هنوز غم و اندوه مردم ایران از قربانیان فاجعه پلاسکو و سیلهای اخیر بر قلبها سنگینی مینمود که خبر یک فاجعه بزرگ انسانی دیگر، مجدداً تمامی مردم میهن را در اندوه فرو برد.
باندهای غارت و چپاول وابسته به حاکمیت فاسد آخوندی این بار کلید فاجعهای دردناکتر را با انفجار در یک معدن ذغالسنگ در استان گلستان به صدا درآوردند که به سیاق ثابت باز هم قربانیان آن محرومترین و زحمتکش ترین اقشار میهن بودند.
ظهر روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت بر اثر انباشت گاز در عمق 1400 متری زمین ناگهان انفجاری در معدن زغالسنگ یورت در استان گلستان رخ داد که علاوه بر ریزش دیواره تونل عملاً کارگاه دوم این معدن را بهصورت کامل مسدود کرد.
در این حال رژیم آخوندی مجبور به اعتراف شد که تمامی کارگران محبوس در زیر آوار کشته شدند و تعداد آنها را ۳۵تن اعلام کرد. اما پیشنه سراسر از دروغ و ریا و کارنامه سیاه آن جای شک و تردید باقی نمیگذاشت که رژیم سفاک آخوندی در هراس از خشم و اعتراض مردم و پیامدهای اجتماعی این جنایت، قصد دارد با مردم فریبی و دجالیت خاص آخوندی، اخبار و اطلاعات متناقض و ناقصی از خسارات و تلفات جانی و علل وقوع این فاجعه منتشر کند تا بهوسیله آن بتواند بر واقعیت تکاندهنده این فاجعه سرپوش بگذارد.
در عینحال کارگزاران رژیم پلید و منحوس رژیم ولایت در توضیح این فاجعه، در نهایت وقاحت، تمامی تقصیر را به گردن کارگران محروم و زحمتکش معدن انداختند و مدعی شدند که «سهلانگاری یکی از تعمیرکاران» موجب انفجار در معدن شده است چرا که کارگران برای روشن کردن یکی از لوکوموتیوهای حمل و نقل در داخل تونل، 'باتری به باتری' کردهاند و جرقه آن گاز متان یا غبار زغال انباشته در فضای معدن را منفجر کرده است.
این اظهارات وقیحانه در حالی صورت میگرفت که رسانههای حکومتی تماماً معترفند که «این معدن فاقد هر گونه دستگاه سنجش گاز و سیستم تهویه و الزامات ایمنی بوده و تونل بهصورت یکطرفه و محوطه بسته بوده است». منابع حکومتی نیز به صراحت اعلام کردند که «مشکلات مالی باعث شده تا در معدن ذغالسنگ اقدامات ایمنی انجام نشود».
ادعای کارگزاران وقیح رژیم البته خشم و اعتراض شدید کارگران را به همراه داشت بگونهای که کارگران رودرروی وزرای کابینه آخوند روحانی خشم خود را عیان کرده و فریاد کشیدند: «همکار ما بیگناه بوده و آتشسوزی نمیتواند به علت اشتباه کارگران معدن باشد. این مسئولان بودند که هیچ گاه به تذکرات ما توجهی نکردند و تقریباً یک هفتهیی بود که بوی گاز به مشام کارگران میخورد و مسئولان به اعتراض و تذکر ما هیچ اعتنایی نداشتند».
یکی دیگر از مصدومان ضمن اعتراض به وزرای کار و صنعت دولت این چنین ادامه داد: «آقای وزیر دیر آمدید و اکنون همکاران و رفقایمان را از دست دادهایم؛ ای کاش چند ماه زودتر فریاد کارگران مظلوم را میشنیدید».
سایت حکومتی مشرق 15 اردیبهشت 96در ارتباط با اعتراضات کارگران این معدن نوشت: «تعدادی از معدنچیان در حاشیه جلسه ستاد بحران حادثه معدن آزادشهر که با حضور استاندار گلستان در خارج از چادر تجمع اعتراضی داشتند. این معدنچیان میگویند حقوق ما به اندازه یک وعده عصرانه وزیران است و اگر به مشکلاتمان اعتراض کنیم اخراج خواهیم شد.
