در میان انبوه بحرانهای اجتماعی مرگباری که امروز میهن اسیرمان را در گرداب فقر و خانه خرابی غوطهور نموده است پدیده اعتیاد و گسترش سرسامآور آن خصوصاً در میان زنان و دانشآموزان چنان عمیق و دامنهدار شده است که به درستی باید گفت این پدیده شوم و خانمانسوز هم به یکی دیگر از مشکلات لاینحل و غیرقابل بازگشت در حاکمیت غارت و چپاول ولایت آخوندی تبدیل شده است.
در توصیف شرایط دردناک و جانکاه این زنان معتاد در میهن دربندمان رسانههای رژیم ضمن اعتراف به نقش قوانین زنستیزانه در رژیم پلید آخوندی بهعنوان عامل اصلی این پدیده شوم و ضدانسانی مینویسند: «وقتی در جامعهای اعتیاد میان زنان افزایش مییابد به این معناست که میزان مهر، محبت، عاطفه و ارتباط عاطفی در جامعه کاهش یافته، یا به عبارت دیگر نیازهای عاطفی زنان برآورده نشده و از آنها حمایتهای لازم بهعمل نیامده است. در نتیجه سطح استرس و ناامنی زنان بالا رفته و این عوامل سبب روی آوردن زنان به رفتارهای پرخطر نظیر اعتیاد شده است». (خبرگزاری حکومتی میزان 20فروردین 96)
ابعاد تباه سازی پدیده اعتیاد که روز به روز نیز در حال فزونی و گسترش است تا آنجا بالا گرفته است که خبرگزاری حکومتی آرمان 9مرداد 96 طی مطلبی تحت عنوان 10میلیون نفر در ایران گرفتار مسأله اعتیاد هستند بهنقل از بهاصطلاح وزیر بهداشت دولت آخوند شیاد روحانی مینویسد: «وضعیت و روند اعتیاد در کشور روند خوبی نیست، گسترش اعتیاد در کشور معلول سوء تدبیر و سوء رفتار ما مسئولان است که در حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وجود داشته است. علت اینکه در کنترل اعتیاد موفق نبودهایم این است که تعهد سیاسی در بین مسئولان وجود ندارد، حرف زیاد زدهایم اما عمل ما برخلاف گفتارمان است».
وزیر بهداشت آخوند شیاد روحانی در نهایت ضمن تأیید گسترش روزافزون این پدیده شوم در یک برآورد آماری اعتراف میکند: «آمارهای متغیر و متفاوتی وجود دارد اما حدس من این است که حتی اگر آمارها زیر این عدد آمار رسمی هم باشد، باز هم با توجه به اینکه هر خانواده ایرانی بین چهار یا پنج نفر است و چون هر معتاد کل فامیل خود را گرفتار میکند، حدود 10میلیون نفر در کشور گرفتار اعتیاد هستند».
در یک نمونه دیگر خبرگزاری مجلس ارتجاع موسوم به خانه ملت 5مهر 96 بهنقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع به رشد 2برابری مصرف سیگار در میان دختران میهن این چنین اعتراف میکند: «متأسفانه میزان مصرف دخانیات در کشور بهویژه سنین پایین و دختران به سرعت در حال رشد است و قبح مصرف سیگار و قلیان در میان زنان کشور از بین رفته است... طبق آمارها با افزایش 2برابری مصرف سیگار در دختران کشور مواجه هستیم و این هشداری جدی است که باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد.
این عضو مجلس ارتجاع ضمن اعتراف به نبود تفریحات سالم و بیکاری که از آن بهعنوان عوامل مؤثر در روی آوردن جوانان به سمت دخانیات نام برده است مافیای قدرتمند دولتی را تحت عنوان دستهای پشت پرده نام برده و اضافه میکند: «دخانیات مانند مواد مخدر یک پدیده چند وجهی بوده و مسائل اجتماعی، اقتصادی، اقتصادی و سیاسی زیادی پشت آن نهفته است. البته دستهای پشت پرده و افراد سودجو مانع از اجرای این قوانین و جلوگیری از افزایش مالیات میشوند زیرا منافع آنها به خطر میافتد».
