خبر، خبرنگاری و مطبوعات از بیشمار مقولاتی است که تحت حاکمیت مرتجعان در میهن ما از معنا و کار کرد واقعیاش تهی شدهاست؛ چندانکه مردم میهن ما با استناد به دروغپردازیهای آشکار مطبوعات رسمی، طی سالیان متمادی، آنها را «خبرها، خبرنگارها و رسانههای حکومتی» مینامند و بخشی از حاکمیت میشناسند که وظیفهای جز پراکندن دروغ برای حفظ نظام ندارند.
پشم شیشه
برای اثبات این مدعا تنها کافی است واکنشها و اخبار این رسانهها را نسبت به سقوط هواپیمای اوکراینی که آشکارا معلوم بود در اثر شلیک موشک سرنگون شده، از نظر بگذرانیم. مطبوعات حکومتی فارغ از وابستگیشان به این یا آن جناح، متفقاً شلیک موشک را انکار میکردند تا سردمداران نظام خصوصاً ولیفقیه را در ببرند؛ تا جاییکه حتی صبح روز شنبه ۲۱دی ۹۸که رژیم به ناگزیر به این جنایت اعتراف کرده بود، آنها کماکان با تکرار حرفهای کلیشهای و دروغ، بر نقص فنی هواپیما بهعنوان عامل سقوط آن اصرار میورزیدند!
در نقطهٔ مقابل مردم ما به طرق مختلف نفرت و انزجار خود را نسبت بهعملکرد رسانههای سمعی و بصری رژیم نشان داده و ثابت کردهاند که هرگز فریب آنها را نخوردهاند؛ و نسبت به اخبار آنها بیاعتماد هستند.
بدون شک همهٔ ما اصطلاح «پشم شیشه» را که سالهاست بین مردم دهان به دهان میچرخد، شنیدهایم. این اصطلاح قابل تعمق بیانگر بیاعتمادی مردم به تلویزیون حکومتی است.
رشد تکنولوژیهای ماهوارهیی و اینترنتی در سالهای اخیر که در یک چشم به هم زدن، دسترسی عمومی به اخبار صحیح و واقعی را میسر میکند، مجالی برای دجالگری رژیم و رسانههایش باقی نگذاشته است. لذا هر رویدادی که رخ میدهد، موجبات بیآبرویی و رسوایی بیشتر رژیم و رسانههایش را فراهم میکند. این رسوایی در جریان شلیک سپاه پاسداران به هواپیمای اوکراینی آنچنان آشکار بود که بیش از هر زمان دیگر بر انزجار عمومی نسبت به خبرنگاران و مطبوعات حکومتی دامن زد؛ از همین رو بود که تمامی آنها برای رفع و رجوع و بازگرداندن آبروی ناداشته به تکاپو افتادهاند.
پاسخهای کلیشهای در یک شوی حکومتی
خبرگزاری حکومتی ایرنا در تاریخ ۲۳دی ۹۸بخشهایی از کنفرانس خبری سردژخیم علی ربیعی با خبرنگاران مختلف را درج کرده که گویا همین واقعیت است.
خبرنگار روزنامهٔ موسوم به جهان اقتصاد در این نشست خبری، با اشاره به یک دهه سرکوب تجمعات اعتراضی مردم توسط رژیم از ربیعی میپرسد:
«آیا دولت نمیخواهد به جای سرکوب اعتراضات با معترضان گفتگو کند و اجازهٔ اعلام اعتراض به آنها بدهد؟ مثل بسیاری از کشورهای توسعه یافته!»
اما این خبرنگار حکومتی که ترس از حسابرسی مردمی زبانش را باز کرده و او را بهیاد «حق اعتراض مردم» انداخته، نمیگوید به چه علت این همه سال نسبت به کشتن تظاهر کنندگان و دستگیری و شکنجه آنان مهر سکوت بر لب زدهبود؟
خبرنگار روزنامهٔ حکومتی عصر اقتصاد نیز در تکمیل همکار قبلیاش با اشاره به مراسم بزرگداشت قربانیان هواپیما میپرسد:
«برای بزرگداشت یک حادثه تلخ اصلاً نیازی هست آیا نیروی انتظامی با حالت زرهی اونجا حاضر بشود؟» وی که با دجالگری خاص یک خبرنگار حکومتی که نمیتواند ماهیتش را پنهان کند، مزدوران سرکوبگر لباس شخصی رژیم را «نیروهای خودجوش مردمی» خوانده و ادامه میدهد:
«میدیدم که نیروهای خودجوش و مردمی، اونها هم به سمت مردم حمله میکردند با گاز اشکآور با اسپری فلفل با باتون، میخواستم ببینم اصلاً آیا یک سیستم نظارتی وجود دارد بهعملکرد اینها که علیه این اعتراضات دارند اقدام میکنند؟... میخواهم ببینم چرا این اتفاق افتاده اصلاً بنیانی برای این نظارت وجود دارد یا نه؟»
