مدتهاست که «دوقطبی شدن» از دهان مهرههای رنگارنگ رژیم نمیافتد و چپ و راست نسبت به آن هشدار داده و از آن پرهیز میدهند؛ اما هیچکدام بهطور شفاف نمیگویند که چرا باید از آن حذر کرد؟! مهرههای باندهای حاکمیت آخوندی شیادانه تلاش میکنند با بیان دوپهلو و غیرشفاف ـ که ویژهگی خاص آخوندی است، اصل مطلب را نگویند؛ با این وجود بهخوبی میتوان ترس آنها را حس کرد و دریافت که پای یک موضوع مهم و حیاتی در میان است.
اعتراف به نفرت مردم از نظام
خروش و خیزش و اعتراضات همهروزهٔ اقشار مختلف مردم ایران در جایجای خاک ایرانزمین علیه نظام ولایت از یکطرف و انزوای بیسابقه منطقهای و بینالمللی رژیم از طرف دیگر، آنچنان زمین را زیر پای نظام سفت کرده که گاوهای ولایت ناگزیرند به یکدیگر شاخ بزنند؛ اما نکتهٔ قابلتوجه اینکه جنگ گرگها به مرحلهای از بلوغ خود رسیده که کنترل را از دست رژیم خارج کرده است. آنچه در این اوضاع هر دو جناح را بهشدت دچار هراس میکند ناگفتهها و «رازهای مگو»یی است که «از پرده برون میافتد» و مهرههای ریز و درشت را وادار میکند که جابهجا به یکدیگر نسبت به عواقب «دوقطبی شدن» هشدار دهند!
احمد خاتمی در نمایش جمعه ترس خود را اینگونه ابراز میکند: «ایجاد دوقطبیهای اعتقادی تنها باعث رشد نفرت در جامعه خواهند شد و باب انتقام را در کشور باز میگذارد».(جوان آنلاین ۲۷مهر ۹۸)
وحشت اصلاحطلب و اصولگرا از پایان ماجرا
هراس از قیام عمومی واقعیتی است که همهٔ باندها و دستجات رژیم را از ترس به تکاپو انداختهاست. اصلاحطلب و اصولگرا هر دو خوب فهمیدهاند که پایان ماجرا بهسرعت درخواهد رسید. از اینرو است که مدام به یکدیگر آن را یادآوری میکنند.
مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه حکومتی جمهوری، هراس خود از دوقطبی شدن جامعه را اینگونه نشان میدهد: «متأسفانه [جامعه] بهشدت دوقطبی شده است. دوقطبی بودن و آثار شوم آن در شهرستانها بسیار بیشتر از تهران... آثار مخرب خود را نشان میدهد. این وضعیت، باعث خوشحالی مخالفان انقلاب و نظام و جسورتر شدن آنها نسبت به اصول، آرمانها و ارزشها میشود».(اعتماد، ۲۰مهر ۹۸)
عباس عبدی، گروگانگیر سابق از باند موسوم به اصلاحات، در پاسخ به اینکه آیا دوقطبیها و گسستهای اجتماعی ممکن است به جنبشهای اجتماعی تبدیل شود، با وحشت و کمی رندانهتر چنین پاسخ میدهد: «حدی از قطبی بودن در همه جوامع کمابیش وجود دارد اما این دوقطبی زمانی خطرناک میشود که فراوانی افراد بخش میانی به حداقل برسد؛ یعنی فراوانیها در قطبها متمرکز شوند».(سایت روابط عمومی وزارت ارتباطات شنبه ۲۷مهر ۹۸)
این مهرهٔ باند اصلاحطلبان نمیخواهد صریح بگوید که این نظام چه بر سر مردم آورده است؛ مردمی که در اثر چپاول آخوندها نه پول دارند، نه نان دارند، نه مسکن دارند، نه بهداشت و نه آموزش اما در عوض تا بخواهی سرکوب دارند، اختناق دارند، زندان دارند و شکنجه و اعدام دارند! بله عبدی بهجای بیان این واقعیتها در لفافه میگوید که فراوانی افراد بخش میانی به حداقل رسیده است. یعنی طبقات و اقشار متوسط جامعه که بخش اعظم جامعه را تشکیل میدادند، از فرط فقر و تنگدستی بهناچار به ارتش فقیران و گرسنگان در طبقات پایین پیوستهاند. پس «دوقطبی شدن» برای نظام خطرناک است!
آخوند محمد محمدیان، امام نمایش جمعهٔ رشت، این خطر را «ضربه بزرگی به اسلام و انقلاب» دانسته و اینطور میگوید: «دوقطبی شدن، تعامل و تقابل، افراطی و محافظهکار... ضربه بزرگی به اسلام و انقلاب میزند».(خبرگزاری شبستان ۲۶مهر ۹۸)
هاجری، بهاصطلاح فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا، کمی صریحتر ترس خود را بروز داده و مینویسد: «اگر دوقطبیها در جامعه تشدید شوند دیگر این مهم نیست که مسئولیتش با چه کسانی خواهد بود زیرا جامعه برهممیخورد. جامعه متشنج دچار ناامنی میشود و بعد از آن خودبهخود دچار یکسری انقباضها در مسائل سیاسی و اجتماعی میشود».(اعتماد ۲۰مهر ۹۸)
دو قطب اصلی
آنچه نباید از نظر دور داشت این است که وقتی پای حفظ نظام در میان باشد تمامی باندهای رژیم، اصلاحطلب و اصولگرا، هر اختلافی هم که با یکدیگر داشته باشند، در مقابله با مردم تردیدی به خود راه نمیدهند. این حقیقتی است که مردم در جریان قیامهای خود در شهرهای مختلف میهن آن را لمس کردهاند.
ناگفته روشن است که گرانی، گرسنگی، تبعیض، سرکوب، غارت و بهموازات آن پایداری، روشنگری و افشاگریهای مقاومت چنان بر عمق نفرت تودههای مردم از این رژیم افزوده که آنها را به بشکههای باروت بیخ گوش آخوندها تبدیل کرده است! این واقعیتی است که مردم بهجان آمده و عصیانگر آن را در جریان قیامهای دیماه ۹۶ و مرداد ۹۷ بهخوبی به سردمداران نظام تفهیم کردند! واکنشهای هراسآلود مقامات رژیم نیز از همین منظر قابلفهم است.
اما سخن نهایی اینکه، جامعهٔ ما دیرگاهی است که دوقطبی شده است. در یک سر این قطب قاطبهٔ مردم بهجان آمدهٔ ایران با مقاومتی سرفراز قرار دارند و در سر دیگر قطب همان اقلیت غارتگر و جنایتکار یعنی حاکمیت آخوندی با تمام باندها و جناحبندیهای آن قرار گرفته است و بین این دو قطب هیچ نقطهٔ سازشی وجود ندارد.
آنچه را که نباید هرگز به آن شک کرد این است که مردم ما مدتهاست تکلیف خود را با تمامیت این نظام جنایتکار و خیانتپیشه تعیین کردهاند و تا «پایان ماجرا» دست برنخواهند داشت.