آنها میگویند بازرسی اداره کار و اداره صنعت تاکنون از معدن بازدید نداشتهاند و این در حالی است که معدن زمستانی یورت آزادشهر بهدلیل مداربسته بودن، غیراستاندارد و غیرقانونی بوده و امکانات اولیه هم ندارد.
این معدنچیان اشاره میکنند که دو هفته قبل به مسئولان تذکر داده بودیم که معدن استاندارد نیست و گاز نشتی دارد، اما مسئولان گفتند اگر کار نمیکنید میتوانید بروید. کارگران در حالی مجبور به ادامه کار در این شرایط طاقتفرسا هستند که ۱۸ ماه حقوق ناچیز آنها پرداخت نشده و از هر گونه بیمه محرومند».
در این میان ماهیت و طینت ضدانسانی این رژیم ضدبشری آنجا بیش از پیش روشن شد که مشخص شد کارگزاران رژیم با 2ساعت تأخیر درخواست کمک از نیروهای آتشنشان و امداگران را کردهاند.
روزنامه حکومتی شرق در توصیف این فاجعه اینگونه وادار به اعتراف میشود که: «امدادگران ساعتهایی بعد از اینکه حادثه اتفاق افتاد به محل رسیدند، آتشنشانان و امدادگران هلال احمر گفتهاند به آنها حدود ساعت ١١:٣٠ گزارش شد که وضعیت بحرانی در معدن پیش آمده است و آنها نیز خود را به محل رساندند، اما کارگران میگویند حادثه ساعت ٩ صبح اتفاق افتاده است. یکی از کارگران معدن که در محل حضور داشته، به خبرنگار ما گفت: ساعت ٩ صبح بود که انفجار شدیدی در معدن اتفاق افتاد، من ٣٠٠ متر از محل حادثه فاصله داشتم، بلافاصله به داخل تونل رفتم، اما وضعیت خیلی بد بود، گاز همه جا را گرفته بود و نمیشد کاری کرد، کارگران دیگر هم آمدند. شیفت صبح بود و ما میدانستیم که خیلیها آن داخل کار میکنند. برای امدادرسانی رفتیم، اما نمیشد وارد بشویم و بیرون آمدیم. گاز داشت ما را خفه میکرد، تا ساعت ١١:٣٠ هیچ نیروی امدادی در محل نبود، تازه ساعت ١١:٣٠ آمدند. ما درخواست کمک کردیم و گفتیم اینجا داریم خفه میشویم، اینجا که فضا باز و اکسیژن زیاد است هم نمیشود نفس کشید، به ما کپسول بدهید خودمان میرویم و بچهها را نجات میدهیم. آنها هم به اندازه کافی امکانات نداشتند، کپسول کم داشتند و بعد هم که اصلاً اجازه ندادند ما داخل برویم، حالا هم خیلیها گرفتار شدهاند و هنوز امدادگران نتوانستهاند آنها را بیرون بیاورند».
راستی تا کجا باید طینت ضدانسانی و ضدبشری در حاکمیت فاسد آخوندی نهادینه شده باشد که حتی زمانیکه صدها تن از کارگران محروم و زحمتکش معدن در حال جان باختن میباشند اقدامی برای بیرون آوردن آنها صورت نگیرد.
همین جا باید خاطرنشان کرد که حاکمیت فاسد آخوندی همچنان بعد از گذشت 5روز از حادثه نه تنها علت اصلی حادثه را روشن ننموده است حتی آمار دقیقی از تعداد مجروحان و مصدومان و محبوس شدگان در اعماق زمین ارائه نداده است.
در همین راستا بود که رژیم ضدبشری در وحشت از خشم و اعتراض کارگران معدن و مردم محل، قبل از هر اقدامی در رابطه با نجات معدنچیان یکانهای ویژه نیروی انتظامی را وارد صحنه نمود.
