در روزهای اخیر خبرهایی از حرکتهای دانشجویی میرسد که در حمایت از اعتصاب معلمان یا همبستگی با رانندگان اعتصابی است.
دانشجویان و حرکتهای آنان از دیرباز همین ویژگی یعنی پیوستگی با قیامهای اجتماعی خاصه حرکتهای کارگری داشتهاند.
چنین پیوستگیای بین دانشجویان با کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه نه امری تازه و نه پدیدهیی مختص ایران است، چین رابطهای در تقریباً تمامی حرکتهای دانشجویی جهان وجود دارد. قیامهای ۱۹۶۸ فرانسه بارزترین نمونه غیرایرانی در این مورد است. قیام دانشجویان چینی در اواخر قرن بیستم نیز از همین جنس حرکتها بود. در ایران این رابطه سابقهای دیرینه دارد.
دانشجویان بهعنوان موتور محرکه جریان آزادیخواهانه ایران، چه در حکومت دیکتاتوری پهلوی و چه در حکومت فاشیسم مذهبی آخوندی، همواره مورد سرکوب قرار گرفته اما هرگز متوقف نشدهاند.
در این میان اما در تمام این سالیان، خاطره حضور نظامی حکومت پهلوی در دانشگاه تهران چند ماه پس از کودتای ۲۸مرداد و بهقتل رساندن ۳دانشجو، همچنان در خاطره جمعی دانشجویان باقی مانده است. خاطرهای که با لشگرکشی وحشیانه خمینی به دانشگاهها در سال ۱۳۵۹ و تعطیلی تمامی دانشگاههای ایران، به تلخی هر چه تمامتر تجدید شد.
دانشجویان مخالف حکومت پهلوی، پس از آن همچنان به مبارزات خود ادامه دادند. بسیاری از دانشجویان، پس از آن سرکوب خونین، به راهکارهای دیگری در مبارزه با دیکتاتوری وابسته شاه روی آوردند.
سازمان چریکهایی فدایی، سازمان مجاهدین خلق که دست به مبارزه مسلحانه علیه حکومت پهلوی میزدند، همگی توسط دانشجویانی تأسیس شدند که در همین دانشگاهها علیه دیکتاتوری فعالیت میکردند.
مبارزه دانشجویی در دوران خمینی
در دیکتاتوری ارتجاعی آخوندی که خمینی دستور تعطیلی دانشگاهها برای مقابله با نیروهای انقلابی تحت نام انقلاب فرهنگی را داده بود، سبب کشته و مجروح شدن شماری از دانشجویان و اخراج گسترده اساتید دانشگاهها شد.
خمینی بعد از بستن دانشگاهها برای چندین سال تحت عنوان انقلاب فرهنگی منحوس و ضدبشری خود، با عدم صدور اجازه ورود به دانشگاه برای متقاضیانی که صلاحیت آنان تأیید نمیشد، تلاش کرد دانشگاهها را از وجود گروههای مخالف حاکمیت ولایت فقیه خالی کند.
رژیم از ترس فعالیتهای دانشجویان هوادار مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی دست به این کار ضدانقلابی زده بود.
۳۷سال پس از سرکوب دانشگاهها، چرا سرکوب دانشجویان هنوز ادامه دارد؟
در سالهای گذشته و با کاهش ظاهری فعالیتهای دانشجویان در محیط دانشگاه، همواره این سؤال مطرح بود که علت برخورد با فعالان دانشجویی و نهادهای دانشجویی چیست؟ چرا فعالان دانشجویی با چنان حکمهای سنگینی مواجهاند؟ چرا برخی در زندان هستند؟ و علت وحشت رژیم از دانشجویان چیست؟
در کنار این پرسشها، یک واقعیت دیگر نیز بهچشم میخورد و آن وسعت یافتن دانشگاهها در تمام کشور و افزایش تعداد دانشجویان است. واقعیتهایی که مسألهای دیگر را پیش روی حاکمیت قرار میدهد و آن اینکه:
هر دانشجویی بالقوه این توانایی را دارد که از اعضای جنبش دانشجویی باشد.
جنبش دانشجویی نیز معمولاً در ذات خود، جنبشی مخالفخوان است که سر سازگاری با حاکمان را ندارد.
عدم پایبندی دانشجویان به هیات حاکمه و سنن و آموزههای آن، ضدیت آرمانی دانشجویان با منافع حاکمیت و... همگی عواملی هستند که تهدید عنصر دانشجو و دانشگاهی را پیوسته بهیاد دیکتاتور میآورد.
یکی دیگر از ویژگیهای دانشجویان و حرکتهای آنان، زبان تند و بیسانسور دانشجویان است که در تقابل تمامعیار با سیاست اختناق و سانسوری است که آخوندها نیاز دارند در تمامی جامعه آن را گسترش دهند.
به این ترتیب این نیروی عظیم که شامل بخش بزرگی از جامعه است و در تمام سطح کشور نیز گسترش یافته است این امکان را دارد که هر زمان با فعال شدن، باعث بروز اتفاقهای جدی در سطح کشور شود.
تجربیات دوران دیکتاتوری سلطنتی و همچنین دیکتاتوری آخوندی در تمامی سالهای اخیر نشان میدهد که تلاش برای به سکوت کشاندن دانشگاه، معمولاً شکست خورده است. دانشجویان همواره از نخستین فرصتها برای ابراز مخالفت خود استفاده کردهاند و به نوعی باعث شکسته شدن جو سکوت نیز شدهاند.
چشمانداز جنبشهای دانشجویی
جنبش دانشجویی اینک با اوج گرفتن اعتراضات در داخل کشور همانند سالهای قبل در مقابل دیکتاتوری ایستاده است و همچنان این قشر برای رژیم آخوندی خطرناک هستند، چرا که آخوندها تهدید را اساساً از مقابل خویش احساس میکند.
به همین علت هم دیکتاتورها همیشه در سرکوب آنها بیشترین حساسیت و بیشترین سرکوبها را از خودنشان دادهاند. لیکن واقعیتهای جامعه نشان میدهد که این سرکوبها دیگر جواب ندارند و قیام ۹دی ۹۶همچنان ادامه داشته و خواهد داشت چرا که رژیم آخوندی علاجی برای جلوگیری از آنها ندارد.