از جمله دردناکترین رهآوردهای 38سال حاکمیت چپاول و غارت در نظام ولایتفقیه، تخریب و انهدام زیست بوم ایران میباشد تا آنجا که رسانههای رژیم با اعلام وضعیت بحرانی، زنگ خطر حذف نگین آذربایجان یا دریاچه ارومیه از نقشه ایران را بصدا در آوردهاند.
دریاچه ارومیه که روزگاری نه چندان دور با مساحت بیش از ٥ هزار کیلومتر مربع، با طول 140 کیلومتر و عرض 85 کیلومتر و با عمق نزدیک به 17 متر، با داشتن بیش از یکصد جزیره کوچک صخرهای برای توقف پرندگان مهاجر از جمله فلامینگو، پلیکان، لک لک و اردک... از زیباترین نقاط میهن اسیر و در بند بهشمار میآمد امروز در نتیجه سیاستهای ضدملی و وطنفروشانه باندهای حاکم بر میهن اشغال شده در خطر خشک شدن کامل قرار دارد بهصورتیکه بیشتر از90 درصد دریاچه تبدیل به کویر نمک شده است.
علاوه بر این، پیکره زیبا، بزرگ و آبی دریاچه با تعدیل درجه حرارت، زمستان را کمی گرمتر و تابستان را خنکتر مینمود و ضمن جلوگیری از ایجاد گرد و غبار و تجزیه نور خورشید به اقتصاد و کشاورزی در این قسمت از میهن اسیر رونق و جلوه خاصی میبخشید.
استنباط بهتر و دقیقتر از این جنایت تاریخی در حاکمیت پلید آخوندی آن زمان امکانپذیر میشود که شما و تصویری که رسانههای همین رژیم از موقعیت فعلی این دریاچه را ارائه میدهند بررسی کنیم آنجا که مینویسند: «دریاچه ارومیه به مصیبتی برای مردم تبدیل شده زیرا خشکی دریاچه به مرحله خطرناک نزدیک شده است، به نوعی که بخش قابل توجهی از دریاچه خشک شده و برداشت نمک و رفت و آمد کمپرسیها زمینهساز بروز گرد و غبار نمکی شده است».
در همین جا باید خاطرنشان کرد که: بنا بر گزارش بانک جهانی در سال 2005، رقمی معادل 9 درصد درآمد تولید ناخالص ملی ایران برای خسارتهای زیست محیطی هزینه میشود. این بدین معنی است که برآورد سالانه 100 میلیارد دلار هزینه تخریب محیطزیست در ایران میباشد.
رژیم آخوندی عامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه:
دریاچه ارومیه با وسعتی بیش از ۳٪ مساحت کل کشور در گذشته توسط ۶۰ رودخانه فصلی و دایم سیرآب میشد. این دریاچه از اواسط دهه۱۳۸۰ بهدلیل سیاستهای ضدملی و میهن بر باد ده آخوندها شروع به خشک شدن کرد و اکنون در خطر خشک شدن کامل قرار دارد. تصاویر ماهوارهیی سال ۲۰۱۵ از این دریاچه نشان میدهد این دریاچه ۸۸ درصد مساحت خود را از دست داده است.
در کلیترین صورت سه عامل اصلی و مؤثردر خشکی دریاچه ارومیه عبارتند از:
1-برداشت بیش از حد مجاز از منابع تجدیدپذیر حوضه دریاچه.
2- توسعه نامتوازن بخش کشاورزی در حوضه دریاچه.
3- تغییرات اقلیمی و استمرار خشکسالی.
در این میان حاکمیت فاسد آخوندها همواره تلاش داشته و دارد که با ترفند خشکسالی خود را از گرداب نارضایتی اجتماعی پیرامون این بحران بیرون بکشد.
این در حالی است که تحقیقات محققان جهان نشان داده است که خشکسالی تنها باعث کاهش ۵ درصدی بارش در حوزه آبریز دریاچه شده و پروژههای غارتگرانه سدسازی و حفر چاههای عمیق توسط باندها و قرارگاه موسوم به خاتمالانبیا، همراه با ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری بر روی دریاچه آن را تا آستانه خشک شدن کامل برده است.
در تأیید این نکته تنها به دو نمونه از اعترافهای کارگزاران رژیم در رسانههای تحت سیطره حاکمیت آخوندها بسنده میکنیم:
-مدیر بهاصطلاح احیای در یاچه ارومیه در پاسخ این سؤال که چرا دریاچه خشک شد؟ اینگونه زبان باز کرده و اعتراف میکند: «برداشت بیش از حد از منابع تجدید پذیر یکی از دلایل آن است، میتوانیم ۴۰ تا ۴۵ درصد از آبهای تجدید پذیر را برداشت کنیم در حالی که در کشور بالای ۱۰۰ درصد برداشت میشود و در حوضه آبریز بیش از ۷۰ درصد برداشت میشود».
