آخوند موحدی کرمانی رئیس موقت مجمع تشخیص مصلحت نظام آخوندی 27بهمن ماه 95 در یک مراسم حکومتی با اشاره به اینکه مردم نیازمند نان شبشان هستند و نمیتوانند بچههایشان را به مدرسه بفرستند و خانهای برای زندگی ندارند گفت ”همانطور که الآن هم میشنویم عدهیی بهدلیل نیازهای شدید اقتصادیشان دست از مذهب برداشتهاند“. (خبرگزاری ایسنا 27بهمن 95)
فقر اقتصادی که این نظام ضدمردمی بر مردم حاکم کرده است، همچنین سیاستهای دجالگرانه آخوندها و نظام ولایتفقیه و سرکوبی که این رژیم به اسم دین بر عموم مردم ایران اعمال میکند، موجب ابراز نفرت بیش از پیش جوانان به فرهنگ منحط رژیم آخوندی شده است و این امر را آخوند موحدی با وقاحت تمام تحت عنوان دست برداشتن مردم از مذهبشان وانمود میکند.
در رابطه با این نفرت عمومی از فرهنگ منحط آخوندی، روزنامه حکومتی مردمسالاری 15مهر 95 با عنوان ”جذب مردم به دین یا رویگردانی از دین؟“ مینویسد: ”در داخل به نام دین بر مردم، و بهویژه اهل هنر سختگیری میشود و انبوهی نزاع در ماههای اخیر بر سر برگزاری کنسرت در محدوده حکومتی اسلامی درگرفته است. روحانیان از یکسو مدعیاند دین اسلام دین شادی است و از سوی دیگر با مظاهر شادمانی به سختی به مقابله برخاستهاند... مردمی که جامعه مدرسین از آن سخن میگوید کدام مردماند؟ آیا بخشی از آن اکثریت ناراضی مردم قم هستند که از زندگی کردن در این شهر ناراضیاند و ترجیح میدهند در صورت امکان قم را ترک کنند یا نه، کفنپوشان و چماق به دستان گوش به فرماناند؟ آیا به راستی کسانی که میگویند اسلام دین شادمانی است، منظورشان کدام اسلام است؟ به راستی، سهم دین در ناشادمانی مردم چیست؟ وقتی که میراث ضدشادمانیِ اسلامِ موجود را مورد نقد قرار میدهیم، کارگزاران دینی کشور که چه بسا بسیاری از آنها خود را متولی اسلام معرفی میکنند، سریعاً جبههگیری میکنند“.
فقر اقتصادی که این نظام ضدمردمی بر مردم حاکم کرده است، همچنین سیاستهای دجالگرانه آخوندها و نظام ولایتفقیه و سرکوبی که این رژیم به اسم دین بر عموم مردم ایران اعمال میکند، موجب ابراز نفرت بیش از پیش جوانان به فرهنگ منحط رژیم آخوندی شده است و این امر را آخوند موحدی با وقاحت تمام تحت عنوان دست برداشتن مردم از مذهبشان وانمود میکند.
در رابطه با این نفرت عمومی از فرهنگ منحط آخوندی، روزنامه حکومتی مردمسالاری 15مهر 95 با عنوان ”جذب مردم به دین یا رویگردانی از دین؟“ مینویسد: ”در داخل به نام دین بر مردم، و بهویژه اهل هنر سختگیری میشود و انبوهی نزاع در ماههای اخیر بر سر برگزاری کنسرت در محدوده حکومتی اسلامی درگرفته است. روحانیان از یکسو مدعیاند دین اسلام دین شادی است و از سوی دیگر با مظاهر شادمانی به سختی به مقابله برخاستهاند... مردمی که جامعه مدرسین از آن سخن میگوید کدام مردماند؟ آیا بخشی از آن اکثریت ناراضی مردم قم هستند که از زندگی کردن در این شهر ناراضیاند و ترجیح میدهند در صورت امکان قم را ترک کنند یا نه، کفنپوشان و چماق به دستان گوش به فرماناند؟ آیا به راستی کسانی که میگویند اسلام دین شادمانی است، منظورشان کدام اسلام است؟ به راستی، سهم دین در ناشادمانی مردم چیست؟ وقتی که میراث ضدشادمانیِ اسلامِ موجود را مورد نقد قرار میدهیم، کارگزاران دینی کشور که چه بسا بسیاری از آنها خود را متولی اسلام معرفی میکنند، سریعاً جبههگیری میکنند“.