اما این اقدامات ضد مردمی رژیم نتیجه نداشت بلکه خشم و اعتراض کارگران را افزون کرد. روزنامه حکومتی ایلنا 15 اردیبهشت 96 در این رابطه مینویسد:
با ورود یگان ویژه، 'برای دقایقی جو معدن متشنج شد. یکی از کارگرها در حالی که فریاد میزد پاره تنم در اینجا گرفتار شده از یگان ویژه میخواست که سریعتر محل را ترک کند. کارگران همچنین از عملکرد صدا و سیما نیز شکایت داشتند و در حالی که فریاد میزدند صدا و سیما دروغگو است اعتراض خود را اعلام میکردند.
در ادامه این اعتراضات بود که صبح ۱۵ اردیبهشت خانوادههای کارگرانی که در اثر انفجار معدن ذغالسنگ در آزادشهر (استان گلستان) زیر خروارها خاک ماندهاند، با نیروهای سرکوبگر مستقر در معدن که قصد دور کردن آنها از محوطه را داشتند درگیر شده و حاضر به ترک محل نشدند. این خانوادهها بهصورت شبانه روزی در کنار ورودی تونل هستند.
و نهایتاً روز یکشنبه 17 اردیبهشت در حالی که روحانی آخوند شیاد قصد بازدید از محل انفجار معدن را داشت مورد اعتراض شدید خانواده معدنچیان قرار گرفت بهصورتیکه مجبور به ترک محل شد.
ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم در این باره نوشت: «در حالی که امروز حسن روحانی، رئیسجمهور برای شنیدن و رسیدگی به مشکلات معدنچیان و خانوادههای آنان آمده بود اما با اعتراض خانوادههای معدنچیان معدن را ترک کرد.
کارگران معتقدند که رئیسجمهور برای سفر تبلیغاتی و گرفتن رأی به آزادشهر سفر کرده و میگویند چرا مسئولان دولتی و رئیسجمهور در این چند سال که کارگران مشکل داشته و تجمع میکردند به آنان توجهی نداشت. پیش از این نیز آقای روحانی با اعتراض خانوادههای معدنچیان در پادگان نوده نیز روبهرو بود و حتی محافظان بنر خانوادههای معترض به رئیسجمهور را جمع کردند».
روی دیگر سکه این است که این فاجعه هولناک باعث شده است که باندهای چپاولگر حاکم هر کدام باند رقیب را مسئول این وضعیت معرفی کنند تا از درد و رنج مردم منفعتی به کیسه خودشان و باند خودشان بریزند.
بهعنوان نمونه روزنامه حکومتی موسوم به اقتصاد آنلاین 16اردیبهشت 96 تحت عنوان سوءاستفاده انتخاباتی از جان باختن معدنچیان به افشای باند مقابل پرادخت و نوشت: «در حالی دلواپسان دولت را مقصر انفجار معدن و پرداخت نشدن حقوق کارگران میدانند که اطلاعات رسمی خلاف آن را ثابت میکند. بهگونهیی که عملاً مدیریت این معدن توسط صندوق مهر اقتصاد ایرانیان (بسیج)، تکادو و احیا سپاهان انجام میشده است.
محمدرضا نعمتزاده وزیر صنعت، معدن و تجارت با عیادت از کارگران آسیب دیده در روز پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ با بیان اینکه معدن زغالسنگ زمستان یورت آزادشهر متعلق به بخش خصوصی بوده است، بیان کرد: سهامداران این شرکت علاوه بر پنج هزار کارمند بازنشسته معدن، شرکت سرب و روی وابسته به بسیج و یک شرکت وابسته به ذوب آهن اصفهان هستند و مدیریت این معدن توسط صندوق مهر اقتصاد ایرانیان، تکادو و احیا سپاهان انجام میشده است».
توضیح اینکه بانک مهر اقتصاد فعالیت خود را در سال ۱۳۷۲ با نام مؤسسه قرضالحسنه بسیجیان آغاز کرد و هماکنون زیرمجموعه بنیاد تعاون بسیج است.
