زبان فارسی گنجینهای بزرگ از ضربالمثلها دارد که گوینده را از اطالهٔ کلام مستغنی میسازد و شنونده را از ملال و یکنواختی نجات میدهد. مثلا وقتی من میگویم «خانه از پایبست ویران است...» شما میدانید که خواجهای که «در بند نقش ایوان است» در اشتباه مطلق بهسر میبرد. از این قبیل «نقش ایوان»ها در نظام فریبکار ولایی بسیار میتوان سراغ گرفت. سرچشمهٔ بسیاری از این «نقش»ها و نقشآفرینیها را باید در توبرهٔ دجالیت آخوندها یافت. شاید آخرین و تازهترین مصداق این را در خبر راهاندازی «تاکسی هوایی» باید یافت. در ایران آخوندزده که مسافران و رانندگان و حتی پیادگانی که از جادهها میگذرند امنیت جانی ندارند، اصولاً آیا صحبت از تاکسی هوایی که اولین فاکتورش استاندارد و ایمنی است، معقول و منطقی است؟
چندی پیش با اعلام خبری از سوی شهرام آدمنژاد(معاون حملونقل وزارت راه و شهرسازی) مبنی بر راهاندازی تاکسی هوایی در ایران تا پایان سال جاری(مشرق ۸خرداد ۹۸) اولین چیزی که به ذهن خطور میکند، این ضربالمثل شیرین و مشهور است که میگوید «قاچ زین رو بچسب اسبسواری پیشکش»!
صدالبته که هیچ انسان عاقلی از پیشرفت و خلاقیت و راهگشاییهای جدید در هیچ پهنهای نه تنها رویگردان نیست، بلکه استقبال هم میکند و با هیجان پیگیری هم میکند. اما تجربههای تلخ در این حکومت، همواره جای تردید نسبت به بلندپروازیهای بهظاهر متمدنانه عوامل حکومتی باقی میگذارد.
تعاریف و پیشینهٔ جهانی موضوع
بر اساس تعاریف سازمان بینالمللی هوانوردی(ایکائو)، تاکسی هوایی(ایر تاکسی) عبارت است از استفاده از هواپیماهای ۹ تا ۱۹نفره در مسیرهای بدون برنامه که موجب صرفهجویی در زمان و هزینه میشود.
پدیدهٔ مسافرت با هواپیماهای سبک و فوقسبک امری معمول در بسیاری نقاط جهان است، اما بهدلایل روشن و سادهای بحث دربارهٔ ایجاد خط تاکسی هوایی در ایران جای تعمیق و تأمل بسیار دارد.
بر کسی پوشیده نیست که آمار جراحات و آسیبدیدگیهای جبرانناپذیر و صدمات کوتاهمدت یا مادامالعمر در تصادفات در ایران بسیار بیشتر از استانداردهای جهانی است. تا جایی که گاه و بیگاه اعترافاتی مانند این از مقامات و رسانههای حکومتی میشنویم که: «طی سالیان گذشته اثرات سوانح رانندگی، مرگبارتر از جنگ و خسارتبارتر از زلزله بوده است».(انتخاب ۲۷دی ۹۷)
در این رابطه اولین دلیل در تمام بررسیهای کارشناسی اشاره دارد به ایمن نبودن خودروهای ساخت ایران تحت سیطرهٔ ولایت فقیه و نداشتن مینیمم استانداردهای قابلانتظار جهانی در صنعت خودرو. از سوی دیگر امروزه ناوگان هوایی تحت حکومت آخوندها بهدلیل انواع فعالیتهای غیرقانونی و درگیری در گسترش تروریسم یا ارسال سلاح و مواد منفجره یا نیروهای نظامی تحت پوش مسافرتهای غیرنظامی، تحت تحریمهای سنگین بینالمللی قرار دارد.
