روحانی در قسمتی از مصاحبه تلویزیونی دوشنبهشب گذشته، بهطور بیقافیهیی موضوع همهپرسی یا رفراندوم را مطرح کرد و با یادآوری اصل ۵۹ قانون اساسی رژیم، سخنرانی ۲۲بهمن خود را یادآوری و تکرار کرد که اگر روزی نیاز به اجرای این اصل شد، بر اساس مقرراتی که قانون اساسی در اصل ۵۹ تعیین کرده، باید به صندوق آراء مراجعه کنیم. اگر مسأله مهم و بسیار در هر حوزهای مطرح شد، اصل ۵۹ پیشبینی شده است. اگر چه روحانی روشن نکرد که منظورش همهپرسی درباره چه موضوعی است، اما طرح این موضوع رفراندوم، موجب خشم و مخالفت زیاد باند رقیب شد.
حسن روحانی، در سخنرانی خود در مراسم ۲۲بهمن سال گذشته به برگزاری همهپرسی بهعنوان راهحلی برای خروج از بنبستها اشاره کرد و گفت: «خیلی از مسائلی که ما امروز بهعنوان مشکل در جامعه داریم، در مسأله آزادیها داریم، در مسأله روابط اجتماعی داریم، در مسأله سرمایهگذاریها داریم، [ناشی از] عمل نکردن به قانون اساسی است».
از آنجا که این حرف پس از قیام دیماه مطرح میشد، برخی خوشخیالانه آن را روزنه امیدی پنداشتند. اما عمده تفسیرها در درون رژیم حاکی از آن است که بهمعنی مذاکره یا عدممذاکره با آمریکا مد نظر بوده است.
این بار هم که روحانی حتی با ابهام بیشتری از همهپرسی حرف زده، باند خامنهای همین معنا را از حرف او گرفته است. کیهان خامنهای ۱۷مرداد ۹۷ با تأکید بر اینکه در نظام ولایت فقیه «موضوع مبهم یا غیرقابل حلی وجود ندارد که بخواهد سناریوی انحرافی رفراندوم پیش کشیده شود» مینویسد: «سخنان روحانی، در آمریکا و در نگاه ناظران، حمل بر انفعال روحانی در قبال بدعهدیهای ترامپ و تسلیم عملی وی در قبال نقض مسلم برجام از سوی آمریکا خواهد شد».
روزنامه جوان ارگان بسیج سپاه پاسداران ۱۷مرداد ۹۷ هم در سرمقاله خود با اشاره به متن ماده ۵۹ با طرح این سؤال که: «مسائل بسیار مهم» اکنون ایران که ذهن و اعصاب اکثریت ملت را بههمریخته است و از طریق قانون عادی حل نمیشود چیست؟ خود جواب داد: «هیچ مسألهای به اندازه این ایرانیان را عصبی نکرده است که صبح که از خواب بیدار میشوند داراییهایشان را نصفشده میبینند».
باند رقیب به روحانی میگوید اگر راست میگویی در مورد مسأله و بحران اقتصادی و اینکه آیا این دولت صلاحیت و توان حل این بحران را دارد یا نه؟ رفراندوم برگزار کن!
اما روشن است که نه باند خامنهای و نه روحانی و نه هیچکس دیگر در رژیم هیچ راهکار و برونرفتی برای خروج از بحرانها یا بهقول خودشان ابرچالشهای فراگیر رژیم، ندارد.
این واقعیتی است که برخی مهرههای رژیم با صراحت به آن اعتراف میکنند. از جمله صادق زیباکلام از طرفداران دوآتشه روحانی که تا چندی پیش گریبان چاک میداد و روحانی را یگانه منجی رژیم وانمود میکرد، امروز میگوید: «کمتر کسی دیگر باور دارد که برویم پای صندوق رأی بدهیم و روحانی درست میکند. احساس در خطر بودن کلیت نظام آنچنان بهنظر میرسد که این روزها نیرومند شده که بحثهای چه باید کرد دیگر بلاموضوع شدهاند».
او همچنین هشدار داد: «شرایط کشور به گونهیی است که نمیشود آن را سرسری گرفت و با یک سری کلیگویی و حرفهای بیسروته... وارد مسائل اصلی کشور نشویم». او خود روشن میکند که شرایط مورد اشارهاش، به خیابان آمدن مردم و جوانهاست که «بهجز تغییر بنیادین و در حقیقت سرنگون کردن نظام و جایگزین کردن آن با یک نظام دموکراتیک و مردمی چاره دیگری نمیبینند».
به این ترتیب میتوان دریافت که همین شرایط است که موجب شده بار دیگر روحانی به صحنه بیاید و با در هاون کوفتن مهمل رفراندوم تلاش کند این توهم را ایجاد کند که گویا هنوز در این رژیم «ظرفیت» تغییر و اصلاح وجود دارد. اما این بار بیاعتنایی مطلق این توهم پراکنی از یکسو و خشم و مخالفت باند رقیب از سوی دیگر نشان داد که استبداد مطلقه ولایت فقیه به اندازه شنیدن یاوه همهپرسی حتی از زبان رئیسجمهور شیاد خود هم تحمل و ظرفیت ندارد.