خلیفه برای دستبریدن، حد زدن و رجم کردن
«ما خلیفه میخواهیم که دست ببرد، حد بزند، رجم کند... زندگی بشر را باید به قصاص تأمین کرد؛ زیرا حیات توده زیر این قتل قصاصی خوابیده است. با چند سال زندان کار درست نمیشود این عواطف کودکانه را کنار بگذارید»
***
اینها اظهارات خمینی است. ۳۹سال پس از خواندنش، هنوز دچار بهت و انزجار میشویم و سؤالی عمیق در ذهنمان آشیانه میکند. چگونه میشود فردی نسبت به دیگر همنوعان خودش جنونآسا و تا منتهای قساوت دچار کینه باشد تا آنجا که حتی با مرگ آنها تشفی نیابد. این دینامیسم حیرتانگیز برای کشتن، سر به نیست کردن و سلب حیات از انسانها از کجا آمده است؟
در کشتن وسوسه و تردید نکنید!
حکم این جانور عمامهدار در مورد اعدام ۳۰هزار زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ هنوز غیرقابل هضم است. او در جایی از این حکم فراتر از ظرفیت شیطان، مینویسد:
«رحم بر محاربین سادهاندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمائید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند [اشداء علی الکفار] باشند».
بعد هم وقتی جلادانش در صدور احکام چشم بسته و فلهای اعدام دچار تردید میشوند و از او نحوهٔ اجرای آن سؤال نموده و مواردی را جزو ابهام مطرح میکنند، جواب میدهد:
«در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است، سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید، در مورد رسیدگی به وضع پروندهها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است».
خامنهای، در ردای خمینی
خامنهای، ولیفقیهی که ردای خونین به ارث رسیده از خمینی را بر دوش انداخت برای تطهیر امامش میگوید:
«ایشان (خمینی) با محاسبهٔ عمل و فکر کرده بود. ما این را یقین داشتیم. الآن هم من مطمئنم که امام با یک محاسبه درستی تدبیر کرده بود. یعنی وقتی گروهی با نظام اسلامی و حکومت اسلامی در حال جنگ هستند که محاربند، فقط آدمهایی که الآن شمشیر دستشان است محارب نیستند بلکه آن کسی هم که فرض بفرمایید رفته پستش را تحویل بدهد و بیاید، او هم جزو همینهاست، آن کسی که دارد خطدهی میکند، طراحی میکند، او هم [جزو اینها است]، سرباز ذخیرهشان هم جزو اینها است. تفاوتی نمیکند. مسأله محاربهٔ اشخاصی که با آنها همکاری داشته باشند و متصل باشند، یک مسألهٔ حلشدهای است تقریباً. امام با این ملاحظات این کار را کرده بودند. بنابراین از لحاظ فقهی و همچنین از لحاظ تشخیص امام و عملکرد امام و نظر امام جای هیچ دغدغهای وجود ندارد». (کتاب روایت رهبری: مناسبات جمهوریت و اسلامیت در انتخاب ولیفقیه. یاسر جبرائیلی)
اعدام، چوب زیر بغل مرگاندیشان
از خلال این فتاوی جنایتکارانه و توجیه آن در شرع آخوندی پیداست که اعدام نه یک روش جزایی که یک چوب زیر بغل برای نظام مرگاندیشان است. عامل تداوم حیات و وسیلهٔ ارتزاق آنهاست. در حکم نفس کشیدن برای این نظام است. پرانتز این بحث را اگر بخواهیم مقداری بیشتر باز کنیم باید گفت این حکومت برای سرپا نگهداشتن خود نیاز به رعبافکنی و ایجاد وحشت از طریق اعدام انسانها دارد. در این باره به همان حرف معروف قهرمان خلق، نوید افکاری میرسیم: «آنها برای طناب دارشان دنبال گردن میگردند». . این یک جملهٔ ساده است اما در جوهر خود یک کشف است؛ کشف قوانین حکومت و زمامداری در حکومتی که نام خود را «جمهوری اسلامی» گذاشته است.