البته کار به اینجا خاتمه نیافت بلکه در ادامه آن هاشمی طبا کاندیدای نمایش انتخابات تحت عنوان معادن باید تعطیل شود تا کارگران نمیرند گفت: «شرایط معادن زغالسنگ در کشور ما بسیار بد است و معادن افراد را دچار مرگ تدریجی میکند. افراد پس از چند سال کار در معادن معلول میشوند. شایسته است که این معادن در کشورمان تعطیل شده تا کارگران معادن را دچار مرگ تدریجی نکنیم». (سایت حکومتی رویکرد 24 – 14 اردیبهشت ماه)
در همین حال روزنامههای هر دو باند حاکم برای کارگران قربانی شده در جریان انفجار معدن ذغالسنگ یورت گوشههایی دیگر از عملکرد حاکمیت قرونوسطایی حاکم را برملا کردند و اینگونه اعتراف کردند:
روزنامه حکومتی آرمان 16اردیبهشت 96 در ارتباط با زندگی طاقتفرسای کارگران در میهن اسیر مینویسد: «حادثه معدن یورت آزادشهر گلستان، بار دیگر این موضوع را مطرح کرده است که چرا چنین شرایطی برای کارگران وجود دارد؟ چرا قانون کار تاکنون نتوانسته درمانی برای دردهای کارگران باشد؟ و بسیار پرسشهای دیگر. جامعه کارگران ایران حداقل از دو معضل بزرگ همواره رنج برده است. رنج معیشت و بهدست آوردن تکه نانی حلال و دیگری رنج عدم برخورداری از استانداردهای کار.
شوراهای کارگری و خانه کارگر تاکنون نتوانستهاند چنان که باید و شاید دردی از دردهای جامعه کارگری درمان کنند. حادثه تلخ معدن یورت نشان داد که نبود ایمنی کار، عدم توجه به خواستههای کارگران، مشکل کمبود شدید امکانات ایمنی کار، نبود استانداردهای کارگری، ضعف یا خلأ بخشهای حمایتی، ضعف قوانین کارگری، عدم برخورداری همهجانبه از کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار در محیط های کارگری، ضعف نظارتهای وزارت کار بر رعایت دقیق استانداردهای کار در محیط های کارگری و معادن، ضعف آموزشهای مرتبط با کار، کوتاهی در رسیدگی به مشکلات و خواستههای کارگران و بسیاری موارد دیگر باعث پدیداری این شرایط شده است. در معدن یورت کمترین امکانات ایمنی کار وجود داشته است، آموزشهای لازم به کارگران در زمان حادثه داده نشده بود، بهرغم اینکه چنین معادنی به علت بافت آن و استخراج زغالسنگ همواره از گاز متان برخوردارند و هر آن بیم انفجار و مسمومیت وجود دارد. البته احداث تونل و تداوم آن نیازمند بهکارگیری فناوریهای نوینی است اما چنین تدابیری اندیشیده نشده است».
-روزنامه حکومتی شرق 16اردیبهشت 96 در توصیف شرایط طاقتفرسای کارگران معدن یورت این چنین اعتراف میکند: «بسیاری از کارگرانی که در معدن «زمستان یورت» مشغول به کار هستند از وضعیت بیمه و حقوقشان ناراضی هستند. یکی از کارگران به خبرنگار ما گفت بیمهای که برای آنها در نظر گرفته شده، بیمه آرایشگری یا نانوایی است. او گفت: همه بچههایی که اینجا هستند حتماً کسری بیمه دارند و آیندهشان تأمین نیست. کارگرانی که در داخل معدن گرفتار شدهاند بچه دو یا سه ساله دارند، حالا چه کسی پاسخ گوی این بچههاست.
یکی دیگر از کارگران هم به سابقه معدن اشاره کرده و گفت: این معدن قبل از انقلاب تأسیس شد و از همان موقع این شغل آبا و اجدادی ماست. ١٦ سال است که من در این معدن کار میکنم. ماهی ٨٠٠ هزار تومان حقوق میگیرم؛ در حالی که این معدن خیلی درآمد دارد. واقعیت این است که ما هر روز که به داخل معدن میرویم، خودمان این کار را میکنیم؛ اما بیرون آمدنمان از معدن دست خودمان نیست، با خداست که سالم برگردیم. خیلیها این بیرون چشم انتظار ما هستند. ما خانواده داریم و آنها هم به اندازه ما بهخاطر وضعیت شغلی ای که داریم، سختی میکشند.