و در ادامه میافزاید: «در سال 85 حدود 64هزار حلقه چاه، در سال 91 حدود 89هزار و اکنون بیش از 100هزار حلقه چاه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود دارد که 50 درصد مجاز و 50 درصد غیرمجاز است».
این کارگزار رژیم همچنین ضمن اشاره به باندهای غارتگر و ویرانگر در درون رژیم که بهخاطر غارت بیشتر باعث وضعیت کنونی دریاچه شدهاند اضافه میکند: «توسعه نامتوازن در بخش کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه یکی دیگر از دلایل است بهطوری که از کشت دیم محصولاتی مانند انگور به سمت کشت محصولات آب بر مانند سیب و چغندر قند تغییر یافت».
-خبرگزاری حکومتی موسوم به ایسنا در ارتباط با پروژههای سدسازی رژیم که منجر به خشک شدن دریاچه ارومیه شده است اینگونه اعتراف میکند: «خطا در سدسازی یکی دیگر از عوامل مهم در خشکی دریاچه ارومیه است. در جاهایی باید سد ایجاد شود که 365روز سال آب رودخانه در حال جریان و فعال است. ایجاد سد باعث شده است که بارندگیهای منطقه در پشت سدها مانده و به دریاچه نرسد».
همچنین روزنامه حکومتی شهروند در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه با تأکید به خسارت ناشی از پروژه سدسازیهای رژیم طی سالیان اخیر اینگونه اذعان میکند: «تا سال ۲۰۱۲ بیش از 200 سد روی رودخانههای حوضه آبریز دریاچه در مرحله آماده بهرهبرداری، یا پایان مراحلطراحی بودند».
پروژه احیای دریاچه ارومیه و وعدههای توخالی آخوند روحانی:
در این میان اما فراموش نکردهایم که در شروع نمایش مسخره انتخابات ریاستجمهوری سال 92 آخوند روحانی که قصد داشت با سوار شدن بر موج نارضایتی مردم و نارضایتی گسترده مردم ارومیه از نابودی دریاچه ارومیه بهریاست جمهوری رژیم دست پیدا کند این چنین داد سخن داد که: «من به شما قول میدهم که اگر بار مسئولیت اجرایی کشور را بر دوش من قراردادید، در اولین روز دولت، حل مشکل دریاچه ارومیه در دستور کار قرار خواهد گرفت. دریاچه ارومیه احیا باید گردد. در مرکز مطالعات استراتژیک مدتهاست کارگروه ویژهیی برای حل مشکل دریاچه ارومیه تشکیل دادهایم. اولین بررسیها به ما میگوید اگر خدای ناکرده دریاچه ارومیه خشک شود، زیست 14 میلیون نفر در معرض خطر قرار خواهد گرفت و آنوقت ریزگردهای نمک تمام زمینهای کشاورزی کشور را نابود خواهد کرد. باید آب دریاچه خزر به ارومیه منتقل شود. من به شما قول میدهم که در دولت تدبیر و امید، احیای دریاچه ارومیه، جزء اولین برنامههایمان باشد».
امروز بعد از گذشت چهار سال سراب بودن وعدههای توخالی این شیاد بهخوبی بر همگان به اثبات رسید ه است و مشخص شده که آخوند شیاد صرفاً قصد داشت از این نمد برای خود کلاهی بسازد. چرا که یکی از اعضای مجلس ارتجاع عملکرد این ستاد را اینگونه ارزیابی میکند: «ابتدای اردیبهشت 95 ارتفاع آب ۱۲۷۱.۱ سانتی متر بوده است و از سال گذشته تا به امروز با وجود هزینههای بسیار و همچنین سیلابهای اخیر در آذربایجان که به دریاچه سرازیر شده نسبت به سال قبل 16 سانتی متر پایینتر کاهش یافته است».
یا در یک نمونه دیگر رسانههای تحتامر همین نظام مینویسند که: «مهمترین شعار احیای دریاچه ارومیه در دولت یازدهم تحقق نیافته و مردم آذربایجان تنها با الطاف خداوند و بارشهای اخیر توانستند دریاچه ارومیه را تاکنون زنده نگه دارند، در واقع میتوان گفت مهمترین اقدامی که دولت روحانی در رابطه با کمک به احیای دریاچه انجام دهد خارج کردن مسأله احیای دریاچه ارومیه از مسأله سیاسی به اجتماعی است که این موضوع نیز مستلزم صرف هزینههای گزافی ازبیت المال بوده است».
