنس این مطالبات در کف، آب و نان و ضرورت زنده ماندن و در سقف، کرامت و منزلت انسانی با شاخص آزادی است. بنابراین رژیم با یک دومینوی مطالبات قشر به قشر روبهرو شده است. این کف زندگی با سقف شأن انسانی است که در گسترهٔ متن جامعهٔ ایران توانسته رژیم را در محاصرهٔ مطالبات قانونی و مسلم خود درآورد.
در دو روز گذشته شاهدیم رسانههای حکومتی اعتراف کردهاند که با گماشتن کابینهٔ رئیسی، دومینوی اعتراضات در این چهار ماه شتاب گرفته است. آیا این یک قانونمندی را بیان نمیکند که مبتنی بر بلوغ تضادها بین مردم بهمثابه متن جامعه با حاکمیت است؟
تحول مهم روی داده از پس خروش و خیزش و همبستگی معلمان و فرهنگیان و نیز هوشیاری آنان در قبال ترفندهای چپاولگرانه و سرکوبگرانهٔ حکومت و مجلس، تمام ظرفیت رژیم را هدف گرفته و آن را که گوشهٔ رینگ رانده است. این لاعلاجیِ دومینووار رژیم هم از پس هر قیامی در این چهار ماه، چیزی جز بیان تعیینتکلیف همهچیز بین تمام اقشار با حاکمیت ولایت فقیه نیست. این واقعیت بارها به اثبات رسیده است که تحولات صنفی، فقط با راهحل سیاسی بهعنوان تعیینتکلیف نهایی با ولیفقیه و بازوهایش در دولت و مجلس پاسخ خواهند گرفت. این بلوغ و کیفیت را تحولاتی آتی، بیش از گذشته مهر خواهند کرد.