باندهای غارت و چپاول وابسته به حاکمیت فاسد آخوندی این بار کلید فاجعهای دردناکتر را با انفجار در یک معدن ذغالسنگ در استان گلستان به صدا درآوردند که به سیاق ثابت باز هم قربانیان آن محرومترین و زحمتکش ترین اقشار میهن بودند.
ظهر روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت بر اثر انباشت گاز در عمق 1400 متری زمین ناگهان انفجاری در معدن زغالسنگ یورت در استان گلستان رخ داد که علاوه بر ریزش دیواره تونل عملاً کارگاه دوم این معدن را بهصورت کامل مسدود کرد.
در این حال رژیم آخوندی مجبور به اعتراف شد که تمامی کارگران محبوس در زیر آوار کشته شدند و تعداد آنها را ۳۵تن اعلام کرد. اما پیشنه سراسر از دروغ و ریا و کارنامه سیاه آن جای شک و تردید باقی نمیگذاشت که رژیم سفاک آخوندی در هراس از خشم و اعتراض مردم و پیامدهای اجتماعی این جنایت، قصد دارد با مردم فریبی و دجالیت خاص آخوندی، اخبار و اطلاعات متناقض و ناقصی از خسارات و تلفات جانی و علل وقوع این فاجعه منتشر کند تا بهوسیله آن بتواند بر واقعیت تکاندهنده این فاجعه سرپوش بگذارد.
در عینحال کارگزاران رژیم پلید و منحوس رژیم ولایت در توضیح این فاجعه، در نهایت وقاحت، تمامی تقصیر را به گردن کارگران محروم و زحمتکش معدن انداختند و مدعی شدند که «سهلانگاری یکی از تعمیرکاران» موجب انفجار در معدن شده است چرا که کارگران برای روشن کردن یکی از لوکوموتیوهای حمل و نقل در داخل تونل، 'باتری به باتری' کردهاند و جرقه آن گاز متان یا غبار زغال انباشته در فضای معدن را منفجر کرده است.
این اظهارات وقیحانه در حالی صورت میگرفت که رسانههای حکومتی تماماً معترفند که «این معدن فاقد هر گونه دستگاه سنجش گاز و سیستم تهویه و الزامات ایمنی بوده و تونل بهصورت یکطرفه و محوطه بسته بوده است». منابع حکومتی نیز به صراحت اعلام کردند که «مشکلات مالی باعث شده تا در معدن ذغالسنگ اقدامات ایمنی انجام نشود».
ادعای کارگزاران وقیح رژیم البته خشم و اعتراض شدید کارگران را به همراه داشت بگونهای که کارگران رودرروی وزرای کابینه آخوند روحانی خشم خود را عیان کرده و فریاد کشیدند: «همکار ما بیگناه بوده و آتشسوزی نمیتواند به علت اشتباه کارگران معدن باشد. این مسئولان بودند که هیچ گاه به تذکرات ما توجهی نکردند و تقریباً یک هفتهیی بود که بوی گاز به مشام کارگران میخورد و مسئولان به اعتراض و تذکر ما هیچ اعتنایی نداشتند».
یکی دیگر از مصدومان ضمن اعتراض به وزرای کار و صنعت دولت این چنین ادامه داد: «آقای وزیر دیر آمدید و اکنون همکاران و رفقایمان را از دست دادهایم؛ ای کاش چند ماه زودتر فریاد کارگران مظلوم را میشنیدید».
سایت حکومتی مشرق 15 اردیبهشت 96در ارتباط با اعتراضات کارگران این معدن نوشت: «تعدادی از معدنچیان در حاشیه جلسه ستاد بحران حادثه معدن آزادشهر که با حضور استاندار گلستان در خارج از چادر تجمع اعتراضی داشتند. این معدنچیان میگویند حقوق ما به اندازه یک وعده عصرانه وزیران است و اگر به مشکلاتمان اعتراض کنیم اخراج خواهیم شد.
