مگر رژیم آخوندی نمیگوید که مجاهدین تمام شدهاند؟ مگر مزدوران این رژیم نمیگویند که مجاهدین پایگاه اجتماعی ندارند؟ پس چرا همین رژیم یک گردهمایی این مجاهدین را آن هم فرسنگها دورتر از خاک ایران تحمل نمیکند و تا آنجا پیش میرود که دیپلمات- تروریستش را میفرستد تا در این گردهمایی بمبگذاری کند؟ در همین روزها هم خامنهای از وجود مجاهدین و فعالیتهایشان اینطور سوزوگداز میکند:
خامنهای ۷تیر۱۴۰۰: «اینها امروز در همین کشورهای مدعی حقوقبشر آزادانه دارن رفت و آمد میکنن، زندگی میکنن، در فرانسه و کشورهای دیگر اروپا و دولتهای اروپایی و دولت فرانسه و دیگران خجالت نمیکشند که با بودن اینها و با حمایت از اینها و با تریبون دادن به اینها حتی در مجالس ملیشون در عینحال ادعای حقوقبشر میکنن. یعنی واقعاً این وقاحت غربیها چیز فوقالعاده و عجیبی است»
راستی چرا؟ این همه وحشت برای چیست؟ پاسخ به این سؤال کار سختی نیست. کافی است اعتراضات گسترده اجتماعی و وضعیت انفجاری جامعه را در کنار بحرانهای اقتصادی و سیاسی رژیم آخوندی بگذاریم تا اهمیت یک آلترناتیو منسجم و کنشهای آن روشن شود. گردهمایی مقاومت ایران نمایش با شکوهی از قدرت مردم و مقاومت ایران است. قدرتی که توان سرنگونی این رژیم پوسیده را دارد. آیا همین برای فرو رفتن خامنهای در باتلاق وحشت کافی نیست؟!