خلاصه واقعه تا اینجا
دستورکار، نابودی مجاهدین و مقاومت ایران!
ساعت ۶صبح روز ۲۷خرداد سال ۱۳۸۲ برابر با ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، طی یک تهاجم سنگین پلیسی به دفتر مرکزی شورای ملی مقاومت ایران در حومه پاریس دستگیر شد، بهگفته وزیر کشور فرانسه تشکیلات مجاهدین در فرانسه نابود شد، رهبران مقاومت همگی بازداشت شدند و پایان کار مجاهدین خلق اعلام شد! برخی زمزمهها حاکی از استرداد قریبالوقوع مریم رجوی به تهران هم حکایت میکنند!
خبرهای رسیده از دیگر کشورهای اروپایی حاکی از وقوع حملات مشابه در آلمان، ایتالیا و حتی استرالیا است. ظاهراً نابود کردن تام و تمام مقاومت، در دستورکار یک ائتلاف بینالمللی است.
بهجز ۲۲نفر، تمام دستگیرشدگان پاریس آزاد میشوند
مریم رجوی در میان آن ۲۲نفر است
دستگیری، هجوم وحشیانه، خراب کردن دیوار اتاقها و حتی شکافتن زمین در برخی اماکن مورد هجوم واقع شده، برخی صحنههای اصلی آن روز است. تمامی ابزار و وسایل و نوشتهها وکامپیوترها ضبط و به مقر «د.اس.ت» منتقل میشوند.
مهمترین تحول آنجاست که تا شب تقریباً تمامی بازداشتشدگان منهای ۲۲نفر آزاد میشوند. خبر اصلی اما ادامه بازداشت مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران است که در قلب «د.اس.ت» نگهداری میشود: بدون ملاقات. بدون تماس!
قاضی بروگیر(قاضی تحقیق ضدتروریست فرانسوی) پشت سر هم مصاحبه میکند!
آزادشدگان با جیب خالی، سرما، لباس نامناسب و...
آزادشدگان را با ضبط تمام آنچه با خود داشتند، حتی با خالی کردن جیبهایشان آزاد میکنند. آنها حتی یک فرانک هم برای بازگشت به خانههایشان یا مقر شورا ندارند(تازه اگر مقری بهجا مانده باشد، در دفتر مرکزی شورا تمای درها و پنجرهها خرد شده یا از پاشنه در آمده، دیوارها شکافته شده، کف بعضی اتاقها بهدنبال جاسازی تسلیحات خیالی، حفاری! شده و...) مأموران تا آخرین سانتیم را هم از جیب بازداشتشدگان مصادره کردهاند! همهچیز به تاراج رفته است. اما صحنه بلافاصله عوض میشود؛ آزادشدگان هنگام خروج از ایستگاههای پلیس و مقرهایی که در آنجا در بازداشت بهسر میبردند، با انبوه هموطنانی روبهرو میشوند که بسیاری از آنها را تاکنون در هیچیک از مراسم و آیینهای مقاومت ندیدهاند. گل و اشک و بوسه و بیشمار خانههایی که درهای خود را به روی مسئولان مقاومت گشودهاند.
قدرت آلترناتیو فوران میکند
اولین تجمعها بهسرعت و از همان اولین ساعتهای پخش خبر شکل گرفتهاند، ایرانیان از سراسر فرانسه و کل اروپا و حتی آمریکا در حال رساندن خود به پاریس هستند! اینها دیگر تنها هواداران تشکیلاتی مجاهدین نیستند، تودههای عظیم ایرانیاناند با تمامی تنوعهای سیاسی، قومی، مذهبی و طبقاتی خود که در نهایت برانگیختگی در برابر دفتر مرکزی شورای ملی مقاومت و اداره پلیس تجمع میکنند. هواداران قدیمی بهدنبال مسئولان خود میگردند و بهندرت کسی را مییابند، همه بازداشت شده یا به شهرهای دیگر تبعید شدهاند! دولت شیراک حقیقتاً که یک افتضاح پلیسی و ضد حقوقبشری بارآورده! برخی نفرات را تا جنوبیترین نقاط فرانسه به تبعید فرستادهاند!
اما ایرانیان پشت این چیزها متوقف نمیشوند کمااینکه همان معدود هوادارانی هم که بازداشت نشدهاند، منتظر آزادی دیگران نمینشینند، راه و رسم مجاهدین و مقاومت روشن و اعلام شدهاست، هموطنان بیآنکه اسمی برای تشکلهای خود بگذارند، شوراهای مقاومت برای آزادی دستگیرشدگان و در صدرشان رئیسجمهور مقاومتشان مریم رجوی را تشکیل میدهند، کارهای لازم برای ایستادگی در برابر توطئه و زدوبند سیاسی مربوطه را ردیف میکنند، بین خود تقسیم کار میکنند و هر یک ایرانی خود به یک عنصر رزمنده تشکیلاتی تبدیل میشود، همه زیر یک چتر با یک خواسته ساده و روشن:
آزادی فوری مریم رجوی!
همین، بیهیچ جایگزین دیگر!
این دیگر یک قدرت و یک اراده ملی است، با نیرویی که تنه به تنه نیروی حکومتی میزند! چرا که رسماً در برابر یک توطئه «چنددولتی» میایستد! البته بدون کمترین امکانات حکومتی.
