فقط قدرت یک آلترناتیو میتواند «ضربه» را به «فرصت» تبدیل کند
نیروهای فرانسوی در حال تهاجم به دفتر مرکزی شورای ملی مقاومت ایران در حومه پاریس!
عکس بالا عکسی است قدیمی که آغاز یک واقعه در روز ۲۷خرداد ۱۳۸۲ یعنی روز ۱۷ژوئن ۲۰۰۳ را نشان میدهد.
بزرگترین تهاجم پلیس، نیروهای امنیتی و ژاندارمری فرانسه به بزرگترین و قدیمیترین آلترناتیو دموکراتیک مردم ایران در برابر دیکتاتوری فاشیستی حاکم بر ایران!
واقعهیی که بهسرعت برق و باد در تقریباً تمامی دنیا پیچید و به خبر اول تمامی خبرگزاریهای جهان تبدیل شد.
یک قدرت بزرگ جهانی(فرانسه) به آلترناتیو یک دیکتاتوری جهانسومی حمله کرد و مدعی شد که بند از بند تمامی شبکههای تشکیلاتی و سازمان کار آنان گسسته است!
رئیس سازمان امنیت فرانسه «د.اس.ت» گر چه به تلویح اما بهروشنی گفت ما سازمان مجاهدین خلق ایران را متلاشی کردیم.
این، البته زیباترین خبر برای فاشیسم مذهبی حاکم بر تهران بود که چنین خبری را درباره بزرگترین دشمنش میشنید. دشمنی که تا آن لحظه و با تمامی تلاشش نتوانسته بود آن را منهدم کند.
مکان: اورسوراوآز در حومه پاریس
زمان: ساعت ۶ بامداد
تهاجم پلیسی به پناهندگان رسمی و تحت حفاظت قانون؟!
اینکه نیروهای نظامی و پلیس سیاسی کشوری که خود به حساسیت وضعیت حفاظتی پناهندگانش اشراف کافی داشته و تا چندی پیش از حمله، یکانهای ویژهاش را مأمور حفاظت همان پناهندگان از آسیبهای تروریستی میکرده، به تنهایی میتواند نشانه یک پدیده نادرست در آن «خبر» و وضعیت بهوجود آمده باشد کافیست.
آن هم پناهندگانی که تمامی تحرکات و رفت و آمدها و تلفن و تماسهایشان تحت کنترل پلیسی بوده و صاحبخانه خود بهخوبی میدانست که هیچ مورد غیرقانونی در آن مکان نخواهند یافت. پس علت آن شبیخون پلیسی که بعدها هم به یک خفت و خواری سیاسی برای عاملانش تبدیل شد، چه بود؟
آخرین راهکار خامنهای برای انهدام آلترناتیو نظام و حکومتش
یک نشریه معروف فرانسوی به اسم نشریه ژورنال دودیمانش ۵روز بعد در شماره اول تیرماه ۸۲ خود نوشت:
آن شبیخون، بخشی از یک زدوبند سیاسی و اقتصادی دولت وقت فرانسه(ژاک شیراک) با آخوند محمد خاتمی و علی خامنهای رهبران وقت فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بود.
دیگر رسانهها نیز در همین خصوص به چندین قرارداد و امتیاز اقتصادی از جمله قراردادهای نفتی بهمبلغ ۴میلیارد دلار(رویتر ۱۱ژوئن) در آستانه آن «بازداشتهای غولآسا» اشاره کردند.
در ۱۲مه یک پروتکل تجاری در جریان سفر وزیر بازرگانی خارجی فرانسه به تهران امضا شد و در پی آن ۳قرارداد چندمیلیارد دلاری با شرکت نفتی توتال و با سازندگان فرانسوی ایرباس و رنو بسته شد.
حمیدرضا آصفی، سخنگوی وزارتخارجه آخوندها، ضمن استقبال از آن تهاجم غافلگیرانه گفت: «ما از مدتها قبل انتظار داشتیم مقامهای فرانسوی با مجاهدین برخورد کنند. ما اطلاعات خود را درخصوص اعضای این گروهک تروریستی و پرونده قضایی و جنایتهای آنان به مقامهای فرانسوی داده بودیم. این یک گام مثبت از سوی فرانسه است».
زدوبندهای مالی سیاسی با آخوندها و دیپلوماسی تجاری خامنهای پیش از حمله، به نتایج شیرینی رسیده بود!
