«شب عید» است! آخرین روزها و ساعات سال۱۴۰۰ بهسرعت در حال سپری شدناند. شب عید در خاطر مردم ایران معنی و طنین خاصی دارد؛ جنب و جوش خاصی همه جا را فرا میگیرد، همه در تدارک عید و خانهتکانی و سفرهٔ هفتسیناند و با نو کردن رخت و لباس و سر و سامان دادن بهخانه و زندگی و کسب و کار خود بهاستقبال سال نو میروند.
امسال شدیدتر از سال قبل سایهٔ سیاه فقر بر همه جا گسترده است. روزنامههای حکومتی هم به «بازار خلوت و جیبهای خالی» اذعان میکنند. اکثر خانوادهها، حتی آنها که روزی طبقهٔ متوسط نامیده میشدند، توان خرید یک دست لباس نو برای خود و فرزندانشان را ندارند؛ «حتی تأمین مایحتاج اولیه برای بسیاری از خانوادهها امکانپذیری نیست» (روزنامهٔ حکومتی آرمان ـ ۲۶اسفند). بسیاری از مردم امکان تدارک یک سفرهٔ هفت سین ساده را هم ندارند. چرا که هزینهٔ یک سفره هفتسین «به ۲۰۰ تا ۳۰۰هزار تومان در حداقلترین وضعیت» میرسد (همان منبع).
جامعهٔ ایران در دهههای اخیر و چه بسا در یک قرن گذشته، هیچگاه اینچنین در پنجههای فقر و مسکنت و همچنین در منگنهٔ سرکوب و اختناق تحت فشار نبوده است.
در شب عید رئیسی جلاد بر سر مردم منت گذاشت که ۱۵۰هزار تومان را تحت عنوان عیدانه بهحدود ۱۲میلیون نفر میدهد در حالی که وعده داده بودند که این مبلغ بهعنوان جبران حذف ارز ۴۲۰۰تومانی بههمهٔ آحاد جامعه تعلق میگیرد.
پاسدار قالیباف در گفتگوی تلویزیونی خود (۲۵ اسفند) در توجیه این تصمیم گفت: «ما همه ۸۰میلیون را که نمیتوانیم یک سیاست جبرانی بگذاریم، ولی واقعاً ۱۰-۱۲میلیون مردم افرادی هستند که در فقر مطلق هستند... ما باید اینکار را بکنیم». اگر چه وجود ۱۲میلیون نفر در شرایط فقر مطلق هم تکاندهنده است، اما واقعیت بیش از دو برابر این رقم است. یک پژوهش از جانب مؤسسهٔ عالی پژوهش تأمین اجتماعی نشان میدهد که جمعیت زیر خط فقر مطلق در ایران به۲۵ میلیون نفر میرسد. و این یعنی نزدیک یکسوم جمعیت کشور بهنان شب محتاجند و با شکم گرسنه سر بر بالین میگذارند.
نکته اینجاست که این فقر و فلاکت روز بهروز بدتر و عمیقتر میشود و هیچ بهبودی در حاکمیت آخوندها و پاسداران حرام خوار در چشمانداز مشاهده نمیشود. تا آنجا که آخوند جنتی رئیس خبرگان ارتجاع هم اذعان کرد که: «ما اگر بتوانیم شکم مردم گرسنه را سیر کنیم معجزه کردهایم!».
حذف ارز ۴۲۰۰تومانی که مجلس ضدمردمی ارتجاع در آخرین روزهای سال آن را تصویب کرد، بنابهاذعان ایادی و رسانههای رژیم فقر و فشار اقتصادی را بهمراتب شدیدتر و عمیقتر از آنچه که هست خواهد کرد. یکی از اعضای مجلس ارتجاع بهنام رضوانی گفت: «با حذف این ارز شرایط مردم بهمراتب بدتر از قبل خواهد شد و شاهد گرانیهای وحشتناکی هستیم» (رضوانی ـ سایت مجلس ۱۵اسفند).
از سوی دیگر در شب عید دولت آخوند رئیسی در یک مانور فریبکارانه، حداقل دستمزد کارگران را به بیش از ۴میلیون تومان افزایش داد، اما این افزایش، کمتر از نصف سبد معیشتی اعلام شده توسط خود رژیم (یعنی ۹میلیون تومان) است که همین هم تنها در چند ماه نخست سال با تورمی که پیشبینی میشود بهصد درصد برسد، بلعیده خواهد شد.
در قبال این وضعیت، خامنهای و گماشتهٔ جلادش جز وعدههای دروغ و باید درمانیهای سخیف و مسخره مانند «تمام دستگاههای ذیربط باید برای ریشهکن کردن فقر مطلق تا آخر سال اقدام کنند» (رئیسی جلاد ـ تلویزیون رژیم – ۱۴اسفند ۱۴۰۰). چیزی در چنته ندارند.
اما این تنها یک روی سکهٔ ایران کنونی است. روی دیگر سکه مردم ایران هستند. در برابر این شرایط، مردم ایران ساکت نبوده و نیستند. بهرغم موج اعدامها برای ارعاب و تحمیل خفقان، طی سال گذشته بهاَشکال مختلف دست بهمبارزه و مقاومت زدند. شهرهای سراسر میهن هیچگاه خالی از خروش اعتراضات اقشار بهجان آمده نبوده است. آن چنان که از درون خود رژیم، پیاپی هشدار میدهند: «بیکاری صعودی، فقر افزونتر؛ انفجار اجتماعی در راه است؟... تردید نکنید که اگر این وضعیت ادامه پیدا کند اگر امسال انفجار گرسنگان صورت نگیرد در سال آینده صورت خواهد گرفت» (روزنامهٔ حکومتی آرمان ۱۸اسفند).
بهیمن مقاومت سازمانیافته و به یمن حضور کانونهای شورشی در سراسر میهن، این انفجار اجتماعی کور و بیسمت و سو نیست. دقیقاً پایههای حکومت جلادان را نشانه گرفته و فلش نهایی آن به سمت آزادی و آبادی ایران است. این آینده تابناک بهدلیل طی مراحل کمی آن و به حکم قوانین متقن تاریخ بیتردید فرا خواهد رسید و همهٔ نشانهها حاکی از قریبالوقوع بودن آن است.
به گفتهٔ مسعود رجوی رهبر مقاومت، «مگر میشود بهار را از آمدن بازداشت و مگر میشود خلقی را تا به ابد در اسارت نگهداشت؟!».