قیام آبان ۹۸ از شامگاه ۲۴آبان ۹۸ شروع شد و هنوز هم شعلهور است. همان آبانی که شعلههایش بهیکباره بیش از ۲۰۰شهر را در ۲۹استان کشور فراگرفت و به فریاد خاموشیناپذیر مردم ایران علیه استبداد مذهبی تبدیل شد. همان آبانی که نه به جناحهای درون رژیم ربط داشت و نه به قدرتها و دولتهای جهانی. آبانی که از اراده مردم ایران جوشید و الگویی از نبرد برای آزادی را در برابر چشمان همه قرار داد. همان آبانی که از تهران تا ماهشهر و شهرک بعثت تداوم پیدا کرد و با ۱۵۰۰ شهید به همه نشان داد که جنبش آزادیخواهی در میهن ما بسیار ریشهدارتر از آن است که بشود سرکوبش کرد. تکتک آن شهیدان در خون خفته امروز در رگ شهرهای ایرانزمین حضور دارند. محسن محمدپور با همان لبخند شیرینش به آینده چشم دوخته و باور دارد که خونش بهثمر میرسد. نیکتا اسفندانی با همان نگاه مظلومانهاش به ما نگاه میکند و ایمان دارد که راهش را ادامه میدهیم و...
آری میخواهیم از آبانی صحبت کنیم و ویژگیهایش را بشماریم که رادیکالترین قیام مردم ایران علیه دیکتاتوری ولایت فقیه را رقم زد. آبانی که در آن نسل جدیدی از قیامآفرینها متولد شدند و بالیدند. آبانی که تا سرنگونی تمامیت رژیم ولایت فقیه ادامه دارد.
۱۰ویژگی قیام
۱.سرعت شعله کشیدن قیام: چه عنصری سریع مشتعل میشود؟ باروت! با کوچکترین جرقه انفجار ایجاد میکند. جامعه لبریز از خشم ایران وقتی جرقهای خورد در انفجارش تمامیت نظام آخوندی را به لرزه درانداخت و بهسرعت به ۲۰۰شهر گسترش یافت. این عمق نفرت انفجاری جامعه را نشان میدهد.
۲. قیام با سرخترین شعارها: از همان روز اول سرخترین شعارها بر لب مردم جاری شد. مرگ بر خامنهای، مرگ بر این ولایت این همه سال جنایت، خامنهای قاتله ولایتش باطله، به من نگو فتنهگر فتنه تویی ستمگر، سپاهی حیا کن مملکتو رها کن، سلیمانی قاتله، اونی که میگن عادله دروغ میگن قاتله.
یعنی اصل و محور نظام زیر رگبار شعارهای مردم بود.
۳. حضور فعال نسل بعد از انقلاب ضدسلطنتی در صحنه: ۴۰سال تبلیغ و شیادی و فریبکاری آخوندها در صدا و سیما و منابر ریایی نتوانسته است فرزاندان این آب و خاک را از خواسته مقدس آزادی بازدارد. تبلیغات نظام نه دهه شصتی، نه دهه هفتادی، حتی نه دهه هشتادی را نتوانست بفریبد و همه آنها یکصدا خواسته سرنگونی آخوندها را فریاد میکردند. آری گیرم که میزنی، گیرم که میکشی، با جوجههای نشسته در آشیانه چه میکنی!
۴. پیشتاز و جلودار بودن دختران و زنان: آخوندها از همانجایی ضربه را دریافت کردند که اصلاً حسابش را و فکرش را نمیکردند. همانهایی را که ۴۰سال بهطور مضاعف سرکوب و تحقیر کردند، آری همانها یعنی دختران جوان که پیشتاز و جلودار قیام بودند. واقعیتی که همه به چشم دیدند. آنها جسورانه جلوی ماشینها را میگرفتند و مردم را به قیام و اعتراض فرامیخواندند. راهگشایی، تهییج، انگیزهبخشی و شکافندگی اساساً بر دوش زنها بود.
از آنجا که در هر انقلابی یک نیروی بالنده وجود دارد یعنی نیرویی که بیشتر از همه خواهان تغییر است و چیزی برای از دست دادن ندارد، آری این نیروی تغییر و بالنده در ایران، زنان هستند.