اکنون پرسش اینجاست که در این وانفسای تحریم، با کدام منابع و کدام تجهیزات قرار است «تاکسی هوایی» هم راه بیفتد؟ آیا قرار است «پراید پرنده» بسازند؟ کشته و مجروح و معلول در تصادفهای زمینی کم داریم؟ گیریم که از این پرسش هم چشم پوشیدیم، با مردمی که درگیر درآوردن خرج نان شب هستند و درآمدشان کفاف مینیممهای مخارجشان را نمیدهد، چه کسی قرار است از این «تاکسی هوایی» استفاده کند؟
وقتی گله به دست گرگها اداره میشود
منوچهر منطقی، فردی که عنوان دبیر ستاد توسعه فناوری فضایی معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری را هم یدک میکشد، در اینباره میگوید: «تاکسیهای هوایی منافع فوقالعادهای داشته و مورد توجه ویژه کشورهای مختلف دنیا قرار گرفته اما ما کمتر به آن توجه کردهایم».(تسنیم ۱۸تیر ۹۸)
منظور منوچهر منطقی را وقتی بهتر میتوان درک کرد که بدانیم وی در زمان احمدینژاد رئیس همان ارگانی بود که فقط در یک فقره دزدی معروف برای طراحی «صندوقعقب پژو» ۲۵۰میلیون دلار در آن بهیغما رفت. اکنون اگر جملهٔ وی را دوباره بخوانید، عبارت «منافع فوقالعاده» بیشتر قابلفهم میشود.
جالبتوجه اینکه این مهرهٔ حکومتی برای پوشاندن اختصاصی بودن چنین امکاناتی به استدلالی مضحک میپردازد تا بگوید که تنها آقازادگان و خواص نظام و ثروتمندان نیستند که از آن بهره میبرند. وی مدعی شد: «این هواپیماها خدمات عمومی بسیار زیادی از جمله جابهجایی سریع محصولات حیاتی ارائه میدهند. علاوه بر این، افرادی را که اهدای عضو میکنند نیز جابهجا میکنند».
بخش خصوصی مدل آخوندی
پدیدهٔ ناقصالخلقه و معیوبی که در ایران بهنام بخش خصوصی فعال است اساساً تشکیل شده از هیولای غارتگر بخش اقتصادی سپاه بهعلاوهٔ ترکیب رانتخواران و آقازادههای نظام. در این باره مقامات دستاندرکار حکومتی به وجود ۱۷۰هواپیمای شخصی در ایران اشاره میکنند که بهروشنی پیداست به خواص نظام تعلق دارد. در این میان مقصود اسعدی سامانی، دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی ایران، میگوید: «در حال حاضر ٣دارنده هواپیمای شخصی درخواست راهاندازی ایرتاکسی را ارائه دادهاند» و اضافه میکند که حتی قیمت بنزین برای این هواپیماها به نرخ فوب خلیجفارس محسوب میگردد؛ یعنی لیتری ۹هزار تومان.(سایت چمدان ۹بهمن ۹۷)
اکنون مقایسه کنید کرایه تاکسی پراید یا پژو با بنزین هزار تومانی را با هواپیمای یک و نیم میلیاردی و بنزین ۹هزار تومانی. بهروشنی پیداست که مشتری چنین سرویس پرسروصدایی که مدتهاست گاه و بیگاه به تبلیغ آن میپردازند، کدام بخش از جامعهٔ امروزی ایران است.
آیا در کشوری که مردمش از فرط نداری در لبههای خطوط فقر و فلاکت و گرسنگی به ناچار به فروش اعضای بدن روی میآورند، داشتن تاکسی هوایی یک گزینه بهسود آنها محسوب میشود؟ البته دجالگری آخوندی از وقاحت کم نمیگذارد. در این راستا شهرام آدمنژاد مدعی است: «...بهدلیل درخواست زیاد مردم برای داشتن هواپیماهای شخصی... این موضوع را پیگیری میکنند».(چمدان ۷خرداد ۹۸)
گویا که کارگران یا معلمان و بازنشستگان ایرانی که از سراسر کشور به تحصن جلوی مجلس میآیند، در بازگشت با این سامانهٔ به منازل خود بازخواهند گشت!
تاکسی هوایی ولایت...
واقعیت این است که در نظام جهل و جنایت آخوندی هر روز یک راه برای کسب درآمد و غارتگری مردم کشف یا اختراع میشود. پس از چندی هم برخی از این فساد و تباهیها از لای قبای ولایت درز پیدا میکند و اعداد و ارقام شگفتآور و بزرگتری از دیروز به خوان یغمای ولایت و اعوانش ریخته میشود. پدیدهٔ جدید «تاکسی هوایی» نیز در حکومت آخوندی از این قاعدهٔ عام مستثنی نیست. یا مثل استفادهٔ سلبریتیها و عوامل حکومتی از آمبولانس برای تردد، مورد سوءاستفادهٔ خواص و ثروتمندان مرتبط با حکومت خواهد بود، یا مثل همان صندوقعقب پژو، محل سرکسیه کردن مردم بیدفاع ایران.