ضربالمثل «بیمایه فطیر است»، از نتیجهٔ مطالعهٔ برخی رسانههای حکومتی حاصل میشود. این رسانهها که عنوان بیمسمای اصلاحاتی را یدک میکشند، بر کورهٔ این توهم میدمند که گویی با رفتن پزشکیان به نیویورک و انجام یک سخنرانی، ایران تحت سلطهٔ نظام آخوندی در بادهای تغییر غوطهور شده و عنقریب است «ایران جدید» ملجأ تمام دموکراسیهای جهان گردد!
به عناوین برخی از این روزنامههای حکومتی در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۳ توجه کنید:
ابتکار: چراغ سبز پزشکیان به صلح در نیویورک.
اعتماد: نوید صلح و گفتگو / نقشه راه پزشکیان.
شرق: حکمرانی اخلاقی در دولت پزشکیان.
هممیهن: پیام ایران جدید.
طی سالهای اخیر در سلسلهٔ قیامها و در شبکههای مجازی بسیار دیده، خوانده و شنیدهایم که مردم ایران از مقامات و مسؤلان نظام ملایان و رسانههایشان بسا سیاسیتر و آگاهتر به واقعیتها هستند. واقعیتها نیز آنقدر قدرتمند هستند که کوران توهمات را بهگونهیی علمی و سرسخت درهم میکوبند.
با این اوصاف، یکبار دیگر به عناوین کودکانهٔ روزنامههای فوق بنگرید که تا کجا از واقعیتهای درون نظام و واقعیتهای میان جامعه و مردم و حاکمیت دور هستند و با آنها بیگانهاند؛ بیگانگی تا آنجا که سر از بلاهتی درمیآورند که آبشخورش توهم و رؤیابافی مضحک پیرامون «پیام ایران جدید» یا «چراغ سبز پزشکیان به صلح» است!
این رسانهها آنقدر از واقعیاتهای ملموس فاصله دارند که حتی حافظهشان هم دیگر به یاریشان نمیآید تا حالیشان کند که گیریم پزشکیان چند جمله هم در سازمان ملل گفت و فیلی هوا کرد، ولی آخر:
اولاً: هیچ مقام کشوری در سازمان ملل، بهخصوص آمریکا که مخاطب پزشکیان بود، حرفهای او را تحویل نگرفت. کیهان خامنهای هم در شمارهٔ ۵ مهر، در استمرار جنگ باندی، نوشت: «بیاعتنایی آمریکا به کسانی که کلمهٔ دیگری جز مذاکره بلد نیستند».
ثانیاً: آخر خود پزشکیان با تحریم حداکثری مردم ایران مواجه شد و از نظر قانونی و حقوقی و عرفی، نامشروعترین رئیسجمهور نظام ملایان است. این است «پیام ایران جدید» به سایههای متحرک دیکتاتوری ولایت فقیهی در هیأت ریاست جمهور و رسانههای حافظ نظام.
زندهیاد شیخ بهایی در یکی از ضربالمثلها نوشته است: «برخی از سخنان با باد روند». ترجمان یا حکایت متناظر این عبارت، سخنان رئیسجمهور ارتجاع است که هیچ آدم ذیشعور سیاسی آن را جدی و دارای ارزش نمیبیند؛ کما اینکه اقشار صنفی و اجتماعی که هماینک در کف خیابانهای ایران مشغول دادخواهیِ کف زندگی و حقوق خود هستند، هیچ ارزشی برای سخنان پزشکیان قائل نمیشوند و تحویل نمیگیرند؛ چرا که اصلاً پزشکیان طرف حساب مردم ایران نیست. آنکه رئیسی [گماشته و سوگلی و سرمایهٔ ولیفقیه] بود، قیامآفرینان جنبش ۱۴۰۱ اصلاً تحویلش نگرفته و رأس نظام را نشانی و هدف مقدم آن قیام قرار دادند.
این طیف از روزنامهها و رسانههای حکومتی، ضمن دمیدن بر توهم کودکانهٔ اصلاح و قاپیدن بافههای معلق در باد، هدف اصلیشان ترویج یأس نسبت به هر کوشش و تحولی در بیرون حاکمیت است. از طرفی بهزعم خودشان جا انداختن راه نجات ایران در داخل خود نظام و دور کردن مردم ــ خاصه جوانان ــ از هر گونه قیام و انقلاب توأم با تقلای تمامعیار برای حفظ نظام است.
بنابراین هر چه از این نمونهها از جانب این طیف از رسانههای حکومتی، در بوق و کرنا دمیده شوند، آدرس دریافت تعمیق «اصلاحطلب، اصولگرا ــ دیگه تمومه ماجرا» را در جامعهٔ ایران بهمثابه بحران سرنگونی نظام میدهند. «ایران جدید» واقعاً همینطور است.