آنها میگویند بازرسی اداره کار و اداره صنعت تاکنون از معدن بازدید نداشتهاند و این در حالی است که معدن زمستانی یورت آزادشهر بهدلیل مداربسته بودن، غیراستاندارد و غیرقانونی بوده و امکانات اولیه هم ندارد.
این معدنچیان اشاره میکنند که دو هفته قبل به مسئولان تذکر داده بودیم که معدن استاندارد نیست و گاز نشتی دارد، اما مسئولان گفتند اگر کار نمیکنید میتوانید بروید. کارگران در حالی مجبور به ادامه کار در این شرایط طاقتفرسا هستند که ۱۸ ماه حقوق ناچیز آنها پرداخت نشده و از هر گونه بیمه محرومند».
در این میان ماهیت و طینت ضدانسانی این رژیم ضدبشری آنجا بیش از پیش روشن شد که مشخص شد کارگزاران رژیم با 2ساعت تأخیر درخواست کمک از نیروهای آتشنشان و امداگران را کردهاند.
روزنامه حکومتی شرق در توصیف این فاجعه اینگونه وادار به اعتراف میشود که: «امدادگران ساعتهایی بعد از اینکه حادثه اتفاق افتاد به محل رسیدند، آتشنشانان و امدادگران هلال احمر گفتهاند به آنها حدود ساعت ١١:٣٠ گزارش شد که وضعیت بحرانی در معدن پیش آمده است و آنها نیز خود را به محل رساندند، اما کارگران میگویند حادثه ساعت ٩ صبح اتفاق افتاده است. یکی از کارگران معدن که در محل حضور داشته، به خبرنگار ما گفت: ساعت ٩ صبح بود که انفجار شدیدی در معدن اتفاق افتاد، من ٣٠٠ متر از محل حادثه فاصله داشتم، بلافاصله به داخل تونل رفتم، اما وضعیت خیلی بد بود، گاز همه جا را گرفته بود و نمیشد کاری کرد، کارگران دیگر هم آمدند. شیفت صبح بود و ما میدانستیم که خیلیها آن داخل کار میکنند. برای امدادرسانی رفتیم، اما نمیشد وارد بشویم و بیرون آمدیم. گاز داشت ما را خفه میکرد، تا ساعت ١١:٣٠ هیچ نیروی امدادی در محل نبود، تازه ساعت ١١:٣٠ آمدند. ما درخواست کمک کردیم و گفتیم اینجا داریم خفه میشویم، اینجا که فضا باز و اکسیژن زیاد است هم نمیشود نفس کشید، به ما کپسول بدهید خودمان میرویم و بچهها را نجات میدهیم. آنها هم به اندازه کافی امکانات نداشتند، کپسول کم داشتند و بعد هم که اصلاً اجازه ندادند ما داخل برویم، حالا هم خیلیها گرفتار شدهاند و هنوز امدادگران نتوانستهاند آنها را بیرون بیاورند».
راستی تا کجا باید طینت ضدانسانی و ضدبشری در حاکمیت فاسد آخوندی نهادینه شده باشد که حتی زمانیکه صدها تن از کارگران محروم و زحمتکش معدن در حال جان باختن میباشند اقدامی برای بیرون آوردن آنها صورت نگیرد.
همین جا باید خاطرنشان کرد که حاکمیت فاسد آخوندی همچنان بعد از گذشت 5روز از حادثه نه تنها علت اصلی حادثه را روشن ننموده است حتی آمار دقیقی از تعداد مجروحان و مصدومان و محبوس شدگان در اعماق زمین ارائه نداده است.
در همین راستا بود که رژیم ضدبشری در وحشت از خشم و اعتراض کارگران معدن و مردم محل، قبل از هر اقدامی در رابطه با نجات معدنچیان یکانهای ویژه نیروی انتظامی را وارد صحنه نمود.
اما این اقدامات ضد مردمی رژیم نتیجه نداشت بلکه خشم و اعتراض کارگران را افزون کرد. روزنامه حکومتی ایلنا 15 اردیبهشت 96 در این رابطه مینویسد:
با ورود یگان ویژه، 'برای دقایقی جو معدن متشنج شد. یکی از کارگرها در حالی که فریاد میزد پاره تنم در اینجا گرفتار شده از یگان ویژه میخواست که سریعتر محل را ترک کند. کارگران همچنین از عملکرد صدا و سیما نیز شکایت داشتند و در حالی که فریاد میزدند صدا و سیما دروغگو است اعتراض خود را اعلام میکردند.
