وقتی کمان جامعه در جهتی بیش از حد «کش» آمد، پاره میشود.
(محمدعلی اسلامی ندوشن، پیشگفتار «پیروزی آینده دموکراسی»، ص ۲۰)
بیش از سه هفته است که عمق استراتژیک نظام ولایی فرو ریخته است و خامنهای در چهار سخنرانی، به مستمعینش وعدههای سر خرمن میدهد. او بیآنکه حرف و خطی مشخص را بیان و اعلام کند، به انواع بسیجیهای نظام وعده میدهد که سوریه چنین و چنان خواهد شد، لبنان و یمن در محور مقاومت هستند و «جبههٔ مقاومت» پابرجا مانده است!
خامنهای در هر چهار سخنرانی، میخواهد به مخاطبانش حقنه کند که سوریه طوری نشده و هزینههایمان برای امنیت بود. برای آنکه «امنیت» را لباس تن لرزان هزیمتشدگان ولایی بکند، روغن ریختهٔ لبنان و سوریه را نذر عتبات در عراق میکند که فعلاً کربلا و نجف وجود دارند.
فرماندهان سپاه هم به شهرهای مختلف میروند و با جوسازیهای میانتهی، باد هوا را نشانه میگیرند و داد و هوار «چنین و چنان میکنیم» راه میاندازند!
امامان ریایی جمعه که هفتگی توسط بیت خامنهای توجیه میشوند، جملگی به واخوردههای منگشده از شکست استراتژیک نظام، دلداری میدهند که اتفاقی نیفتاده و انذار میدهند که جوگیر نشوید!
اتاق فکر نظام با تمام قوا تلاش میکند با بحرانآفرینیهای دستساز در سوریهٔ جدید، اینطور القا کند که اگر ایران از سلطه و چنگ ارتجاع آخوندی خلاص شود، مثل سوریه میشود! از طرفی اکثریت قاطع مردم ایران در واکنش نسبت به سقوط دیکتاتور سوریه، از تحقق مشابه این رخداد در ایران آخوندزده بهغایت استقبال نمودند.
در این مدت، ایرانیان داخل و خارج کشور متمرکز شکست استراتژیک رژیم آخوندی در منطقه و تأثیر مستقیم آن بر وضعیت حاکمیت و سرنوشت آن بودهاند. بههمین دلیل، اتاق فکر نظام بسیار تقلا میکند برای منحرف کردن مسألهٔ اصلی در صحنهٔ سیاسی ایران، فاقدان شعور سیاسی در هیأت برخی بهاصطلاح اپوزیسیون را با الگوهای فاشیستی بهکار بگیرد تا بهزعم خود، جهتگیری و تمرکز ایرانیان بر نظام را به جبههٔ نه شاه ــ نه شیخ برگرداند.
هر چه خامنهای تلاش میکند نیروهای وارفتهٔ نظام را جمعوجور کند، سه عامل مرتبط با هم، بساط رمالی ولیفقیه و دستگاه تبلیغاتی آن را نزد خودیهای نظام هم بههم میزنند:
ــ خامنهای هرگز نمیتواند از واقعیت شکست عمق استراتژیک و پایان یکدورهٔ ۳۰ ساله بگریزد.
ــ جامعهٔ ایران پس از سقوط استراتژی صدور ارتجاع آخوندی، بارها بیشتر از سه هفتهٔ پیش، قطب قدرتمند مقابل حاکمیت شده است.
ــ جنایات مشترک خامنهای و اسد، حتی فضای درونیهای نظام را هم نسبت به خاصهخرجیها در سوریه، علیه ولیفقیه سمت داده است.
آثار جنایات هولناک در سوریه، رد پای نظام آخوندی را در این جنایات نگاه داشته است. خبرگزاری فرانسه، ۱۳ دی ۱۴۰۳: «دیدهبان حقوقبشر سوریه روز چهارشنبه اعلام کرد که بیش از ۵۲۸ هزار و ۵۰۰ نفر در جنگ داخلی سوریه کشته شدهاند. مرگ بیش از ۱۴۰۰۰ نفر از مجموع تلفات شکنجه در زندانهای رژیم بشار اسد از طریق اسناد رسمیِ کشف شده در این زندانها پس از سقوط تأیید شده است.»
تمهیدات خامنهای، امامان ریایی جمعه و سران سپاه پاسداران برای سیاهدانه نشان دادن شکست استراتژیک در سوریه و لبنان و فلسطین، در مقابل آثار عمیق و دگرگونساز این شکست، از هیچ ارزش سیاسی و استراتژیک برخوردار نیستند؛ چرا که این آثار عمیق و دگرگونساز، هم در درون نظام و هم در سمتگیری اعتراضات اجتماعی، به جانب سرنوشتی همچون اسد برای خامنهای، پیشروی میکنند.
تحولات سیاسی و اجتماعیِ یک سال گذشته، در هفتههای اخیر به کیفیت مرزبندی قاطع با دیکتاتوری آخوندی و حسابرسی داخلی و بینالمللی از آن بالغ شده است. شاهدیم که اقشار صنفی در خیابانها شعار «سکوت ما خیانت است» سرمیدهند و جامعه را به همبستگی و همیاری ملی فراخوان میدهند.
این قانونمند است که شکست استراتژیک نظام آخوندی، به ارتقای جنبش سرنگونیخواهیِ این نظام شتاب بخشد. صورت مسألهٔ بالفعل و جاری میان حاکمیت و اکثریت قاطع مردم ایران، همین است.