خبرنگار دیگری به ناچار به افتضاح آشکار همراهی پلیس با تجمع طلاب مزدور رژیم در مقابل سفارت انگلیس و پوشش خبری صدا و سیمای حکومتی از آنها اعتراف میکند؛ و میپرسد:
«[چرا] تجمع [مردم] در اعتراض به پنهانکاری صورت گرفته، مثل خود اصل حادثه که کتمان شده بود از صدا و سیما پوششی داده نشد بلکه گاز اشکآور زده شد»
گندم نمایی و جو فروشی
این خبرنگار برای اینکه کسی به خودی بودن وی شک نکند، در قسمت آخر سؤال خود منظورش را از این دموکرات مآبی و «گندمنمایی و جو فروشی» برملا میکند و دلسوزانه نسبت به «اتفاقات بدتر بعدی» به دژخیم ربیعی هشدار میدهد که:
«فکر نمیکنید که اگر مثل حوادث آبان ماه ما نیاییم با مردم صادقانه صحبت کنیم و نسبت به این دلگیری که رخ داده باهاشون حرف بزنیم شاید اتفاقات بدتر و بعدی رخ بدهد؟»
بر کسی پوشیده نیست هر یک از این بهاصطلاح خبرنگاران حکومتی از فیلترهای گوناگون اطلاعاتی عبور کرده و امتحان سرسپاری به ولایت را پس دادهاند؛ و لذا طی سالیان بر همهٔ جنایتهای و خیانتهای رژیم مهر تأیید زدهاند. آنها دهههاست که بر آنچه مرتجعان حاکم و اعوان و انصارشان بر سر ملت آوردهاند، چشم پوشیدهاند. اما اینک در شرایطی که از صدر تا ذیل نظام در وحشت از خیزشها پیدرپی مردم، «عابد و زاهد» گشته و ریزش میکنند، آنها نیز از ترس حسابرسی تودههای مردم رنگ عوض کردهاند.
دور زدن موضوع با نمایش گریه!
واکنش ربیعی نسبت به سؤالات خبرنگار نیز بسیار عبرت آموز و گویای وضعیت نظامی است که در شیب تند سرنگونی روزهایش به شماره افتاده است. وی که به شیوهٔ دجالگرانهٔ آخوندی به نمایش تصنعی گریه متوسل شده بود، لزومی نمیدید که به سؤالات پاسخ دهد. بهعنوان نمونه وقتی خبرنگار روزنامهٔ حکومتی اعتماد آنلاین از وی سؤال کرد:
«مسافرهای این هواپیما ۱۸۰نفر بودند و قبل از پرواز ۴نفر از هواپیما پیاده شدند میخواستم صحتوسقم این را از شما جویا بشوم و یک چیزی در مورد اعتراضها شما فرمودید که...»
اما ربیعی به وی مجال ادامه نداد و در آمد که:
«یک سؤال دیگه خانم اجازه بدهید نمیرسیم»
ربیعی در قبال سؤال خبرنگار دیگر روزنامهٔ حکومتی اعتماد چیزی برای گفتن نداشت و صرفاً با جملاتی بیربط سعی کرد آن را دور بزند. این خبرنگار پرسید:
« این اتفاقی که افتاده واقعاً اینقدر فجیع و بزرگ نبوده که کسی مسئولیت بپذیرد و بابت این اتفاقی که افتاد استعفا بدهد مشخصاً شما و آقای آشنا در بیانیه و در توئیتر خودتان بهخصوص آقای آشنا کارگزاران رسانهیی را تهدید کردند در صورتی که بهقول شما همان چرخه معیوب اطلاعرسانی باعث شده بود ایشون هم اطلاعات متقنی نداشته باشند ولی طبق معمول بحث توطئه غرب مطرح شد بدون اینکه اطلاعاتی وجود داشته باشه اول لطفاً بفرمایید چرا واقعاً استعفا نمیدهید هم شما و هم بقیه کسانی که در این زمینه دخیل بودند و اطلاعات اشتباه به مردم دادند و دیگران را متهم کردند و دوم اینکه بنظرم شما هنوز هم با مردم شفاف نیستید»
جواب ربیعی سخنگوی دولت روحانی که خود از شکنجهگران و مهرههای کهنهکار وزارت اطلاعات است، کلیشهای، دجالگرانه و ناچیزتر از آن است که نیازی به تکرار آن باشد؛ اما همین سؤال و جواب بهشدت کنترل شده، نشان میدهد که فضای اجتماعی با اوجگیری گام دوم قیام چگونه ملتهب و جوشان است تا آنجا که گوشهیی از آن نیز به سؤال و جوابهای از پیش تعیین شدهٔ رسانههای حکومتی راه پیدا میکند. اما باید خاطرنشان کرد مردم و دانشجویان آزادهٔ ایرانی دیرگاهی است که فهمیدهاند راه تغییر از کف خیابانها میگذرد. این حکومت و رسانههای بیاعتبار آن، جز دروغ و جنایت نمیپراکنند و بیاعتمادی مطلق به آنها، آغاز اعتماد و باور به توان لایزال خلق برای سرنگونی این بنیاد بنا شده بر مکر و فریب است.