در این رابطه نیز بهتر است به گفتههای کارگزاران و بهاصطلاح کارشناسان ستاد احیای دریاچه ارومیه استناد نماییم تا عمق فاجعه بهتر روشن شود:
--خبرگزاری مهر آخوندی 9اردیبهشت 96 تحت عنوان وعدههای دولتی برای دریاچه ارومیه آب نشد! کشتی تدبیر هم به گل نشست مینویسد: «بیش از دو دهه از روند خشک شدن دریاچه ارومیه میگذرد، دو دههای که بیتوجهی مسئولان به همراه وعدههای شعاری دولتها هر روز بر عمق بحران افزوده است. خشک شدن دریاچه ارومیه از سال ۷۶ آغازشده و هرسال ۴۰ سانتیمتر از عمق آب آن کم میشد تا اینکه ۹۶ درصد از مساحت دریاچه ارومیه تا سه سال گذشته از بین رفت.
عمق فاجعه تا جایی پیش رفت که احیای دریاچه یکی از شعارهای اصلی دولت یازدهم قرار گرفت و با تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه مقرر شد وعدهها وارد فاز عملیاتی شوند اما تزریق ناچیز اعتبارات و آماده نبودن برخی زیرساختها موجب شد روند عملی شدن شعارها ناچیز بوده و شتاب کمتری داشته باشد.
مهر آخوندی در ادامه ضمن اذعان به روند کند توسعه آبیاری تحتفشار در اراضی کشاورزی و انتقال آب در کنار سایر طرحهای احیای دریاچه ارومیه با توجه به فرارسیدن فصل تبخیر آب این سؤال را ایجاد میکند که با اینحال و با منابع مالی محدود چگونه میتوان انتظار داشت هفت سال آینده این تالاب بینالمللی زنده شود؟
در طول بیش از دو دهه بیتوجهی و غفلت، وضعیت دریاچه ارومیه به شرایط کنونی مبتلا شده است. کاهش بارندگیها، کشاورزی سنتی، استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی، مصرف نامناسب منابع آبی و عوامل انسانی مهمترین دلایل این بحران زیستمحیطی عنوان میشود،
تبدیل دریاچه ارومیه به کانون ریزگردها در خاورمیانه، وقوع بادهای نمکی، تغییر اقلیم، بروز بیماریهای نوظهور، از بین رفتن کشاورزی و معیشت مردم منطقه و مهاجرت بخشی از هزاران آسیب و تبعات منفی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه بوده که سالها مورد غفلت مسئولان واقعشده است.
بنا بر تحقیقات انجامشده (نزدیک دو دهه پیش تاکنون) نمودار تراز آب پارک ملی دریاچه ارومیه رو به پایین است و مطالعات مدیریت زیستبوم حوضه آبریز دریاچه ارومیه که با همکاری بانک جهانی به اتمام رسیده، نشان میدهد دریاچه ارومیه بهعنوان دومین دریاچه شور جهان روزهای خیلی وخیم و بحرانی را طی میکند
مهر آخوندی در پایان با استناد به گفته معاون فنی اداره کل محیطزیست استان به کاهش سطح آب دریاچه این چنین اعتراف میکند: وضع تراز آبی دریاچه ارومیه در حال حاضر ۱۲۷۰.۸۵ متر است که این مقدار در مقایسه با مدتزمان مشابه سال قبل ۱۶ سانتیمتر کاهش دارد.
-روزنامه حکومتی آراز آذربایجان 31فروردین 95 بهنقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع تحت عنوان ستاد احیاء عایدی برای دریاچه ارومیه ندارد مینویسد: «به بهانه احیای دریاچه ارومیه ما را فریب دادهاند و سد نازلو و باراندوز را تعطیل کردهاند، ستاد احیای دریاچه ارومیه و همچنین وزیر نیرو نه تنها اقدام موثری در رابطه با احیای دریاچه انجام نداده بلکه خشکی آن را نیز رقم زدهاند در حالی که احداث سیمینه رود و زرینه رود و همچنین سد باراندوز و نازلو به نفع دریاچه ارومیه بوده و از هدر رفت آب جلوگیری میکند اما متأسفانه آنها را تعطیل کردهاند؛ لازم است سازمان حفاظت محیطزیست و همچنین ستاد احیای دریاچه شفاف سازی کنند که تاکنون چه اقدامات مؤثرو سازندهیی برای احیای این دریاچه انجام دادهاند. زمانی که ستاد احیای دریاچه ارومیه هیچگونه ثمری به جز هدر رفت سرمایه و بودجه ملی را ندارد پس وجود این ستاد هیچ دردی را از جسم بیجان دریاچه ارومیه را دوا نمیکند».