شبیخون نیروهای مسلح فرانسوی از نظر سیاسی کاملاً غافلگیرانه بود.
۶ صبح ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، صدها تن نیروی پلیس فرانسه، ظرف چند دقیقه نردههای باغی که مقر مرکزی شورای ملی مقاومت ایران را دربرداشت، از جا کندند!
هر مانعی در مسیر پیشروی بهسرعت نابود میشود.
درها از پاشنه در آورده میشوند.
هجوم کاملاً وحشیانه و همراه با ضربوشتم است تمامی ساکنان ۴ساختمان موجود در مقر با ناباوری شاهد یک تهاجم بیعلت هستند. کسی نمیداند چه اتفاقی افتاده و نظامیان دنبال چه چیزی هستند. بوی توطئه از هم سو بهمشام میرسد.
پلیسها به کلیه نفرات دستبند میزنند و آنها را روی زمین میخوابانند.
در این تهاجم که به دفتر شورای ملی مقاومت ایران و همچنین خانههای شماری از هواداران و خانوادههای شهدای مقاومت صورت میگیرد، ۱۶۵تن را دستگیر میکنند. خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت ایران نیز در میان دستگیرشدگان است. رسانههای فرانسه آن را بزرگترین عملیات پلیسی ۳۰سال گذشته توصیف نمودند.
وزیر کشور، قاضی تحقیق ضدتروریست، رئیس پلیس، سخنگوی «د.اس.ت» یکییکی به صحنه آمده و شرح کشافی از انهدام بزرگترین شبکه تروریستی موجود در اروپا ارائه میدهند.
با اینهمه وزیر کشور یک گاف جدی داده و هنگامی که خبرنگاران از جرایم بازداشتشدگان بهویژه مریم رجوی رهبر سرشناس اپوزیسیون ایران پرسش میکنند، بادی به غبغب انداخته و میگوید بزرگترین جرم وی تهدید تعادلقوای فعلی جهان است! منظور وی از «جهان» و «تعادلقوا» منافع تجاری شرکتهای فرانسوی است که ساپورتکنندگان حکومت شیراک هستند.
کسی سندی برای این مدعی ندارد جز یک خبرنگار فرانسوی. سردبیر ژورنال دو دیمانش که در همان روزها طی یک مقاله بهطور سربسته به ریز قراردادهای گازی-نفتی اشاره میکند اما از طرح توطئه سخنی به میان نمیآورد تا...
او حرف برای گفتن، بسیار دارد. ولی تنها و تنها به زمان نیاز دارد.
این را تنها سرعت و سمتوسو یافتن نهایی تحولات مشخص میکند.
دستگیرشدگان، مجاهدین، اعضای مقاومت ایران و از همه مهمتر مردم ایران هستند که میتوانند روی سرعت و سمت و سوی تحولات تاثیر لازم را بگذارند. مجموعهیی که میتوان از این پس آنها را در یک اسم خلاصه کرد: «ایرانیها»
راستی «ایرانیها» چه خواهند کرد؟
نگاهی به شرایط آن روز مقاومت
راستی «ایرانیها» چه خواهند کرد؟
آن هم در شرایطی که کمی پیشتر، سازمان و ارتش آزادیبخششان در مناطق مرزی ایران و عراق زیر شدیدترین بمببارانهای تاریخ تا آن روزگار ضربات جدی خورده،
تمامی پایگاههایش را در بمباران نیروهای ائتلاف بینالمللی اشغالگر عراق از دست داده،
و در جریان یک توطئه و معامله آخوندها با طرفحسابهای ائتلاف، قرار داد آتشبسش با نیروهای بینالمللی، مورد خیانت طرف غربی قرار گرفته و منتفی شده!
نیروهایش خلعسلاح شده و همگی در یک قرارگاه بزرگ، تحت نظر قرار گرفتهاند!
و اینک با حمله نیروهای فرانسوی به رهبری مقاومت در پاریس، سر سیاسی مقاومت را نیز دستگیر کرده!
حتی زمزمههایی از استرداد مریم رجوی به آخوندها به گوش میرسد. آخوند اصلاحطلب! محمد خاتمی رسماً از فرانسه خواستار استرداد رجوی شده.
آسمان سیاسی برای مردم و مقاومت ایران بهشدت تیره و تار و توفانی است.
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
بیچشمانداز و حتی کورسویی از ساحل
ادامه دارد