و در ادامه این سلسله از اعترافات رژیم ضدبشری است که سرانجام خبرگزاری ایلنا 3مهر ماه 96 درمطلبی تحت عنوان فشارهای عاطفی-روانی مهمترین علل گرایش زنان به اعتیاد عامل اصلی گسترش این پدیده شوم و ضدانسانی را در رژیم آخوندی را به قوانین زنستیزانه آن ارتباط داده و مینویسد: «نتایج تحقیق یک پژوهشگر اعتیاد زنان در سالهای 94و 95 نشان میدهد: «سبب شناسی اعتیاد زنان بهصورت شفاف، متفاوت از سبب شناسی اعتیاد مردان است. نتایج تحقیق این پژوهشگر اعتیاد نشان میدهد قویترین شاخص در اعتیاد زنان آسیب روانی ـ جسمی و پس از آن وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی و دست آخر استفاده ابزاری و میزان قدرت فشار روانی است».
خبرگزاری ایلنا با اذعان به اینکه معضل اعتیاد را باید یک مسأله اجتماعی دانست و نه یک تصمیم شخصی در یک استعاره میمون حاکمیت پلید آخوندی را عامل اصلی معضلات اجتماعی معرفی مینماید و اضافه میکند: «در صورت مسألهای که از اعتیاد درطول دههها برای جامعه ساختهایم مقصران مسأله افراد معتاد هستند نه ساختار، همیشه فرد مقصر است نه سیستم، نه جادههای خراب، نه اتوبوسهای فرسوده، نه رانندههایی که برای تأمین معاش خانواده باید بیش از حد مجاز کار کنند نه بودجهبندی آموزش پرورش. مقصرها همیشه معتادان هستند. معتاد هم کسی است که به واسطه ضعف شخصیتی و نهایتاً مشکلات خانوادگی معتاد است نه علتی فراتر از آن و بنابراین راهحل هایمان هم در تحلیل نهایی در سطح فرد باقی میماند».
این منبع در ادامه با وقاحت تمام ضمن اعتراف به اینکه بیتوجهی به مسأله اعتیاد زنان آن هم وقتی پیشبینی میشود در چند سال آینده مصرف مواد در میان زنان شیوع بیشتری خواهد یافت در توضیح موقعیت فعلی این زنان ستمدیده در میهن به اسارت گرفته مینویسد: «میانگین سنی اولین مصرف مواد در زنان 21سال و میانگین معتاد شدن 24 است. به این معنا که فاصله اولین مصرف تا معتاد شدن زنان در ایران بر اساس مطالعه حاضر 3سال است. حدود 90درصد از زنانی که اولین تجربه مصرف دارند در فاصله سنی 15تا 27سال هستند و 90درصد از زنانی که معتاد میشوند در فاصله سنی 17تا 31سالگی هستند.»
و در ادامه اضافه میکند: «۶۳.۵درصد زنان معتاد در استان تهران به دنیا آمده و قومیت اکثر آنها فارس بوده است. بیش از 74درصد آنها دارای تحصیلات دیپلم و پایینتر داشتند. 26درصد از زنان معتاد بیان کردهاند که متاهل و ۳۳.۲درصد از افراد مصرف کننده سرپرست خانوار نیز هستند. این در حالی است که تنها ۷.۷درصد زنان غیرمصرف کننده سرپرست خانوار بودند.۳۸.۵درصد از زنان مصرف کننده و 19درصد از زنان غیرمصرف کننده تاکنون فکر خودکشی داشتهاند و 26درصد زنان مصرفکننده و 6درصد زنان غیرمصرف کننده تاکنون بهطور جدی اقدام به خودکشی کردهاند.۶.۴درصد افراد مصرف کننده و حدود 1درصد افراد غیرمصرف کننده در بخش روانپزشکی بستری بودهاند و ۱۵.۴درصد از زنان مصرف کننده و ۵.۷درصد از زنان غیرمصرف کننده در این مدت مصرف داروی روانپزشکی داشتهاند».
ابعاد عظیم و بیسابقه پدیده شوم و ضدانسانی که با هیچ شاخص و معیار متعارفی در تاریخ میهن ما قابل تبیین نبوده و نیست بیتردید خانه در حاکمیت فاسد خلیفه ارتجاع دارد که با ترویج یاس و سرخوردگی بهصورت عام و گسترش آن بین دختران و زنان بهطور خاص، آگاهانه و عامدانه تلاش دارد هر چه بیشتر آن را گسترش دهد.