این عضو مجلس ارتجاع در ادامه ضمن اذعان به اینکه برنامههایی که ستاد احیای دریاچه ارومیه در پیش گرفته است جز بیکاری، بدبختی، قطع معیشت روستاییان آذربایجان غربی چیز دیگری را بهدنبال نخواهد داشت به غارت و چپاول در استخراج بیرویه نمک از دریاچه ارومیه توسط ستاد بهاصطلاح احیای دریاچه هم اعتراف میکند و مینویسد: «روزانه بیش از ۵۰۰ تریلی نمک از سطح بستر دریاچه برداشت و به نام کارخانه مراغه بسته بندی و بعد به کشور ترکمنستان و کشورهای دیگر صادر میشود و این در حالی است که این برداشت بدون توجه به استانداردهای زیست محیطی و استفاده از تکنولوژی روز انجام میشود و در واقع برداشت نمک با بیل مکانیکی و لودر مغایر استانداردهای زیست محیطی است.
-خبرگزاری حکومتی موسوم به ایسنا 3اردیبهشت 96 تحت عنوان سهم دریاچه ارومیه از سیلابهای اخیر آذربایجان با اذعان به کاهش 12 سانتی متری سطح تراز آب دریاچه به نسبت سال گذشته مینویسد: با توجه به شرایط خاصی که دریاچه ارومیه دارد، دلیلی وجود ندارد که آب ناشی از سیلابها تنها در سدهای وزارت نیرو جمع شود بلکه باید این سیلاب به سمت دریاچه ارومیه هدایت شود.
حدود ۴۰ سد اطراف دریاچه ارومیه وجود دارد و سد بوکان به تنهایی بالای ۵۰ درصد از روانآبهایی که بر اثر سیلاب میتوانست وارد دریاچه ارومیه شود را در خود حبس کرده است، بقیه سدها هم به همین ترتیب نقش بسیاری در ممانعت از جریان سیلاب به سمت دریاچه داشتهاند و این تاییدی بر گفتههای متخصصان است که عامل خشکی دریاچه ارومیه را سدها میدانند».
این منبع در ادامه بهنقل از یکی از اساتید کارشناس دانشگاه تهران اینگونه اضافه میکندکه «اگر اجازه داده میشود این سیلاب وارد دریاچه ارومیه شود، احتیاجی به این همه هزینه و بودجه نبود، همین سیل دو سه روزه میتوانست سطح تراز دریاچه ارومیه را از سطح تراز سال گذشته نیز بالا ببرد. دلیلی وجود ندارد با توجه به شرایط خاص دریاچه ارومیه، آب ناشی از سیلابها در سدهای وزارت نیرو حبس شود بلکه این سیلاب باید به سمت دریاچه ارومیه هدایت شود».
مطالعه روی تالابهای ایران نیز نشان میدهد مهمترین منبع تأمین آب این تالابها و دریاچهها سیلاب است و اگر سیلاب نباشد هیچ عامل دیگری نمیتواند اینها را پر کند اما سدها باعث شدهاند که جلوی جریان سیلابها گرفته شود؛ در صورتی که بقای اکوسیستمهای آبی به سیلاب بستگی دارد چون سیلاب بهصورت فلشینگ عمل میکند؛ یعنی یکباره حجم بالایی از آب را وارد دریاچه میکند و این حجم بالای آب چون با تلاطم همراه است، معمولاً بخش قابل توجهی از بستر رسوب شده دریاچه را حل میکند. حل کردن بستر دریاچه نیز بهمعنای عمق گرفتن دریاچه است.
-- ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم 18فروردین 96 تحت عنوان ستاد احیا دریاچه ارومیه درباره هزینه کردهای دولت شفاف سازی کند بهنقل از یکی دیگر از اعضای مجلس ارتجاع مینویسد: «متأسفانه مدتهاست این ستاد از اهداف و برنامههای پیشبینیشده خود دور شده و در اختیار جریانهای سیاسی قرار گرفته است و با توجه به وضعیت کنونی دریاچه ارومیه، ستاد احیا این دریاچه باید در رابطه با هزینههای صرف شده در چند سال اخیر شفاف سازی کند.
