جلسهٔ علنی روز یکشنبه ۲۸فروردین مجلس ارتجاع، زنگ پایان را برای رئیسی جلاد و دولت او بهصدا درآورد. چند تن از اعضای مجلس با ابراز وحشت از پیامدهای «سونامی گرانی»، رئیسی را مورد عتاب و خطاب قرار دادند که چرا اقدام جدی در زمینهٔ معیشت مردم و مهار گرانی و تورم بهعمل نمیآورد؟ یکی از اعضای مجلس فریاد زد: «نمیشود که در همین یک سال گذشته ۳بار افزایش قیمت خودرو را داشته باشیم». دیگری گفت: «گرانی غیرقابل کنترل، بسیاری از مواد غذایی را از سر سفره مردم جمع کرده». یکی دیگر از اعضای مجلس به رئیسی هشدار داد: «بررسی نمایید چرا بدخواهان نظام لبخند خوشحالی میزنند» و یکی هم آخوند رئیسی را تهدید کرد: «پیش از اینکه مجلس در رأی اعتماد خود تجدیدنظر کند، به وزرای خود هشدار دهید».
تندتر و صریحتر از صداهایی که در مجلس ارتجاع شنیده میشد را در روزنامههای حکومتی میتوان خواند.
همدلی ۲۸فروردین نوشت: «صبح تا شب شعار میدهید که خط قرمز ما سفره مردم است، ولی در عمل با حذف ارز ۴۲۰۰تومانی و ۵برابر کردن مبنای ارزشگذاری در حال قیچی کردن سفره مردم هستید».
روزنامه شرق به رئیسی و در واقع به خامنهای هشدار میدهد که «تاکنون رقیبی وجود داشت که همه کاسه و کوزهها را سر او خراب کنند. اما بعد از این چه؟».
سؤال «بعد از این چه؟» سؤال بسیار مهم و در عینحال بسیار هولناک برای ولیفقیه ارتجاع است. زیرا همه میدانند که رئیسی جلاد آخرین تیر ترکش خامنهای است. مقارن با از صندوق درآمدن رئیسی، پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس ارتجاع، تصریح کرد: «شرایط کشور بهحدی مخاطرهآمیز شده بود که اگر شخصی مانند رئیسی وارد نمیشد، نظام دچار بنبست میشد».
اکنون باید پرسید شرایط نظام در حال حاضر مخاطرهآمیزتر است یا ۱۰ماه پیش؟ هیچکس حتی در دولت رئیسی و باند خامنهای نیست که بتواند ادعا کند که وضعیت بهتر شده یا مسائل چشمانداز حل پیدا کرده است؛ در زمینهٔ اقتصادی که بهاذعان خامنهای «در اولویت همهٔ مسائل است»، اعداد و ارقام بهوضوح سخن میگویند. بهاعتراف اعضای مجلس خامنهای «برنج از ۳۰هزار تومان به ۹۰هزار تومان رسیده»، «قیمت دارو هنوز ارز ترجیحی حذف نشده، سر به فلک کشیده». اما فراتر از اعداد و ارقام، مسأله این است که رئیسی آخرین خاکریز خامنهای است و این سؤال هولناک همچنان فراروی اوست که «بعد از این چی؟»
یکی از روزنامههای حکومتی سؤال «بعد از این چی؟» را معنا کرده و با یادآوری سرنوشت شاه و رژیمش به شیخ گوشزد کرده و مینویسد: «مردم فرجی در تعمیر ساختمان سیاسی (شاه) متصور نمیدیدند و سیستم کلنگی پهلوی را آوار کردند تا بر خرابههایش بنایی متجدد ساز کنند».
البته مردم ایران پاسخی روشن به این سؤال دارند؛ آنها پس از درهمکوبیدن بنای پوسیدهٔ دیکتاتوری شاه، اکنون با خشمی مضاعف، برآنند تا در امتداد قیامهای قهرمانانه خود، با اتکا به جوانان قیامآفرین، کانونهای شورشی و ارتش آزادیستان بنای حکومت شیخ را از بیخ و بن براندازند و ایرانی عاری از دیکتاتوری و ستم و ارتجاع را بنا کنند.