صرف نظر از افکار و نظرگاه ضدبشری و قرونوسطایی آخوندهای حاکم به جایگاه «زن» در مناسبات انسانی و اجتماعی، از آنجا که نظام آخوندی ستم مضاعفی بر زنان میهن روا میدارد لاجرم همواره در هراس و وحشت دائمی از آنان بهسر برده و میبرد. از اینروست که علاوه بر اعمال انواع سرکوب افسارگسیخته علیه زنان و دختران، تلاش دارد به انحاء مختلف، و با قرار دادن انبوه موانع گوناگون بر سر کار و استخدام و تحصیل و ترقی آنان را نسبت به آینده بیاعتماد نماید تا بلکه بارقه امید را از آنان بگیرد و متقابلاً با تزریق موجی از سرخوردگیهای روانی و اجتماعی هر چه بیشتر زمینه بروز آسیبهای اجتماعی را بهطور عام و اعتیاد به مواد مخدر را بهطور خاص در میان زنان گسترش دهد تا به این طریق ضمن رسمیت دادن به اندیشههای کثیف و ضدانسانی خود از سرخوردگی و یاس و پژمردگی آنها امکان هرچه بیشتری برای رهایی از این تهدید بالقوه نیز پیدا کرده باشد.
در این هم تردید نیست که حلقات این زنجیر بهم پیوسته در پیوند مستقیم با سایر آسیبهای اجتماعی مانند: فقر، بیکاری، حاشیه نشینی و... که تماماً محصول سیاستهای ضدمردمی و مخرب حاکمیت پلید آخوندی در طول چهار دهه گذشته میباشد تکمیل میگردد چرا که فاشیسم مذهبی حاکم، در راستای حفظ نظام قرونوسطایی وابسته به آن از هیچ جنایت و دنائتی فروگذار ننموده و پیوسته هستی و تاریخ میهن ما را به باد داده و میدهد. از اینرو بدرستی باید نتیجهگیری کرد که معتاد سازی جوانان و زنان محروم میهن در بند، در عینحال که تا امروز یک راه کار اقتصادی سود آور برای سران مافیایی رژیم و سپاه و وزارت اطلاعات بدنام آخوندی بوده است یکی از مؤثرترین تاکتیکها و راه کارهای ضدبشری رژیم آخوندی در راستای حفظ قدرت و ماندگاری در حاکمیت نیز بوده است.
در توصیف شرایط دردناک و جانکاه این زنان معتاد در میهن دربندمان رسانههای رژیم ضمن اعتراف به نقش قوانین زنستیزانه در رژیم پلید آخوندی بهعنوان عامل اصلی این پدیده شوم و ضدانسانی مینویسند: «وقتی در جامعهای اعتیاد میان زنان افزایش مییابد به این معناست که میزان مهر، محبت، عاطفه و ارتباط عاطفی در جامعه کاهش یافته، یا به عبارت دیگر نیازهای عاطفی زنان برآورده نشده و از آنها حمایتهای لازم بهعمل نیامده است. در نتیجه سطح استرس و ناامنی زنان بالا رفته و این عوامل سبب روی آوردن زنان به رفتارهای پرخطر نظیر اعتیاد شده است». (خبرگزاری حکومتی میزان 20فروردین 96)
ابعاد تباه سازی پدیده اعتیاد که روز به روز نیز در حال فزونی و گسترش است تا آنجا بالا گرفته است که خبرگزاری حکومتی آرمان 9مرداد 96 طی مطلبی تحت عنوان 10میلیون نفر در ایران گرفتار مسأله اعتیاد هستند بهنقل از بهاصطلاح وزیر بهداشت دولت آخوند شیاد روحانی مینویسد: «وضعیت و روند اعتیاد در کشور روند خوبی نیست، گسترش اعتیاد در کشور معلول سوء تدبیر و سوء رفتار ما مسئولان است که در حوزههای مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وجود داشته است. علت اینکه در کنترل اعتیاد موفق نبودهایم این است که تعهد سیاسی در بین مسئولان وجود ندارد، حرف زیاد زدهایم اما عمل ما برخلاف گفتارمان است».