در ادامه این اعتراضات بود که صبح ۱۵ اردیبهشت خانوادههای کارگرانی که در اثر انفجار معدن ذغالسنگ در آزادشهر (استان گلستان) زیر خروارها خاک ماندهاند، با نیروهای سرکوبگر مستقر در معدن که قصد دور کردن آنها از محوطه را داشتند درگیر شده و حاضر به ترک محل نشدند. این خانوادهها بهصورت شبانه روزی در کنار ورودی تونل هستند.
و نهایتاً روز یکشنبه 17 اردیبهشت در حالی که روحانی آخوند شیاد قصد بازدید از محل انفجار معدن را داشت مورد اعتراض شدید خانواده معدنچیان قرار گرفت بهصورتیکه مجبور به ترک محل شد.
ارگان تروریستی قدس موسوم به تسنیم در این باره نوشت: «در حالی که امروز حسن روحانی، رئیسجمهور برای شنیدن و رسیدگی به مشکلات معدنچیان و خانوادههای آنان آمده بود اما با اعتراض خانوادههای معدنچیان معدن را ترک کرد.
کارگران معتقدند که رئیسجمهور برای سفر تبلیغاتی و گرفتن رأی به آزادشهر سفر کرده و میگویند چرا مسئولان دولتی و رئیسجمهور در این چند سال که کارگران مشکل داشته و تجمع میکردند به آنان توجهی نداشت. پیش از این نیز آقای روحانی با اعتراض خانوادههای معدنچیان در پادگان نوده نیز روبهرو بود و حتی محافظان بنر خانوادههای معترض به رئیسجمهور را جمع کردند».
روی دیگر سکه این است که این فاجعه هولناک باعث شده است که باندهای چپاولگر حاکم هر کدام باند رقیب را مسئول این وضعیت معرفی کنند تا از درد و رنج مردم منفعتی به کیسه خودشان و باند خودشان بریزند.
بهعنوان نمونه روزنامه حکومتی موسوم به اقتصاد آنلاین 16اردیبهشت 96 تحت عنوان سوءاستفاده انتخاباتی از جان باختن معدنچیان به افشای باند مقابل پرادخت و نوشت: «در حالی دلواپسان دولت را مقصر انفجار معدن و پرداخت نشدن حقوق کارگران میدانند که اطلاعات رسمی خلاف آن را ثابت میکند. بهگونهیی که عملاً مدیریت این معدن توسط صندوق مهر اقتصاد ایرانیان (بسیج)، تکادو و احیا سپاهان انجام میشده است.
محمدرضا نعمتزاده وزیر صنعت، معدن و تجارت با عیادت از کارگران آسیب دیده در روز پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ با بیان اینکه معدن زغالسنگ زمستان یورت آزادشهر متعلق به بخش خصوصی بوده است، بیان کرد: سهامداران این شرکت علاوه بر پنج هزار کارمند بازنشسته معدن، شرکت سرب و روی وابسته به بسیج و یک شرکت وابسته به ذوب آهن اصفهان هستند و مدیریت این معدن توسط صندوق مهر اقتصاد ایرانیان، تکادو و احیا سپاهان انجام میشده است».
توضیح اینکه بانک مهر اقتصاد فعالیت خود را در سال ۱۳۷۲ با نام مؤسسه قرضالحسنه بسیجیان آغاز کرد و هماکنون زیرمجموعه بنیاد تعاون بسیج است.