این مهره مجلس ارتجاع با استناد به آخرین آمار اعلام شده به کاهش دو سانتی متری سطح آب دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته اذعان نمود و اضافه کرد: «احیاء دریاچهای که با سوء مدیریت دچار بحران شده نباید با پر کردن چاههای مردم و ایجاد بحران برای واحدهای صنعتی احیا شود و نیز مردم نباید تقاص سوء مدیریتهای مسئولان را بدهند». هماکنون «قریب به سه هزار چاه پلمب شده و بسیاری از واحدهای صنعتی و کارخانهها با مشکل کمبود آب مواجه هستند که این سبب بیکاری، رکود اقتصادی و فرار سرمایه از استان شده است». و «شفاف سازی کامل ستاد احیا در رابطه با هزینهکرد از بیتالمال سبب رفع ابهامات بسیار در این زمینه میشود».
علاوه بر این، پیکره زیبا، بزرگ و آبی دریاچه با تعدیل درجه حرارت، زمستان را کمی گرمتر و تابستان را خنکتر مینمود و ضمن جلوگیری از ایجاد گرد و غبار و تجزیه نور خورشید به اقتصاد و کشاورزی در این قسمت از میهن اسیر رونق و جلوه خاصی میبخشید.
استنباط بهتر و دقیقتر از این جنایت تاریخی در حاکمیت پلید آخوندی آن زمان امکانپذیر میشود که شما و تصویری که رسانههای همین رژیم از موقعیت فعلی این دریاچه را ارائه میدهند بررسی کنیم آنجا که مینویسند: «دریاچه ارومیه به مصیبتی برای مردم تبدیل شده زیرا خشکی دریاچه به مرحله خطرناک نزدیک شده است، به نوعی که بخش قابل توجهی از دریاچه خشک شده و برداشت نمک و رفت و آمد کمپرسیها زمینهساز بروز گرد و غبار نمکی شده است».
در همین جا باید خاطرنشان کرد که: بنا بر گزارش بانک جهانی در سال 2005، رقمی معادل 9 درصد درآمد تولید ناخالص ملی ایران برای خسارتهای زیست محیطی هزینه میشود. این بدین معنی است که برآورد سالانه 100 میلیارد دلار هزینه تخریب محیطزیست در ایران میباشد.
رژیم آخوندی عامل اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه:
دریاچه ارومیه با وسعتی بیش از ۳٪ مساحت کل کشور در گذشته توسط ۶۰ رودخانه فصلی و دایم سیرآب میشد. این دریاچه از اواسط دهه۱۳۸۰ بهدلیل سیاستهای ضدملی و میهن بر باد ده آخوندها شروع به خشک شدن کرد و اکنون در خطر خشک شدن کامل قرار دارد. تصاویر ماهوارهیی سال ۲۰۱۵ از این دریاچه نشان میدهد این دریاچه ۸۸ درصد مساحت خود را از دست داده است.
در کلیترین صورت سه عامل اصلی و مؤثردر خشکی دریاچه ارومیه عبارتند از:
1-برداشت بیش از حد مجاز از منابع تجدیدپذیر حوضه دریاچه.
2- توسعه نامتوازن بخش کشاورزی در حوضه دریاچه.
3- تغییرات اقلیمی و استمرار خشکسالی.
در این میان حاکمیت فاسد آخوندها همواره تلاش داشته و دارد که با ترفند خشکسالی خود را از گرداب نارضایتی اجتماعی پیرامون این بحران بیرون بکشد.
این در حالی است که تحقیقات محققان جهان نشان داده است که خشکسالی تنها باعث کاهش ۵ درصدی بارش در حوزه آبریز دریاچه شده و پروژههای غارتگرانه سدسازی و حفر چاههای عمیق توسط باندها و قرارگاه موسوم به خاتمالانبیا، همراه با ساخت بزرگراه ۱۵ کیلومتری بر روی دریاچه آن را تا آستانه خشک شدن کامل برده است.
در تأیید این نکته تنها به دو نمونه از اعترافهای کارگزاران رژیم در رسانههای تحت سیطره حاکمیت آخوندها بسنده میکنیم:
-مدیر بهاصطلاح احیای در یاچه ارومیه در پاسخ این سؤال که چرا دریاچه خشک شد؟ اینگونه زبان باز کرده و اعتراف میکند: «برداشت بیش از حد از منابع تجدید پذیر یکی از دلایل آن است، میتوانیم ۴۰ تا ۴۵ درصد از آبهای تجدید پذیر را برداشت کنیم در حالی که در کشور بالای ۱۰۰ درصد برداشت میشود و در حوضه آبریز بیش از ۷۰ درصد برداشت میشود».
و در ادامه میافزاید: «در سال 85 حدود 64هزار حلقه چاه، در سال 91 حدود 89هزار و اکنون بیش از 100هزار حلقه چاه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه وجود دارد که 50 درصد مجاز و 50 درصد غیرمجاز است».
