728 x 90

۳۰دی؛ نقطه عطفی در مسیر آزادی

سخن روز
سخن روز

هر انقلاب از بدو پیدایش و نطفه بستن تا به سرانجام رسیدن و پیروزی از فرازها و نقطه‌عطف‌هایی عبور می‌کند که در تعیین نقشه‌مسیر انقلاب و تکوین سرشت آن نقش تعیین‌کننده دارد. ۳۰دی ۱۳۵۷ و آزادی مسعود رجوی و آخرین گروه زندانیان سیاسی از زندانهای شاه، بی‌تردید نقطه عطفی تعیین‌کننده در مسیر انقلاب دموکراتیک و آزادی میهن ماست.

شاه خائن پس از سرنگونی دیکتاتوری سلطنتی افسوس آزاد شدن زندانیان سیاسی را می‌خورد و در کتابش، بزرگترین اشتباه خود را آزاد کردن تروریستها از زندان ذکر کرد.

دیکتاتوری مذهبی نیز پیشتازان انقلاب ضدسلطنتی را مانع اصلی در برابر برقراری سلطهٔ خود می‌دید و خمینی در عمل و در فتواها و دعاوی کین‌توزانه‌اش علیه مسعود و مجاهدین تهدید اصلی سلطنت مطلقه فقیه را به‌روشنی نشان داده است.

مسعود ۴روز پس از آزادی از زندان در اولین سخنرانی علنی خود در دانشگاه تهران، با صراحت گفت: «من نیامده‌ام این‌جا که روند خود‌به‌خودی قضایا را فقط ستایش کنم، ما نیامده‌ایم که آن چه را هست و فقط هست، تأیید کنیم. لختی هم باید به آن اندیشید که چه چیز باید باشد و چه چیز هم نباید باشد. در همانجا بود که مسعود شعار «زنده باد انقلاب دموکراتیک ایران» را رو در روی شعار دجالگرانهٔ «انقلاب اسلامی» خمینی سر داد.

پس از آن تاریخ معاصر ایران در این مقطع ۴۵ساله که یکی از پرتلاطم‌ترین مقاطع تاریخ است، حاصل نبرد این دو نیروی سراپا متضاد بوده است. یک‌طرف خمینی، شاخص ارتجاع متعفنی که از اعماق لجنزار تاریخ سر برآورده و طرف دیگر مسعود رجوی چکیدهٔ یک تاریخ مبارزه و نبرد مردم ایران برای آزادی.

مسعود رو در روی دجالبازی منحط خمینی که با لوث کردن مفاهیم کلمات، ارتجاع خلص خود را به‌عنوان «انقلاب اسلامی» عرضه می‌کرد، صورت مسألهٔ اصلی انقلاب را «آزادی» تعریف کرد و در برابر جبهه متحد ارتجاع بر این کلمه پای فشرد.

در همین راستا، مسعود در برابر شعار خمینی‌ساختهٔ یا روسری یا توسری و مرزبندی بین با حجاب و بی‌حجاب ایستاد و آرمان برابری و نفی استثمار جنسی را تا حضور زنان در رهبری جنبش ارتقا داد.

مسعود، معمار سازمان مجاهدین خلق ایران، این گنجینهٔ بی‌بدیل و سرمایهٔ فناناپذیر مردم ایران برای نیل به آزادی و راهبر بزرگترین، طولانی‌ترین، بغرنج‌ترین و خونین‌ترین مقاومت سازمان‌یافته تاریخ ایران با چراغ راهنمای نه شاه، نه شیخ است.

او شورای ملی مقاومت را به‌مثابه یک جایگزین دموکراتیک، کثرت‌گرا و مستقل و پرچمدار یک راه‌حل انقلابی و مردمی تأسیس کرد، آن را از تندپیچ‌های این سالیان عبور داد و جایگاه آن را به‌عنوان دیرپاترین ائتلاف سیاسی تاریخ ایران و یگانه آلترناتیو رژیم ولایت فقیه، تثبیت کرد.

مسعود ارتش آزادیبخش ملی ایران را به‌مثابه حلقهٔ مفقودهٔ تاریخ ایران تأسیس کرد. ارتشی که ماشین جنگی خمینی را در هم شکست و جام‌زهر آتش‌بس را به حلقوم دجال جنگ‌افروز ریخت. ارتشی که بر بنیان آن، کانون‌های شورشی قهرمان قوام و دوام یافته‌اند که در تدارک قیام و سرنگونی فاشیسم دینی حاکم هستند.

آنچه که مسعود رجوی طی ۴۵سال گذشته کرد و نقش او در رهبری در این مختصر نمی‌گنجد؛ تاریخ در آینده بیشتر در این باره سخن خواهد گفت؛ اما موجزترین توصیف در این باره را زنده‌یاد دکتر منوچهر هزارخانی ارائه کرده است؛ آنجا که گفت: «مسعود... پیام خودش را ترجمه کرد و گذاشت جلو پیامی که خمینی داشت. این کار مهمی بود، خیلی کار مهمی بود. حالا غبار زدایی البته بی‌زحمت هم نبوده، تحمل نتایج یا پیامدهایش هم آسان نبوده، ولی این کار را کرد و این کار بسیار مهمی بود. جنبش مقاومت را تبدیل کرد به یک مقاومت آرمان‌گرا که به‌لحاظ سیاسی می‌داند چه می‌خواهد و می‌داند چه کار می‌خواهد بکند».

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/5c7771e4-1fee-412f-aff1-899c5f2c6cda"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات