خورشيد، چشم بوف کور را میبندد؛ هر آیین ملی ایرانی، هنجار حاکمیت ملایان را میشکند.
دامنهی مبارزه با نظام ملایان جبههیی گسترده شامل سیاست، مدنیت، اقتصاد، زبان، علوم، فرهنگ، سنن تاریخی، آیینهای ملی، ورزش و هنر را در بر میگیرد. آن روی دیگر این جبهه این است که سالهای سیطرهی این حاکمیت بهمعنیِ تاریخ تعدی به سنن زیبا و آیینهای ملی ایرانزمین است.
از اینرو آیینهای ملی، اجتماعی و شادیبخش ایرانزمین را باید لشکری از رسم و سنت و فرهنگ در جنگ و نبرد با حکومتي اشغالگر تعبیر نمود.
سنتهای ديرين و آیینهای ملی و فرهنگی ایران، مبنای مناسبات و روابط گرم انسانی و اجتماعی دارند. ویژهگیِ مشترکشان در جمعی و همگانيی بودنشان است. همين ويژگی، باعث هراس و وحشت حاکمیتی میشود که بارزترین ویژهگیاش تمامیتخواهی سیاسی ـ مذهبی ـ اقتصادی ـ فرهنگیست.
در هجمهی ارتجاع قرون وسطایی آخوندی بهمثابه یک اشغالگر، ایرانیان توانستهاند با برگزاری آیینهای جمعی و مردمیشان ــ مثل نوروز، یلدا، چهارشنبهسوری ــ از پس این هجمهی اشغالگری بربیایند. به همین دلیل است که يکی از راههای نبرد مردم ایران با نطام ملایان، اصرار و سماجتشان بر بهجا آوردن سنتها و فرهنگ ملی است.
آخوندها و کارگزاران حکومت بسیار تلاش کردهاند که اسم «چهارشنبهسوری» را با عبارت مسخرهی «چهارشنبه آخر سال» عوض کنند! از قضا بیش از چهار دهه است که شوق مردم برای برگزاری چهارشنبهسوری و بهجا آوردن تمام و کمال آیین آن، از اهداف شوقآور مبارزه با اشغالگران آخوندی شده است؛ و این یعنی شکست اینان از فرهنگ ایران.
از منظر جوانان ایران، مراسم چهارشنبهسوری بهطور خاص، يک مجال و فرصت نادر براي رويارويي با حکومت آخوندیست. این حاکمیت نیز در هر چهارشنبهسوری، از نسل جوان میهراسد و خوف دارد؛ نسلي که هر بزنگاهی را تبدیل به فرصت چنگ در چنگ شدن با عمله و اکرهی ارتجاع اشغالگر میکند.
از پس قیام ۱۴۰۱ که خط فاصل بازگشتناپذیر بین جامعهی ایران و حاکمیت شد، وجه اصلی چهارشنبهسوری همت، حمیت، ملیت و اتحاد مردم و ارادهی جوانان قیامی و کانونهای شورشی برای گرامیداشتن آن است. همین پتانسیل و پیوند قیام با قدمت چهارشنبهسوریست که با اتحاد این دو، گوی آتش و تیر آرش میسازد؛ تیر آرشی که سالیان متمادیست مرز بین فرهنگ و تمدن ایران را با اشغالگران فقاهتی مشخص نموده است..
اکنون این تحریم سراسریِ حاکمیت آخوندی در نمایش انتخابات است که فراخوان به هرچه باشکوهتر برگزار کردن چهارشنبهسوریِ سال ۱۴۰۲ را میدهد. چهارشنبهسوری امسال را باید یک جبههی گستردهی ملی علیه حاکمیت دانست. چهارشنبهسوری امسال فراتر از بهپای داشتن اعمال و آیین آن، باید گشودن جبههیی دیگر علیه ناجمهوری ولایی ــ آخوندی باشد؛ بهخصوص که تحریم فراگیرِ نمایش انتخاباتش توسط قاطبهی مردم ایران، هراس در رأس و بدنهی نظام و شکاف و شقه در ساختار قوای آن ایجاد نموده است.
اکنون چهارشنبهسوری، ستارهيی از ستارگان دنبالهدار و پیوندیافته با قيامهای مردم ايران عليه سراپردهی ساختار نظام ولايت فقيه شده است.
رژیمی که از خمینی تا خامنهای با دستگاه تبلیغاتیاش، دههها تقلا کرد تا سنن زیبای انسانی و آیینهای ملی و فرهنگی ایرانزمین را براندازد، اکنون یکی از عرصههای شکستاش، برگزاریِ سراسریِ آیین چهارشنبهسوری بهمعنی نمادی از براندازی شده است. وقت آن است تا تیر آرش با کمان نسل آتش، مرز میان مردم ایران را با اهریمن اشغالگر ایران بیش از پیش روشن کند و امتداد این خط فاصل آتش را به خواست ملیِ سرنگونیِ حاکمیت ولایت فقیه پیوند زند.