این کارگزار رژیم همچنین ضمن اشاره به باندهای غارتگر و ویرانگر در درون رژیم که بهخاطر غارت بیشتر باعث وضعیت کنونی دریاچه شدهاند اضافه میکند: «توسعه نامتوازن در بخش کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه یکی دیگر از دلایل است بهطوری که از کشت دیم محصولاتی مانند انگور به سمت کشت محصولات آب بر مانند سیب و چغندر قند تغییر یافت».
-خبرگزاری حکومتی موسوم به ایسنا در ارتباط با پروژههای سدسازی رژیم که منجر به خشک شدن دریاچه ارومیه شده است اینگونه اعتراف میکند: «خطا در سدسازی یکی دیگر از عوامل مهم در خشکی دریاچه ارومیه است. در جاهایی باید سد ایجاد شود که 365روز سال آب رودخانه در حال جریان و فعال است. ایجاد سد باعث شده است که بارندگیهای منطقه در پشت سدها مانده و به دریاچه نرسد».
همچنین روزنامه حکومتی شهروند در ارتباط با خشک شدن دریاچه ارومیه با تأکید به خسارت ناشی از پروژه سدسازیهای رژیم طی سالیان اخیر اینگونه اذعان میکند: «تا سال ۲۰۱۲ بیش از 200 سد روی رودخانههای حوضه آبریز دریاچه در مرحله آماده بهرهبرداری، یا پایان مراحلطراحی بودند».
پروژه احیای دریاچه ارومیه و وعدههای توخالی آخوند روحانی:
در این میان اما فراموش نکردهایم که در شروع نمایش مسخره انتخابات ریاستجمهوری سال 92 آخوند روحانی که قصد داشت با سوار شدن بر موج نارضایتی مردم و نارضایتی گسترده مردم ارومیه از نابودی دریاچه ارومیه بهریاست جمهوری رژیم دست پیدا کند این چنین داد سخن داد که: «من به شما قول میدهم که اگر بار مسئولیت اجرایی کشور را بر دوش من قراردادید، در اولین روز دولت، حل مشکل دریاچه ارومیه در دستور کار قرار خواهد گرفت. دریاچه ارومیه احیا باید گردد. در مرکز مطالعات استراتژیک مدتهاست کارگروه ویژهیی برای حل مشکل دریاچه ارومیه تشکیل دادهایم. اولین بررسیها به ما میگوید اگر خدای ناکرده دریاچه ارومیه خشک شود، زیست 14 میلیون نفر در معرض خطر قرار خواهد گرفت و آنوقت ریزگردهای نمک تمام زمینهای کشاورزی کشور را نابود خواهد کرد. باید آب دریاچه خزر به ارومیه منتقل شود. من به شما قول میدهم که در دولت تدبیر و امید، احیای دریاچه ارومیه، جزء اولین برنامههایمان باشد».
امروز بعد از گذشت چهار سال سراب بودن وعدههای توخالی این شیاد بهخوبی بر همگان به اثبات رسید ه است و مشخص شده که آخوند شیاد صرفاً قصد داشت از این نمد برای خود کلاهی بسازد. چرا که یکی از اعضای مجلس ارتجاع عملکرد این ستاد را اینگونه ارزیابی میکند: «ابتدای اردیبهشت 95 ارتفاع آب ۱۲۷۱.۱ سانتی متر بوده است و از سال گذشته تا به امروز با وجود هزینههای بسیار و همچنین سیلابهای اخیر در آذربایجان که به دریاچه سرازیر شده نسبت به سال قبل 16 سانتی متر پایینتر کاهش یافته است».
یا در یک نمونه دیگر رسانههای تحتامر همین نظام مینویسند که: «مهمترین شعار احیای دریاچه ارومیه در دولت یازدهم تحقق نیافته و مردم آذربایجان تنها با الطاف خداوند و بارشهای اخیر توانستند دریاچه ارومیه را تاکنون زنده نگه دارند، در واقع میتوان گفت مهمترین اقدامی که دولت روحانی در رابطه با کمک به احیای دریاچه انجام دهد خارج کردن مسأله احیای دریاچه ارومیه از مسأله سیاسی به اجتماعی است که این موضوع نیز مستلزم صرف هزینههای گزافی ازبیت المال بوده است».