وزیر بهداشت آخوند شیاد روحانی در نهایت ضمن تأیید گسترش روزافزون این پدیده شوم در یک برآورد آماری اعتراف میکند: «آمارهای متغیر و متفاوتی وجود دارد اما حدس من این است که حتی اگر آمارها زیر این عدد آمار رسمی هم باشد، باز هم با توجه به اینکه هر خانواده ایرانی بین چهار یا پنج نفر است و چون هر معتاد کل فامیل خود را گرفتار میکند، حدود 10میلیون نفر در کشور گرفتار اعتیاد هستند».
در یک نمونه دیگر خبرگزاری مجلس ارتجاع موسوم به خانه ملت 5مهر 96 بهنقل از یکی از اعضای مجلس ارتجاع به رشد 2برابری مصرف سیگار در میان دختران میهن این چنین اعتراف میکند: «متأسفانه میزان مصرف دخانیات در کشور بهویژه سنین پایین و دختران به سرعت در حال رشد است و قبح مصرف سیگار و قلیان در میان زنان کشور از بین رفته است... طبق آمارها با افزایش 2برابری مصرف سیگار در دختران کشور مواجه هستیم و این هشداری جدی است که باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد.
این عضو مجلس ارتجاع ضمن اعتراف به نبود تفریحات سالم و بیکاری که از آن بهعنوان عوامل مؤثر در روی آوردن جوانان به سمت دخانیات نام برده است مافیای قدرتمند دولتی را تحت عنوان دستهای پشت پرده نام برده و اضافه میکند: «دخانیات مانند مواد مخدر یک پدیده چند وجهی بوده و مسائل اجتماعی، اقتصادی، اقتصادی و سیاسی زیادی پشت آن نهفته است. البته دستهای پشت پرده و افراد سودجو مانع از اجرای این قوانین و جلوگیری از افزایش مالیات میشوند زیرا منافع آنها به خطر میافتد».
و در ادامه این سلسله از اعترافات رژیم ضدبشری است که سرانجام خبرگزاری ایلنا 3مهر ماه 96 درمطلبی تحت عنوان فشارهای عاطفی-روانی مهمترین علل گرایش زنان به اعتیاد عامل اصلی گسترش این پدیده شوم و ضدانسانی را در رژیم آخوندی را به قوانین زنستیزانه آن ارتباط داده و مینویسد: «نتایج تحقیق یک پژوهشگر اعتیاد زنان در سالهای 94و 95 نشان میدهد: «سبب شناسی اعتیاد زنان بهصورت شفاف، متفاوت از سبب شناسی اعتیاد مردان است. نتایج تحقیق این پژوهشگر اعتیاد نشان میدهد قویترین شاخص در اعتیاد زنان آسیب روانی ـ جسمی و پس از آن وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی و دست آخر استفاده ابزاری و میزان قدرت فشار روانی است».
خبرگزاری ایلنا با اذعان به اینکه معضل اعتیاد را باید یک مسأله اجتماعی دانست و نه یک تصمیم شخصی در یک استعاره میمون حاکمیت پلید آخوندی را عامل اصلی معضلات اجتماعی معرفی مینماید و اضافه میکند: «در صورت مسألهای که از اعتیاد درطول دههها برای جامعه ساختهایم مقصران مسأله افراد معتاد هستند نه ساختار، همیشه فرد مقصر است نه سیستم، نه جادههای خراب، نه اتوبوسهای فرسوده، نه رانندههایی که برای تأمین معاش خانواده باید بیش از حد مجاز کار کنند نه بودجهبندی آموزش پرورش. مقصرها همیشه معتادان هستند. معتاد هم کسی است که به واسطه ضعف شخصیتی و نهایتاً مشکلات خانوادگی معتاد است نه علتی فراتر از آن و بنابراین راهحل هایمان هم در تحلیل نهایی در سطح فرد باقی میماند».
این منبع در ادامه با وقاحت تمام ضمن اعتراف به اینکه بیتوجهی به مسأله اعتیاد زنان آن هم وقتی پیشبینی میشود در چند سال آینده مصرف مواد در میان زنان شیوع بیشتری خواهد یافت در توضیح موقعیت فعلی این زنان ستمدیده در میهن به اسارت گرفته مینویسد: «میانگین سنی اولین مصرف مواد در زنان 21سال و میانگین معتاد شدن 24 است. به این معنا که فاصله اولین مصرف تا معتاد شدن زنان در ایران بر اساس مطالعه حاضر 3سال است. حدود 90درصد از زنانی که اولین تجربه مصرف دارند در فاصله سنی 15تا 27سال هستند و 90درصد از زنانی که معتاد میشوند در فاصله سنی 17تا 31سالگی هستند.»