آنها میخواهند صدای ایرانیان را خاموش کنند
ایرانیان به اولین مانعی که برمیخورند فضای بسته اغلب رسانههاست. تمامی رادیو تلویزیونها، سخنان قاضی بروگیر و وزیر کشور و دیگر دستاندرکاران تهاجم را رله میکنند کمتر رسانهیی تمایل به پخش افشاگریهای بازداشتشدگان دارد. بهویژه که دسترسی به بازداشتشدگان نیز آنقدرها آسان نیست.
نفرات اصلی کماکان در بازداشت هستند، برخی دیگر به تبعید فرستاده شدهاند و آنهای دیگر هم تمام وقت درگیر رتقوفتق کارها و مسؤلیتهای خود و یاران بازداشتیشان هستند.
هدف اول بالا بردن صدای ایرانی در این ماجراست.
از همان اولین ساعت تهاجم، اولین اعتصابغذای عمومی و نامحدود در برابر دفتر مرکزی شورای ملی مقاومت در پاریس شکل میگیرد. این ظاهراً تنها کاری است که میتوان در اعتراض به آن تهاجم وحشیانه و بندوبستهای سیاسی اقتصادی پشتپردهاش نمود.
لحظهبهلحظه به جمعیت افزوده میشود. ایرانیان بهسرعت در سراسر خیابان محل دفتر مرکزی شورا گسترش مییابند. اما با اینهمه ظاهراً این کافی نیست، زمزمه استرداد مریم رجوی به فاشیسم آخوندی لحظهبهلحظه قوت بیشتری میگیرد. باید کاری کرد باید توجه مردم فرانسه و جهان را به فاجعهیی که اتفاق افتاده و در حال گسترش است جلب کرد باید خطر پیامدهای شوم ناشی از استرداد احتمالی رئیسجمهور برگزیده یک مقاومت به آخوندها را به حکومت شیراک و همدستانش «حالی» کرد. چنین امری به یک فاجعه غیرقابلکنترل تبدیل خواهد شد.
باید وجدان جامعه میزبان را بهسرعت بیدار کرد.
مشعلهای انسانی در سیاهترین شب ظلمانی
ایرانیان از پیکرهای خویش مشعلی ساخته و در تیره و تارترین شبهای تاریخ ایران، تلاش میکنند شهرها را روشن و بیدار کنند.
شعلههای اعتراض در پاریس، برن، رم، لندن، اتاوا، آتن و نیکوزیا زبانه میکشد و دامنه آن حتی بهایران هم میرسد.
مریم رجوی از زندان پیام میدهد و تمنا میکند کسی به خودسوزی مبادرت نکند. او از این شکایت دارد که چرا پس از اولین نمونه، مقامات فرانسوی نگذاشتند او با چند نفر و حتی با نزدیکترین افراد خانوادهاش ملاقات کند و این پیام را به مجاهدین و دیگر هموطنانش بدهد. پیام مکتوب مریم رجوی برای جمعیتی که در مقابل د.اس.ت گردآمدهاند خوانده میشود:
«این مرا نگران و شوکه میکند که بشنوم بعضیهایتان تا حد خودسوزی جلو رفتهاید. خواهش میکنم اینکار را متوقف کنید. من از شما میخواهم از خودسوزی خودداری کنید، وگرنه بیش از این درد خواهم کشید و ناراحت خواهم شد تظاهرات مسالمتآمیز خود را ادامه دهید تا بهاهدافتان دست پیدا کنید».
قدرت یک آلترناتیو در برانگیختگی وجدان ملل بیگانه با ایران و مسأله ایران
آقای مالکوم هارپر، رئیس اتحادیه مللمتحد در انگلستان در نامهیی به رئیسجمهور فرانسه نوشت: «تراژدی جوانانی که در اعتراض به ظلم و بیعدالتی، خود را بهآتش میکشند، زخمی عمیق و پایدار در وجدان همگی ما خواهد بود».
حالا دیگر ایرانیان معترض در همه جا هستند، میدان کنکورد، برج ایفل، مجلس ملی فرانسه و در کلیسا و حتی خیابانها.
متقابلاً پلیس هم دستور دارد که از هرگونه تجمع ایرانیها جلوگیری کند.
از هر جا که تعدادی را دستگیر میکنند صدای شعارها در نقطه دیگری بلند میشود. هر تعداد را که میتوانند بعد از بازداشت چندروزه به کشورهای خودشان برمیگردانند.
حرکت ژاک شیراک افتضاح بود اما پافشاریاش در استمرار فاجعه(گرچه به قیمت خون برخی از هموطنان آزادهیی که خود را در اعتراض به دولت فرانسه به آتش کشیدند، تمام شد) اما گاهی اوقات افتضاح، راه به فاجعه و گاه به مضحکه میبرد؛ پلیس شیراک در یک مورد تعدادی از ایرانیان معترض را پس از بازداشت به بیمارستان روانی منتقل میکند. پزشکان و کارکنان بیمارستان با شرمندگی بازداشتیها را آزاد میکنند.
پلیس فرانسه دیگر با یک گروه یا یک حزب یا سازمان بهمعنی متعارف آن روبهرو نیست، آنها حالا با تقریباً تمامی ایرانیان خارج کشور درگیر شدهاند، قدرت آلترناتیو کمکم دارد معنی میشود!
ادامه دارد