728 x 90

چرا باید استراتژی اعدام را به شکست کشاند؟

نه به اعدام
نه به اعدام

این هفته‌ها و این‌روزها در جان و ضمیر جامعه‌ی ایران جنبش «نه به اعدام» جریان دارد. اخبار مذاکره البته موضوع پرهیاهوی رسانه‌هاست، اما آنانی که مسأله و تضاد اصلی ایران را حاکمیت اعدام می‌دانند، درگیر شکست دادن استراتژی اعدام هستند که جان‌مایه‌ی عمر نظام آخوندی است. قدمت نبرد برای شکست دادن این استراتژی طولانی‌ست، ولی در طی این مسیر، جنبش «نه به اعدام» مدام خود را گسترش می‌دهد.

 

روز دوشنبه ۱ اردیبهشت، بازنشستگان در ادامه‌ی روزانه‌ی اعتراضات‌شان، شعار سردادند که «ایستاده‌ایم تا پایان علیه حکم اعدام».

این شعار چه مسیری را طی نموده تا در یک اعتراض و مطالبه‌ی صنفی، این‌گونه گل داده است؟ بلوغ یک خواسته‌ی صنفی به یک خواسته‌ی سیاسی، از تجربه‌ی مواجهه با چه تضادی حاصل می‌شود؟ آیا یک قشر ــ مثلاً کارگران یا پرستاران یا بازنشستگان و... ــ جدای از کلیت یک جامعه با تنوع اقشار آن است؟ اگر یک قشر مطالبه‌یی را فریاد می‌زند، بی‌تردید زمینه‌ی اجتماعیِ آن شامل تمام اقشار اجتماعی است.

 

مراحلی طی شده تا سردادن شعار «ایستاده‌ایم تا پایان علیه حکم اعدام»، از درگیر شدن یک صنف یا چند صنف با حاکمیت مستقر عبور کرده است. در این عبور چه اتفاق می‌افتد؟

محصول درگیری و رودرروییِ تجربی با هر تضادی، شناخت و آگاهی نسبت به ماهیت آن تضاد است. تا پیش از مراحل این درگیری و مصاف و سپس عبور، توقع و انتظار و گاه خوش‌بینی بر ذهن مسلط است؛ از این‌رو مطالبات هم از معبر توقع و انتظار و امید به تغییر می‌گذرند.

همین‌که درگیری و مصاف با تضاد و مانع از طریق تکرار مطالبات، استمرار یافت، و تجربه شد که گوش شنوا و اراده‌ی پاسخ به مطالبات در طرف مقابل که بر همه‌ی امکانات و قدرت خیمه زده، نیست، توقع از دیو تمامیت‌خواه، به قاطعیت ایستادگی در مقابل آن بالغ می‌شود.

 

با این بلوغ است که چشم‌اندازی نو برای پیمودن مسیر حل تضاد آشکار می‌شود. این تغییر و تحول تجربی، ماهیت تضاد اصلی یعنی حاکمیت آخوندی را در پیش چشمان اقشار مردم آشکار می‌کند. آشکار می‌کند که از درون این حاکمیت هیچ تغییر و پاسخ و اصلاح درنمی‌آید؛ چرا که از اساس برای گستردن سیطره‌ی تمامیت‌خواهی بر تمام عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و صنفی و حتی طبیعت ایران بنا شده است؛ چرا که علت اصلیِ چپاول و دزدیِ سپرده‌های اقشار مردم ایران، با همین هدف صورت گرفته است. لذا اقشار از مطالبات بی‌پاسخ از حاکمیت آخوندی، درمی‌یابند که تضاد بسا فراتر از مشکل مطالبه‌ی آنان است و به سرنوشت سیاسی، اقتصادی و صنفی مردم ایران ربط دارد که ولی فقیه بر آن‌ها سیطره‌ی سلطنت مطلق زده است.

 

از این مرحله است که اقشار در یک مصاف طولانیِ توأم با شناخت تجربی، درمی‌یابند که با رژیم ملایان، طرح مطالبات صنفی و امید بستن به پاسخ آن فایده‌یی ندارد.

از این مرحله است که مبارزه‌ی مدنی با یک حاکمیت تمامیت‌خواه، جز فریب و هرز دادن زمان و انرژی و به بیراهه و تباهی کشاندن امیدها، هیچ حاصلی محقق نخواهد شد.

از این مرحله است که افق قاطعیت و ایستادگیِ تمام‌عیار با پرداخت بهای آن، راهگشا و تضمین تغییر و برداشتن تضاد اصلی از سر راه آینده است. «ایستادن تا پایان علیه حکم اعدام»، گشودن چنین چشم‌انداز و کسب توان و انرژی را در جان جامعه می‌دمد و شکست استراتژیِ حاکمیت اعدام را نوید می‌دهد. این است محقق کردن تحولی که وظیفه‌ی امروز ایران برای خلاصی از اشغال‌گران ایران است.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d5c29a64-23d1-457f-860e-67208fb539d0"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات