بحران آب در ایران یکی از چالشهای بنیادین زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی است. اگر چه نظام ولایت فقیه میخواهد با نسبت دادن آن به کاهش منابع آبی طبیعی یا مصرف نادرست آب، مسئولیت را از گردن خود ساقط سازد، بحران آب در کنار دیگر بحرانها و ابر بحرانهای اقتصادی و زیستمحیطی بهطور مستقیم به سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای کلان حکومتی برمیگردد. افت شدید ذخایر مخازن سدها، و هدر رفت گسترده آب در بخشهای کشاورزی و شبکههای توزیع، همگی نشاندهنده عمق این بحران هستند.
سؤالهای بیپاسخ
سدسازیهای بیرویه با هدف غارت بیشتر منابع آبی از سوی سپاه پاسداران باعث شده است که اکنون رسانههای حکومتی سؤال کنند که آیا راهکارهای ارائهشده برای حل بحران آب، از جمله سدسازیهای گسترده، توانستهاند این معضل را مهار کنند یا خود به عاملی برای تداوم و تشدید آن بدل شدهاند؟ (۱)
اکنون همین رسانهها که در پرداختن بهعلت اصلی بحرانها خط قرمز دارند مینویسند:
«استفاده بیرویه از ذخایر زیرزمینی، سدسازیهای غیراصولی و تخصیص منابع آبی به صنایع آببر، کشور را درگیر تنش آبی کرده است و شاید نگرانکنندهترین بخش ماجرا نیز این باشد که بین استانهای مختلف بر سر منابع آب درگیری بهوجود آید. مانند اختلافهایی که این روزها میان کشاورزان اصفهانی و ساکنان یزد بر سر خط لوله انتقال آب بهوجود آمده و در سالیان گذشته نیز بارها چنین اختلافهایی شکل گرفته، اما شکستن خط لوله انتقال آب میان دو استان، تنها یک نشانه از ضعفهای عمیق در مدیریت منابع آب است. سالهاست که خشکسالی، سوءمدیریت و تصمیمگیریهای نادرست، شرایط منابع آبی را به نقطهای خطرناک رسانده و چالش آب در اصفهان و یزد تنها نمادی از یک معضل فراگیر است که اگر بهطور جدی مدیریت نشود، ممکن است بهسرعت به دیگر نقاط کشور هم تسری یابد» (۲).
وضعیت کنونی منابع آبی ایران
دادههای موجود، نشان میدهند که تمرکز بر راهحلهای سازهای نظیر سدسازی، بدون توجه به اصلاح زیرساختها نهتنها کمکی به حل بحران نکرده، بلکه پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی آن را وخیمتر ساخته است.
بر اساس گزارشهای رسمی وزارت نیرو تا ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، وضعیت مخازن سدهای ایران بهشدت نگرانکننده است. از میان ۱۹۰ سد فعال کشور، ۳۶ سد کمتر از ۵۰ درصد ظرفیت خود آب دارند و ۱۳ سد بزرگ در هشت استان، از جمله تهران، تنها ۱۵ درصد پرشدگی را نشان میدهند. بهعنوان مثال، سد زایندهرود، یکی از مهمترین منابع آبی مرکز ایران، تنها ۲۰ درصد ظرفیت خود را حفظ کرده است. همچنین، حجم ورودی آب به مخازن سدها از ابتدای سال آبی ۱۴۰۳ تا فروردین ۱۴۰۴، با کاهش ۳۷ درصدی نسبت به سال گذشته، به ۱۳.۴۹ میلیارد مترمکعب رسیده و حجم آب موجود نیز با افت ۱۶ درصدی، ۲۴.۹۷ میلیارد مترمکعب گزارششده است. این آمارها حاکی از آن است که ایران تحت اشغال عمامهداران با یک بحران آبی ساختاری مواجه است که تنها به عوامل طبیعی محدود نمیشود.
سدسازی، راهحل یا تشدیدکننده بحران؟
شواهد نشان میدهد که سدسازیهای بیرویه و غارتگرانه سپاه پاسداران به تخریب اکو سیستمها و کاهش پایداری منابع آبی دامن زده است. کاهش پرشدگی مخازن سدها، اکنون کارشناسان معتقدند که تمرکز بیش از حد بر احداث سدها، بدون توجه به مدیریت تقاضا و بهینهسازی مصرف، رویکردی ناکارآمد است. بهعنوان مثال، کشاورزی سنتی که بیش از ۸۵ درصد آب کشور را مصرف میکند، همچنان با روشهای قدیمی آبیاری ادامه دارد و اصلاح الگوی کشت و استفاده از فناوریهای نوین به کندی پیش میرود. این در حالی است که هدر رفت آب در شبکههای توزیع نیز سالانه بیش از ۳۲ میلیارد مترمکعب برآورد میشود، که معادل ۲۵ تا ۳۰ درصد کل آب ورودی به این شبکههاست. این ارقام نشاندهنده آن است که نقصهای ساختاری در زنجیره مصرف آب، بیش از کمبود منابع، به تشدید بحران دامن زدهاند.
راهحلهای نمایشی و کوتاه مدت
بر اساس گزارشها، حدود ۳۲ درصد آب کشور بهصورت «آب بدون درآمد» از دست میرود که ۱۵ درصد آن به هدر رفت فیزیکی، ۱۵.۵ درصد به هدر رفت ظاهری، و ۱.۴ درصد به مصارف مجاز بدون درآمد اختصاص دارد. این میزان هدررفت، که بهطور عمده ناشی از فرسودگی زیرساختها و عدم سرمایهگذاری در بهسازی شبکههاست، نشاندهنده ابعاد فاجعه در حاکمیت آخوندی است.
بررسی دادهها و شواهد نشان میدهد که رویکرد حاکمیت نه برطرف کردن بحران آب بلکه تمرکز بر پروژههای سودجویانه و غارتگرانه سازهای بوده که بحران را تشدید کرده است. این تمرکز، که اغلب با انگیزههای سیاسی و نمایشی همراه بوده، از اصلاح زیرساختهای موجود و حل اساسی و متمدنانه آب برای کشوری پهناور مانند ایران فروگذار کرده است.
بدیهی است مادامی که این حاکمیت بر سر کار است، بحران رو به وخامت بیشتر خواهد رفت و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی آن در دهههای آتی عمیقتر خواهد شد.
پانوشت:
(۱) «در کنار راهحلهای گوناگون و متعدد، از روشهای نوین آبیاری و کشاورزی، اصلاح الگوی کشت و کاشت محصولات با نیاز آبیِ کم گرفته تا اصلاح الگوی مصرف و بِهسازی شبکههای توزیع و حتی مباحث انتقال آب که کارشناسان برای برونرفت از بحران آب مطرح میکنند، همواره ردپای سدسازی بهعنوان یک راهکار دیده میشود، اما سؤال اصلی اینجاست که آیا احداث سدها راهحلی برای مشکل کمآبی است؟» (عصر ایران، ۱۹فروردین ۱۴۰۴)
(۲) روزنامه رسالت، «نسخهای برای تنشهایآبی، ۱۷فروردین ۱۴۰۴