جملات بالا اعتراف یکی از رسانههای رژیم است که به صراحت به واقعیت تنفر از فرهنگ و تفکرات آخوندها پرداخته است.
لازم با یادآوری است که ولیفقیه ارتجاع در خرداد ماه سال 94 تحت عنوان «تهدیدات خطرناک فکری که متوجه جوانهاست»، «خطراتی که نسل جوان را تهدید میکند» نسبت به این مسأله هشدار داده بود.
در همان زمان سردمداران ریز و درشت رژیم به نوبت ابراز نگرانی کرده و هشدار میدادند. از جمله آنها آخوندی به نام میرلوحی که بهعنوان استاد دانشگاه معرفیاش کردند در تلویزیون رژیم گفت که: «جوانها... در معرض خطر دشمن اند!»
آخوند میرلوحی در ادامه حرفهایش گفته بود: «در یک همچین شرایطی نگهداشتن قوت ایمان جوانان نسبت به امام زمان مهم است!» منظور از «ایمان به امام زمان «در فرهنگ ارتجاعی آخوندها چی است؟ جواب را آخوند امامی کاشانی در جمعهبازار همان زمان در تهران داد و گفت: «کسانی که... مسأله امام زمان را زیر سؤال میبرند، ... گاهی مخالفت با اصل نظام جمهوری و ولایتفقیه، آنها را میکشد به آن بحثها، که اصل بحث را انکار کنند، چون ولیفقیه، بهعنوان نائب عام امام عصر، .. یک حکومت ولایی... فکر میکنند که بیایند اصل را بزنند. در حالیکه نظام جمهوری اسلامی نظامی است که... وصل میشود به نظام جهانی امام زمان!» بنابراین به خوبی روشن است که این جوانان نیستند که در معرض خطرند، ولیفقیه طلسمشکسته و نظام و تفکرات پوسیده او است که دیگر سوءاستفاده دینفروشانه از نام «امام زمان» هم نهتنها دردی را از او درمان نمیکند، بلکه خودش مایه افزایش خشم مردم بهویژه جوانان علیه نظام دجال اوست.
لازم با یادآوری است که ولیفقیه ارتجاع در خرداد ماه سال 94 تحت عنوان «تهدیدات خطرناک فکری که متوجه جوانهاست»، «خطراتی که نسل جوان را تهدید میکند» نسبت به این مسأله هشدار داده بود.
در همان زمان سردمداران ریز و درشت رژیم به نوبت ابراز نگرانی کرده و هشدار میدادند. از جمله آنها آخوندی به نام میرلوحی که بهعنوان استاد دانشگاه معرفیاش کردند در تلویزیون رژیم گفت که: «جوانها... در معرض خطر دشمن اند!»
آخوند میرلوحی در ادامه حرفهایش گفته بود: «در یک همچین شرایطی نگهداشتن قوت ایمان جوانان نسبت به امام زمان مهم است!» منظور از «ایمان به امام زمان «در فرهنگ ارتجاعی آخوندها چی است؟ جواب را آخوند امامی کاشانی در جمعهبازار همان زمان در تهران داد و گفت: «کسانی که... مسأله امام زمان را زیر سؤال میبرند، ... گاهی مخالفت با اصل نظام جمهوری و ولایتفقیه، آنها را میکشد به آن بحثها، که اصل بحث را انکار کنند، چون ولیفقیه، بهعنوان نائب عام امام عصر، .. یک حکومت ولایی... فکر میکنند که بیایند اصل را بزنند. در حالیکه نظام جمهوری اسلامی نظامی است که... وصل میشود به نظام جهانی امام زمان!» بنابراین به خوبی روشن است که این جوانان نیستند که در معرض خطرند، ولیفقیه طلسمشکسته و نظام و تفکرات پوسیده او است که دیگر سوءاستفاده دینفروشانه از نام «امام زمان» هم نهتنها دردی را از او درمان نمیکند، بلکه خودش مایه افزایش خشم مردم بهویژه جوانان علیه نظام دجال اوست.