در این رابطه نیز بهتر است به گفتههای کارگزاران و بهاصطلاح کارشناسان ستاد احیای دریاچه ارومیه استناد نماییم تا عمق فاجعه بهتر روشن شود:
--خبرگزاری مهر آخوندی 9اردیبهشت 96 تحت عنوان وعدههای دولتی برای دریاچه ارومیه آب نشد! کشتی تدبیر هم به گل نشست مینویسد: «بیش از دو دهه از روند خشک شدن دریاچه ارومیه میگذرد، دو دههای که بیتوجهی مسئولان به همراه وعدههای شعاری دولتها هر روز بر عمق بحران افزوده است. خشک شدن دریاچه ارومیه از سال ۷۶ آغازشده و هرسال ۴۰ سانتیمتر از عمق آب آن کم میشد تا اینکه ۹۶ درصد از مساحت دریاچه ارومیه تا سه سال گذشته از بین رفت.
عمق فاجعه تا جایی پیش رفت که احیای دریاچه یکی از شعارهای اصلی دولت یازدهم قرار گرفت و با تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه مقرر شد وعدهها وارد فاز عملیاتی شوند اما تزریق ناچیز اعتبارات و آماده نبودن برخی زیرساختها موجب شد روند عملی شدن شعارها ناچیز بوده و شتاب کمتری داشته باشد.
مهر آخوندی در ادامه ضمن اذعان به روند کند توسعه آبیاری تحتفشار در اراضی کشاورزی و انتقال آب در کنار سایر طرحهای احیای دریاچه ارومیه با توجه به فرارسیدن فصل تبخیر آب این سؤال را ایجاد میکند که با اینحال و با منابع مالی محدود چگونه میتوان انتظار داشت هفت سال آینده این تالاب بینالمللی زنده شود؟
در طول بیش از دو دهه بیتوجهی و غفلت، وضعیت دریاچه ارومیه به شرایط کنونی مبتلا شده است. کاهش بارندگیها، کشاورزی سنتی، استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی، مصرف نامناسب منابع آبی و عوامل انسانی مهمترین دلایل این بحران زیستمحیطی عنوان میشود،
تبدیل دریاچه ارومیه به کانون ریزگردها در خاورمیانه، وقوع بادهای نمکی، تغییر اقلیم، بروز بیماریهای نوظهور، از بین رفتن کشاورزی و معیشت مردم منطقه و مهاجرت بخشی از هزاران آسیب و تبعات منفی ناشی از خشک شدن دریاچه ارومیه بوده که سالها مورد غفلت مسئولان واقعشده است.
بنا بر تحقیقات انجامشده (نزدیک دو دهه پیش تاکنون) نمودار تراز آب پارک ملی دریاچه ارومیه رو به پایین است و مطالعات مدیریت زیستبوم حوضه آبریز دریاچه ارومیه که با همکاری بانک جهانی به اتمام رسیده، نشان میدهد دریاچه ارومیه بهعنوان دومین دریاچه شور جهان روزهای خیلی وخیم و بحرانی را طی میکند
مهر آخوندی در پایان با استناد به گفته معاون فنی اداره کل محیطزیست استان به کاهش سطح آب دریاچه این چنین اعتراف میکند: وضع تراز آبی دریاچه ارومیه در حال حاضر ۱۲۷۰.۸۵ متر است که این مقدار در مقایسه با مدتزمان مشابه سال قبل ۱۶ سانتیمتر کاهش دارد.
-روزنامه حکومتی آراز آذربایجان 31فروردین 95 بهنقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع تحت عنوان ستاد احیاء عایدی برای دریاچه ارومیه ندارد مینویسد: «به بهانه احیای دریاچه ارومیه ما را فریب دادهاند و سد نازلو و باراندوز را تعطیل کردهاند، ستاد احیای دریاچه ارومیه و همچنین وزیر نیرو نه تنها اقدام موثری در رابطه با احیای دریاچه انجام نداده بلکه خشکی آن را نیز رقم زدهاند در حالی که احداث سیمینه رود و زرینه رود و همچنین سد باراندوز و نازلو به نفع دریاچه ارومیه بوده و از هدر رفت آب جلوگیری میکند اما متأسفانه آنها را تعطیل کردهاند؛ لازم است سازمان حفاظت محیطزیست و همچنین ستاد احیای دریاچه شفاف سازی کنند که تاکنون چه اقدامات مؤثرو سازندهیی برای احیای این دریاچه انجام دادهاند. زمانی که ستاد احیای دریاچه ارومیه هیچگونه ثمری به جز هدر رفت سرمایه و بودجه ملی را ندارد پس وجود این ستاد هیچ دردی را از جسم بیجان دریاچه ارومیه را دوا نمیکند».