۵.خودآگاهی بالای قیامکنندگان: قیامکنندگان با دقت بالا فقط مراکز و امکانات حکومتی را تخریب میکردند. همان شیوهای که کانونهای شورشی به آن متعهدند. برخلاف برچسبهایی که به این نسل زده میشود، برخلاف اینکه میگویند اینها آشوبگر اغتشاشگر و آنارشیست هستند و مردم عادی نیستند، خیر، اینها دقیقاً دارند آینده روشن ایران را روی ویرانههای ظلمتکدهٔ آخوندها برپامیکنند.
۶. قیامی علیه تمامیت رژیم: این ویژگی در این شعار خلاصه و معنا میشود، «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»! چرا که مردم ایران بهخوبی میدانند و با چشم خود دیدهاند که چگونه هر دو باند رژیم بر کشتار و سرکوب معترضان توافق و اجماع دارند. روحانی روز ۱۳آذر معترضان را «آشوبگر»انی خطاب کرد که بهزودی اعترافات اجباری آنها، پخش میشود و یک دوجین از اصلاحطلبها هم با او همراهی کردند.
۷. کوبیده شدن میخ بر تابوت سلطنت: در این قیام خبری از تسلیت برای سپاه پاسداران نبود! خبری از «خشونتپرهیزی» و اصرار بر «کمهزینگی» و «بیهزینگی»! نبود، جوانان شعار میدادند «نه شاه میخوایم نه رهبر، نه بد میخوایم نه بدتر».
۸. پایان دوره تئوریهای بنفش و سبز و صورتی: این قیام نشان داد که دوره همه راهحلهای آبکی و دروغکی تمام شده است. آنچه امروز راهگشاست نامش کانونهای شورشی است. این قیام نشان داد که دیگر جایی برای شرکای دزد و رفقای قافله آخوندها باقی نمانده است. جایی برای کاسهلیسای دائمالسفر به وطن با پاسپورتهای پناهندگی کانادا و انگلیس باقی نمانده است. نان «خبرنگاران دوست» در گاردین و فیگارو و نیویورک تایمز آجر شده و کار اصلاحطلبها با نقاب برانداز و دوربین بهدستهای پاسیفیست با شعار «پس فرق شما با ج.ا. چیه» به پایان رسیده است!
۹. سازمانیافتگی و داشتن تشکیلات: مجاهدین و مقاومت ایران سالها روی پدیدهای به اسم کانونهای شورشی کار کرده و صدها تیم به اسم کانون شورشی را که همان یکههای ارتش آزایبخش ملی ایران در داخل هستند تشکیل دادند. کانونها در قیام آبان نقش جدی در هدایت قیام داشتند. دشمن بهکرات نسبت به سازمانیافتگی قیام تأکید کرده است. شمخانی روز یکشنبه ۲۶آبان گفت: این افراد به دولتها و مجاهدین وصل بودند، ۳۴نفرشون دستگیر شدند و یک شبکه وسیع از کسایی که با خط مجاهدین عمل میکردن را شناسایی کردیم»، در این رابطه اعترافات رحمانی فضلی، وزیر کشور و آخوند ذوالنور، رئیس کمیسیون امنیت مجلس ارتجاع، مبنی بر سازمانیافتگی، بسیار روشنگر است.
۱۰. اثبات استراتژی ظفرنمون ارتش آزادی: این استراتژی در کانونها، محلهها و شهرهای شورشی محک خورد و در سراسر میهن شعله افکند و بار دیگر ثابت شد که این رژیم زبانی جز قهر و قدرت و قاطعیت نمیفهمد. این همان حقیقتی است که مقاومت ایران ۴۰سال است با پرداخت قیمتی سنگین روی آن تأکید کرده است. کسانی که تا قبل از قیام صحبت از اصلاحات و اعتدال میکردند و به پیادهروی در سکوت بهعنوان مبارزه با نظام فراخوان میدادند، وقتی قیام شد به ناگزیر تأیید و تکریم کردند ولی هرگز به روی نامبارک خود نیاوردند که کدام جریان و گروه در ۴دهه گذشته با قیمت سنگین این خط مشی را نشان داده و راه را کوبیده است.
واقعیت این است که نظام ولایت بهدلیل همین ویژگیهاست که این همه در سالگرد قیام در وحشت است؛ ویژگیهایی که به روشنترین زبان میگوید که آبان ادامه دارد.