و در ادامه اضافه میکند: «۶۳.۵درصد زنان معتاد در استان تهران به دنیا آمده و قومیت اکثر آنها فارس بوده است. بیش از 74درصد آنها دارای تحصیلات دیپلم و پایینتر داشتند. 26درصد از زنان معتاد بیان کردهاند که متاهل و ۳۳.۲درصد از افراد مصرف کننده سرپرست خانوار نیز هستند. این در حالی است که تنها ۷.۷درصد زنان غیرمصرف کننده سرپرست خانوار بودند.۳۸.۵درصد از زنان مصرف کننده و 19درصد از زنان غیرمصرف کننده تاکنون فکر خودکشی داشتهاند و 26درصد زنان مصرفکننده و 6درصد زنان غیرمصرف کننده تاکنون بهطور جدی اقدام به خودکشی کردهاند.۶.۴درصد افراد مصرف کننده و حدود 1درصد افراد غیرمصرف کننده در بخش روانپزشکی بستری بودهاند و ۱۵.۴درصد از زنان مصرف کننده و ۵.۷درصد از زنان غیرمصرف کننده در این مدت مصرف داروی روانپزشکی داشتهاند».
ابعاد عظیم و بیسابقه پدیده شوم و ضدانسانی که با هیچ شاخص و معیار متعارفی در تاریخ میهن ما قابل تبیین نبوده و نیست بیتردید خانه در حاکمیت فاسد خلیفه ارتجاع دارد که با ترویج یاس و سرخوردگی بهصورت عام و گسترش آن بین دختران و زنان بهطور خاص، آگاهانه و عامدانه تلاش دارد هر چه بیشتر آن را گسترش دهد.
صرف نظر از افکار و نظرگاه ضدبشری و قرونوسطایی آخوندهای حاکم به جایگاه «زن» در مناسبات انسانی و اجتماعی، از آنجا که نظام آخوندی ستم مضاعفی بر زنان میهن روا میدارد لاجرم همواره در هراس و وحشت دائمی از آنان بهسر برده و میبرد. از اینروست که علاوه بر اعمال انواع سرکوب افسارگسیخته علیه زنان و دختران، تلاش دارد به انحاء مختلف، و با قرار دادن انبوه موانع گوناگون بر سر کار و استخدام و تحصیل و ترقی آنان را نسبت به آینده بیاعتماد نماید تا بلکه بارقه امید را از آنان بگیرد و متقابلاً با تزریق موجی از سرخوردگیهای روانی و اجتماعی هر چه بیشتر زمینه بروز آسیبهای اجتماعی را بهطور عام و اعتیاد به مواد مخدر را بهطور خاص در میان زنان گسترش دهد تا به این طریق ضمن رسمیت دادن به اندیشههای کثیف و ضدانسانی خود از سرخوردگی و یاس و پژمردگی آنها امکان هرچه بیشتری برای رهایی از این تهدید بالقوه نیز پیدا کرده باشد.
در این هم تردید نیست که حلقات این زنجیر بهم پیوسته در پیوند مستقیم با سایر آسیبهای اجتماعی مانند: فقر، بیکاری، حاشیه نشینی و... که تماماً محصول سیاستهای ضدمردمی و مخرب حاکمیت پلید آخوندی در طول چهار دهه گذشته میباشد تکمیل میگردد چرا که فاشیسم مذهبی حاکم، در راستای حفظ نظام قرونوسطایی وابسته به آن از هیچ جنایت و دنائتی فروگذار ننموده و پیوسته هستی و تاریخ میهن ما را به باد داده و میدهد. از اینرو بدرستی باید نتیجهگیری کرد که معتاد سازی جوانان و زنان محروم میهن در بند، در عینحال که تا امروز یک راه کار اقتصادی سود آور برای سران مافیایی رژیم و سپاه و وزارت اطلاعات بدنام آخوندی بوده است یکی از مؤثرترین تاکتیکها و راه کارهای ضدبشری رژیم آخوندی در راستای حفظ قدرت و ماندگاری در حاکمیت نیز بوده است.