«اصلاً فساد غیرسیستماتیک وجود ندارد. یک کشور یا در حال حرکت به سمت
فساد سیستماتیک است یا در حال حرکت به سمت شفافیت و مبارزه با فساد».
(از مقدمه کتاب «فساد؛ آنچه همه باید بدانند»، نوشته ریموند فیسمن و میریام گولدن)
آیا میتوانید تصور کنید که آجیل دم عید با فساد اقتصادی در ایران تحت حاکمیت آخوندها ربط مستقیم داشته باشد؟
آیا در کشوری که به گزارش سازمان شفافیت بینالملل رتبهٔ ۱۴۶ام فساد را در میان ۱۸۰کشور داراست، میتوان جای سالمی در سیاست و اقتصاد آن یافت؟
در کشوری که سالانه خبر چند اختلاس صدها میلیونی و ناپدید شدن میلیونها تومان، جزء اخبار رایج آن است، خشتهای تشکیلدهندهٔ عمارت اقتصاد آن بر چه پایهیی بنا شده و ایستاده است؟
در ایران آخوندزده که بالای ۸۰درصد درآمد ملی آن هزینهٔ حفظ حکومت با توسل به سرکوب داخلی و صدور تروریسم خارجی میشود، آیا به جز مناسبات فاسد اداری و اقتصادی میتوان چنین گردش پول و کالا را در ید صاحبان آن نگه داشت؟
وقتی خط فقر به ۱۰میلیون تومان و شاخص فلاکت به ۷۰ در سال۹۹ میرسد و این سیر اقتصادی ـ معیشتی همواره روند صعودی دارد، آیا چنین سیری جز از طریق چرخدندههای فسادی تحت کنترل دولت و حاکمیت ممکن است؟
وقتی فشار دائماً متزاید اقتصادی و معیشتی بار طبقات فرودست میشود و پدیدهسازیِ اندامفروشی، کودکان کار، حاشیهنشینی و... را ترویج میدهد، آیا موتور محرک این تزاید و تکثیر جز از مخزن فساد حکومتی نیرو میگیرد؟
حالا همهٔ اینها را که اجزای به هم مرتبط اقتصاد یک مملکت هستند، سرجمع کرده و تصور کنید که پیکر واحدشان بهمثابه مرکز توزیع فساد حکومتی، با زندگی و معیشت و اکنون با عید مردم ایران چه میکند. برای آنکه تصویری از آثار این نمونهها در زندگی دم عید مردم ایران داشته باشیم، نگاهی داریم به وضعیت آجیل دم عید که با ترکیبات و اجزایش، هم از سادهترین اقلام است و هم از مهمترین نشانهها و سنتها و شاخصهای عید و شادیهای مردم.
«قیمت آجیل شب عید؛ بازار شرمندگی کارگران و بازنشستگان». این عنوان یک یادداشت در سایت ایندیپندنت فارسی به تاریخ ۱۹اسفند۹۹ است. این کارگران و بازنشستگان، اقشاری هستند که همیشه مورد بیشترین اجحاف، تنگنا، ستم و استثمار از جانب حکومتیان قرار گرفتهاند. اخیراً هم حکومتیان با بیشرمی تمام برخی بازنشستگان را که خواستار استیفای حقوق مسلمشان شده بودند، مورد ضرب و شتم قرار دادند.
اکنون در سایهٔ کلانفساد اقتصاد قبضه شدهٔ حکومتی، وضعیت عید و عیدی بازنشستگان که نمونهیی از دیگر اقشار جامعه هستند، چنین شده است:
«بازنشستهای که دو فرزند، عروس و داماد و نوه دارد، نهتنها باید نگران معیشت و درمان خود باشد، بلکه باید نگران شرمنده شدن در روزهای عید در مقابل فرزندان و وابستگان درجه یکی باشد که برای دید و بازدید به خانه او میآیند و با کاسه خالی از آجیل و سبد خالی از میوه، سفره خالی از گوشت و مرغ و خلاصه جیب خالی از پول ایشان روبهرو میشوند» (همان منبع).
گرانی بهعنوان جزیی از پیکرهٔ فساد سیستماتیک در ایران آخوندزده، ریشهیی در مرداب باندهای مافیای اقتصادی و نیز قبضهٔ اقتصاد توسط سپاه پاسداران دارد. بروز این فساد در قیمت اقلام و اکنون آجیل، چنین بازتابی در زندگی مردم یافته است:
«مردمی که هنوز باور به خرید آجیل برای شب عید دارند، با دیدن برچسب قیمتها دچار یأسی عمیق میشوند. روند افزایش قیمت خشکبار در ایران سرعتی غیرقابلباور داشته است» (همان منبع).
و یک فروشندهٔ تنقلات عید به گزارشگر میگوید:
«امسال اوضاع از پارسال خرابتر و سفره و جیب مردم خالیتر است» (همان منبع).
و یکی از فروشندگان قدیمی آجیل شب عید، آثار روحی و روانی گرانی را بر مردم، آن هم در مورد کوچکترین و دمدستترین خوراکیهای عیدی اینگونه توصیف میکند:
«مردم سعی میکنند با کم کردن مثلاً وزن پسته و بادام و افزودن تخمه و نخودچی، کمی از هزینه آجیل شب عید بکاهند. این ناتوانی در خرید دلخواه، در ذهن مشتری احساس حسرت و خشمی ایجاد میکند که ما آن را روزانه در چهره مشتریان و حتی عابرانی که از پشت شیشه به داخل مغازه نگاه میکنند میبینیم» (همان منبع).
فساد اقتصاد حکومتی به کمک بانکها و شرکتهای وابسته به حکومت، همانطور که مردم را آرام آرام از داخل شهرها به جانب حاشیهنشینی و کپرنشینی رانده است، دست مردم را هم از تنوع خرید کوتاه کرده و آنها را به حاشیهگزینی در اقلام مورد نیازشان مجبور کرده و لذت از عید را هم از آنها گرفته است:
«اگر یک خانواده در وضعیتی طبیعی برای میزبانی از میهمانان نوروزی قصد داشته باشد که بهطور میانگین بین یک تا دو کیلو از هر کدامِ از اقلام معمول آجیل را تهیه کند، برای ۴ تا ۹ کیلو آجیل شب عید باید مبلغی بین ۱.۵تا ۲.۵ میلیون تومان کنار بگذارد و این برای خانوادههای کارگری و بازنشسته با عیدی و حقوق فعلی غیرممکن است... با قیمت آجیل در بازار و در نظر گرفتن اینکه آجیل تنها بخش کوچکی از هزینههای معمول شب عید را در برمیگیرد، میتوان به این نتیجه رسید که خانوادههای طبقه متوسط و ضعیف جامعه دیگر نمیتوانند همانند قدیم لذتی از عید ببرند» (همان منبع).
اژدهای هفتسر فساد حکومتی را سر کوتاهآمدن از چنگ انداختن به اقتصاد خانواده و سفره و سمعه و عیدانهها و شادمانههای مردم ایران نیست؛ مگر یلی باید که مجموع نیروی مردم را در خود متجلی کند و به ضربهای کاری، اژدهای فسادزا و فسادخوار و فسادزی فقاهتی و ولایی را تعیینتکلیف نهایی نماید.