البته کار به اینجا خاتمه نیافت بلکه در ادامه آن هاشمی طبا کاندیدای نمایش انتخابات تحت عنوان معادن باید تعطیل شود تا کارگران نمیرند گفت: «شرایط معادن زغالسنگ در کشور ما بسیار بد است و معادن افراد را دچار مرگ تدریجی میکند. افراد پس از چند سال کار در معادن معلول میشوند. شایسته است که این معادن در کشورمان تعطیل شده تا کارگران معادن را دچار مرگ تدریجی نکنیم». (سایت حکومتی رویکرد 24 – 14 اردیبهشت ماه)
در همین حال روزنامههای هر دو باند حاکم برای کارگران قربانی شده در جریان انفجار معدن ذغالسنگ یورت گوشههایی دیگر از عملکرد حاکمیت قرونوسطایی حاکم را برملا کردند و اینگونه اعتراف کردند:
روزنامه حکومتی آرمان 16اردیبهشت 96 در ارتباط با زندگی طاقتفرسای کارگران در میهن اسیر مینویسد: «حادثه معدن یورت آزادشهر گلستان، بار دیگر این موضوع را مطرح کرده است که چرا چنین شرایطی برای کارگران وجود دارد؟ چرا قانون کار تاکنون نتوانسته درمانی برای دردهای کارگران باشد؟ و بسیار پرسشهای دیگر. جامعه کارگران ایران حداقل از دو معضل بزرگ همواره رنج برده است. رنج معیشت و بهدست آوردن تکه نانی حلال و دیگری رنج عدم برخورداری از استانداردهای کار.
شوراهای کارگری و خانه کارگر تاکنون نتوانستهاند چنان که باید و شاید دردی از دردهای جامعه کارگری درمان کنند. حادثه تلخ معدن یورت نشان داد که نبود ایمنی کار، عدم توجه به خواستههای کارگران، مشکل کمبود شدید امکانات ایمنی کار، نبود استانداردهای کارگری، ضعف یا خلأ بخشهای حمایتی، ضعف قوانین کارگری، عدم برخورداری همهجانبه از کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار در محیط های کارگری، ضعف نظارتهای وزارت کار بر رعایت دقیق استانداردهای کار در محیط های کارگری و معادن، ضعف آموزشهای مرتبط با کار، کوتاهی در رسیدگی به مشکلات و خواستههای کارگران و بسیاری موارد دیگر باعث پدیداری این شرایط شده است. در معدن یورت کمترین امکانات ایمنی کار وجود داشته است، آموزشهای لازم به کارگران در زمان حادثه داده نشده بود، بهرغم اینکه چنین معادنی به علت بافت آن و استخراج زغالسنگ همواره از گاز متان برخوردارند و هر آن بیم انفجار و مسمومیت وجود دارد. البته احداث تونل و تداوم آن نیازمند بهکارگیری فناوریهای نوینی است اما چنین تدابیری اندیشیده نشده است».
-روزنامه حکومتی شرق 16اردیبهشت 96 در توصیف شرایط طاقتفرسای کارگران معدن یورت این چنین اعتراف میکند: «بسیاری از کارگرانی که در معدن «زمستان یورت» مشغول به کار هستند از وضعیت بیمه و حقوقشان ناراضی هستند. یکی از کارگران به خبرنگار ما گفت بیمهای که برای آنها در نظر گرفته شده، بیمه آرایشگری یا نانوایی است. او گفت: همه بچههایی که اینجا هستند حتماً کسری بیمه دارند و آیندهشان تأمین نیست. کارگرانی که در داخل معدن گرفتار شدهاند بچه دو یا سه ساله دارند، حالا چه کسی پاسخ گوی این بچههاست.
یکی دیگر از کارگران هم به سابقه معدن اشاره کرده و گفت: این معدن قبل از انقلاب تأسیس شد و از همان موقع این شغل آبا و اجدادی ماست. ١٦ سال است که من در این معدن کار میکنم. ماهی ٨٠٠ هزار تومان حقوق میگیرم؛ در حالی که این معدن خیلی درآمد دارد. واقعیت این است که ما هر روز که به داخل معدن میرویم، خودمان این کار را میکنیم؛ اما بیرون آمدنمان از معدن دست خودمان نیست، با خداست که سالم برگردیم. خیلیها این بیرون چشم انتظار ما هستند. ما خانواده داریم و آنها هم به اندازه ما بهخاطر وضعیت شغلی ای که داریم، سختی میکشند.