این عضو مجلس ارتجاع در ادامه ضمن اذعان به اینکه برنامههایی که ستاد احیای دریاچه ارومیه در پیش گرفته است جز بیکاری، بدبختی، قطع معیشت روستاییان آذربایجان غربی چیز دیگری را بهدنبال نخواهد داشت به غارت و چپاول در استخراج بیرویه نمک از دریاچه ارومیه توسط ستاد بهاصطلاح احیای دریاچه هم اعتراف میکند و مینویسد: «روزانه بیش از ۵۰۰ تریلی نمک از سطح بستر دریاچه برداشت و به نام کارخانه مراغه بسته بندی و بعد به کشور ترکمنستان و کشورهای دیگر صادر میشود و این در حالی است که این برداشت بدون توجه به استانداردهای زیست محیطی و استفاده از تکنولوژی روز انجام میشود و در واقع برداشت نمک با بیل مکانیکی و لودر مغایر استانداردهای زیست محیطی است.
-خبرگزاری حکومتی موسوم به ایسنا 3اردیبهشت 96 تحت عنوان سهم دریاچه ارومیه از سیلابهای اخیر آذربایجان با اذعان به کاهش 12 سانتی متری سطح تراز آب دریاچه به نسبت سال گذشته مینویسد: با توجه به شرایط خاصی که دریاچه ارومیه دارد، دلیلی وجود ندارد که آب ناشی از سیلابها تنها در سدهای وزارت نیرو جمع شود بلکه باید این سیلاب به سمت دریاچه ارومیه هدایت شود.
حدود ۴۰ سد اطراف دریاچه ارومیه وجود دارد و سد بوکان به تنهایی بالای ۵۰ درصد از روانآبهایی که بر اثر سیلاب میتوانست وارد دریاچه ارومیه شود را در خود حبس کرده است، بقیه سدها هم به همین ترتیب نقش بسیاری در ممانعت از جریان سیلاب به سمت دریاچه داشتهاند و این تاییدی بر گفتههای متخصصان است که عامل خشکی دریاچه ارومیه را سدها میدانند».
این منبع در ادامه بهنقل از یکی از اساتید کارشناس دانشگاه تهران اینگونه اضافه میکندکه «اگر اجازه داده میشود این سیلاب وارد دریاچه ارومیه شود، احتیاجی به این همه هزینه و بودجه نبود، همین سیل دو سه روزه میتوانست سطح تراز دریاچه ارومیه را از سطح تراز سال گذشته نیز بالا ببرد. دلیلی وجود ندارد با توجه به شرایط خاص دریاچه ارومیه، آب ناشی از سیلابها در سدهای وزارت نیرو حبس شود بلکه این سیلاب باید به سمت دریاچه ارومیه هدایت شود».
مطالعه روی تالابهای ایران نیز نشان میدهد مهمترین منبع تأمین آب این تالابها و دریاچهها سیلاب است و اگر سیلاب نباشد هیچ عامل دیگری نمیتواند اینها را پر کند اما سدها باعث شدهاند که جلوی جریان سیلابها گرفته شود؛ در صورتی که بقای اکوسیستمهای آبی به سیلاب بستگی دارد چون سیلاب بهصورت فلشینگ عمل میکند؛ یعنی یکباره حجم بالایی از آب را وارد دریاچه میکند و این حجم بالای آب چون با تلاطم همراه است، معمولاً بخش قابل توجهی از بستر رسوب شده دریاچه را حل میکند. حل کردن بستر دریاچه نیز بهمعنای عمق گرفتن دریاچه است.
-- ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم 18فروردین 96 تحت عنوان ستاد احیا دریاچه ارومیه درباره هزینه کردهای دولت شفاف سازی کند بهنقل از یکی دیگر از اعضای مجلس ارتجاع مینویسد: «متأسفانه مدتهاست این ستاد از اهداف و برنامههای پیشبینیشده خود دور شده و در اختیار جریانهای سیاسی قرار گرفته است و با توجه به وضعیت کنونی دریاچه ارومیه، ستاد احیا این دریاچه باید در رابطه با هزینههای صرف شده در چند سال اخیر شفاف سازی کند.
این مهره مجلس ارتجاع با استناد به آخرین آمار اعلام شده به کاهش دو سانتی متری سطح آب دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته اذعان نمود و اضافه کرد: «احیاء دریاچهای که با سوء مدیریت دچار بحران شده نباید با پر کردن چاههای مردم و ایجاد بحران برای واحدهای صنعتی احیا شود و نیز مردم نباید تقاص سوء مدیریتهای مسئولان را بدهند». هماکنون «قریب به سه هزار چاه پلمب شده و بسیاری از واحدهای صنعتی و کارخانهها با مشکل کمبود آب مواجه هستند که این سبب بیکاری، رکود اقتصادی و فرار سرمایه از استان شده است». و «شفاف سازی کامل ستاد احیا در رابطه با هزینهکرد از بیتالمال سبب رفع ابهامات بسیار در این زمینه میشود».