«تغییر دوران» برای رژیم اگر چه حرف تازهیی نیست، اما آن چه که تازگی دارد این است که در خود رژیم هم که تا بهحال سعی میکردند تغییر دوران را به روی مبارک نیاورند و یا حداکثر پدیدهیی مربوط به بیرون نظام تفسیرش کنند، حالا کم کم دارند به این واقعیت اعتراف میکنند و بهخصوص تأکید میکنند که این تغییر دوران همزمان است با بحرانهای همهجانبه رژیم و از آن ابراز وحشت میکنند. سخنرانی روز 19مهر یکی از اعضای مجلس ارتجاع به نام محمدرضا نجفی در صحن علنی مجلس، به اندازه کافی گویاست، که از جمله با اشاره به موقعیت کلی رژیم گفت: «ما در لحظهای تاریخی ایستادهایم» و سپس افزود: «مجموع چالشهای موجود پیچیده، پیشرونده و عمیق شونده است».
این عضو مجلس ارتجاع سپس با اشاره به بحرانهای گریبانگیر نظام از داخل، نسخه خود را هم ارائه داد و گفت: «جز وفاق ملی چارهای بر آن نیست، وضعیت بودجه وضعیت نگرانکننده نرخ بیکاری، بحران صندوقهای بازنشستگی، بحران آب، بحران زیست محیطی، معضلات سیستم بانکی، معضلات زیست پذیری و جابهجایی در شهرهای بزرگ، مشکلات و فضاهای کار فساد و فقر تبعیض بخشی از کلافی است که ما را کلافه خواهد کرد». بگذریم که پیش از او همگنانش به جای استفاده از واژه «کلافه» صریحتر صحبت کرده بودند و از «ابرچالش»هایی گفته بودند که هر یک به تنهایی میتواند «امنیت نظام» را به مخاطره افکند.
این عضو مجلس ارتجاع سپس با اشاره به چالشهای برون مرزی نظام افزود: «اوضاع بینالمللی و منطقهیی در حال تغییرات عمده است. گزارشهای کارشناسی حکایت از ادامه و تشدید منازعات منطقهیی دارد. محیط منطقهیی ما ناامن و شکننده شده است... هیچیک از این مسائل و بحرانها، راهحل کوتاه مدت و فوری ندارد. هیج جناح، دستگاه یا قوهیی، به تنهایی نمیتواند این مشکلات را حل کند. فقط با عزم کل حکومت و بسیج همهٴ توان اجتماعی و ملی میتوان در جهت حل تدریجی این مشکلات حرکت کرد.
خواهران، برادران، ما در لحظةی تاریخی ایستادهایم، بیایید وفاق کنیم که آری این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود».
باید به او و تمام سران باندهای حکومتی از غالب تا مغلوب گفت: بسیار خوب است، بفرمایید وفاق کنید! اما اگر وحوش جنگل میتوانند با هم وفاق کنند، شما هم میتوانید و اگر با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین میشود با وفاق وفاق گفتن هم این جنگ و جدال تبدیل به صلح و صفا میشود.
اما از اینکه بگذریم، آن وحشتزدگی که از محاصره شدن با انبوه بحرانها و شرایط خطرناک داخلی، منطقهیی و بینالمللی در این حرفها خیلی بارز بود و اینکه رژیم در کلاف سر در گم آنها، به گفته همین فرد کلافه شده و به اعتراف خودش هیج راهحلی برای آنها ندارند دغدغهٴ تمامی باندها و مهرههای نظام است. دغدغهیی لاعلاج. و البته قانونمند. چرا که مقاومتی خونبار در بیش از سه دهه گام به گام با پرداخت سنگینترین قیمت ها این رژیم را چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی به این نقطه رسانده است و تا رساندنش به زبالهدان تاریخ و بر گرداندن حاکمیت به مردم ایران از پا نخواهد نشست.
این عضو مجلس ارتجاع سپس با اشاره به چالشهای برون مرزی نظام افزود: «اوضاع بینالمللی و منطقهیی در حال تغییرات عمده است. گزارشهای کارشناسی حکایت از ادامه و تشدید منازعات منطقهیی دارد. محیط منطقهیی ما ناامن و شکننده شده است... هیچیک از این مسائل و بحرانها، راهحل کوتاه مدت و فوری ندارد. هیج جناح، دستگاه یا قوهیی، به تنهایی نمیتواند این مشکلات را حل کند. فقط با عزم کل حکومت و بسیج همهٴ توان اجتماعی و ملی میتوان در جهت حل تدریجی این مشکلات حرکت کرد.
خواهران، برادران، ما در لحظةی تاریخی ایستادهایم، بیایید وفاق کنیم که آری این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمیشود».
باید به او و تمام سران باندهای حکومتی از غالب تا مغلوب گفت: بسیار خوب است، بفرمایید وفاق کنید! اما اگر وحوش جنگل میتوانند با هم وفاق کنند، شما هم میتوانید و اگر با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین میشود با وفاق وفاق گفتن هم این جنگ و جدال تبدیل به صلح و صفا میشود.
اما از اینکه بگذریم، آن وحشتزدگی که از محاصره شدن با انبوه بحرانها و شرایط خطرناک داخلی، منطقهیی و بینالمللی در این حرفها خیلی بارز بود و اینکه رژیم در کلاف سر در گم آنها، به گفته همین فرد کلافه شده و به اعتراف خودش هیج راهحلی برای آنها ندارند دغدغهٴ تمامی باندها و مهرههای نظام است. دغدغهیی لاعلاج. و البته قانونمند. چرا که مقاومتی خونبار در بیش از سه دهه گام به گام با پرداخت سنگینترین قیمت ها این رژیم را چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بینالمللی به این نقطه رسانده است و تا رساندنش به زبالهدان تاریخ و بر گرداندن حاکمیت به مردم ایران از پا نخواهد نشست.