نگاهی به جرمهایی که مجازات اعدام را در حاکمیت ولایی بهدنبال دارد این نظریه را تقویت میکند. وقتی کار به برخورد با مخالفان سیاسی و نیروهای برانداز میرسد، نظام ولایی افسار پاره میکند. در مورد هواداران و اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، همانگونه که خامنهای نیز تصریح کرد، حکومت آخوندی همه چیز را به سمت اعدام حل میکند.
اینکه میگوییم اعدام چوب زیربغل حکومت سالوسپیشگان است، مبالغه نکردهایم.
به پیشینهٔ این رژیم نگاه کنیم. اعدام جوانان کرد قبل از ۳۰خرداد ۶۰ و بعد از آن اعدام زندانیان مجاهد و مبارز در اوین و سایر زندانها و نیز کشتار تابستان ۶۷ نیاز هیولای دینی را به اعدام نشان میدهد. رقم سرگیجهآور ۱۲۰هزار اعدامی و به قتل رسیده در این رژیم، جز با این منطق قابل هضم نیست. بعد از خمینی هم هرگز چرخهٔ اعدام در ایران متوقف نشد. در بیلان سرسامآور اعدام، اصلاحطلبان قلابی با با باند اصلی نظام دست در دست و همکاسه هستند. یک قلم فقط در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی نزدیک به ۴۳۰۰نفر به بهانههای مختلف اعدام شدهاند.
وضعیت ایران بهعنوان دومین کشور رکوردار اعدام در جهان [بعد از چین] آینهٔ وضعیت اسفناک حقوقبشر در جهان امروز است. چگونه میتوان در روز جهانی اعدام سخن از ممنوعیت و برچیدن اعدام گفت ولی ایران تحت نعلین آخوندها را از یاد برد؟
دادخواهی اعدامشدگان در روز جهانی اعدام
مقاومت ایران با درک عمیق از این نیاز و ویژگی نظام حاکم، از روز نخست به کارزار همهجانبه با آن بر خواست. جدیدترین پراتیک در این زمینه گردهمایی ایرانیان و یاران مقاومت در برلین بهمناسبت روز جهانی اعدام بود.
مریم رجوی، طی پیامی برای این گردهمایی، جهان را به دادخواهی خون اعدامشدگان فراخواند و آنها را اینگونه مخاطب قرار داد: «چرا نسبت به دریای خونی که در ایران جاری است، بیعملی پیشه کردهاید؟
مگر کشتن بیرحمانه بیش از ۱۵۰۰نفر توسط خامنهای در قیام آبان جنایت علیه بشریت نیست؟ مگر کشتن دهها کودک و نوجوان نقض وحشتناک حق حیات مردم ایران نیست، پس چرا دست روی دست گذاشتهاید؟
خواست مردم ایران این است: یک هیأت تحقیق بینالمللی تشکیل دهید، اسناد و فیلمها و شواهد انبوه این جنایتها بهخصوص قتلعام ۱۳۶۷ و کشتار آبان را بررسی کنید و پرونده این جنایت بزرگ را به شورای امنیت بفرستید. همه چیز برای به محاکمه کشیدن آخوند خونآشامی که در رأس این رژیم قرار دارد، و سرکردگان رژیمش فراهم است».
اکنون جهان در برابر این آزمون قرار دارد آیا در مقابل جنایتهای فجیع این حکومت در قرن بیست و یکم سکوت پیشه میکند یا برمیآشوبد و به همصدایی و پشتیبانی از مقاومتی برمیخیزد که وجهه همت خود را سرنگونی رژیم ترور، اعدام و جنایت قرار داده است.
بدون به محاکمهکشیدن اعدام و کشتار در ایران، چگونه میتوان به بزرگداشت روز جهانی اعدام نشست؟!